اصطلاحات دندانپزشکی به آلمانی
اگر میخواهید در کشور آلمان زندگی کنید، باید معادل آلمانی اصطلاحات دندانپزشکی را بشناسید تا بتوانید به دندانپزشک مراجعه کنید. وقتی دندانتان درد میکند، باید بتوانید در مورد مشکلتان به زبان آلمانی با دندانپزشک صحبت کنید تا به نتیجه مطلوب و درمان برسید. همچنین اگر در حال یادگیری زبان آلمانی هستید، باید این واژگان را بشناسید تا در صورت لزوم، بتوانید در مورد حوزه دندانپزشکی صحبت کنید یا اینکه ترجمهای را انجام دهید. در این مطلب، از اصطلاحات دندانپزشکی به آلمانی برایتان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
اصطلاحات اولیه دندانپزشکی به زبان آلمانی
ابتدا، به سراغ واژگان ابتدایی دندانپزشکی به آلمانی میرویم. این واژگان را هر شخصی در هر زبانی میداند.
دندانپزشک (شغل یا مکان) | der Zahnarzt |
دستیار دندانپزشک | der Zahnarzthelfer |
دندانها | die Zähne |
دندان | der Zahn |
سطح دندان | die Zahnfläche |
لثه | das Zahnfleisch |
لثه | die Wurzel |
دهان | der Mund |
زبان | die Zunge |
به جملۀ زیر توجه کنید:
Ich muss heute zum Zahnarzt, damit der Zahnarzt meine Zähne und mein Zahnfleisch anschauen kann.
امروز باید به دندانپزشکی بروم تا دندانپزشک دندانها و لثههایم را ببیند.
واژگان تخصصی دندانپزشکی به آلمانی برای دندانپزشکها
برخی از واژگان تخصصی دندانپزشک مخصوص دندانپزشکها است، چرا که مربوط به مشکلات دهان و دندان میشوند. در ادامه، برخی از این واژگان را برایتان خواهیم گفت.
تاج دندان | die Zahnkrone |
لکه یا جرم دندان | der Zahnbelag |
التهاب لثه | die Zahnfleischentzündung |
پر کردن دندان | die Zahnfüllung/die Plombe |
دندان مصنوعی | der Zahnersatz |
بریس دندانپزشکی | die Zahnspange |
مینای دندان | der Zahnschmelz |
دندان کشیدن | die Zahnextraktion |
واژگان تخصصی دندانپزشکی به آلمانی: مراقبت از دهان و دندان
نخ دندان | die Zahnseide |
خمیر دندان | die Zahnpasta |
دهانشویه | das Mundwasser |
آدامس | der Kaugummi |
مسواک | die Zahnbürste |
دیگر واژگان و اصطلاحات دندانپزشکی به آلمانی
تا به اینجا به یک سری از واژگان تخصصی دندانپزشکی آشنا شدید. در ادامه، از دیگر واژگان تخصصی دندانپزشکی به آلمانی برایتان خواهیم گفت.
مخففها:
r (der)، e (die) و s (das)
آمالگام دندانی | s Amalgam |
بی حسی | e Betäubung/e Narkose |
بی حسی موضعی | örtliche Betäubung |
بیهوشی عمومی | e Vollnarkose |
بلیچینگ یا سفیدسازی دندان | bleichen |
دندانی | zahnärztlich |
نخ دندان | e Zahnseide |
بهداشت دندان | e Zahnpflege |
دندانساز | r Zahntechniker |
فلوراید، فلوراید درمانی | e Fluoridierung |
عفونت لثه | e Zahnfleischentzündung |
مطالعه و شناسایی بافتهای اطراف دندان و بیماریهای آن | e Parodontologie |
التهاب لثه | e Parodontose |
پروفیلاکسی | e Prophylaxe |
جرمگیری دندان | e Entfernung |
حساسیت (لثه، دندان و غیره) | empfindlich |
دندان درد | r Zahnweh, e Zahnschmerzen |
تکنیک آمادهسازی ریشۀ دندان | Aufbereitungstechnik |
فلپ | Aufklappung |
باندینگ دندان | Ätztechnik, Mehrschichtfülltechnik |
دنیر | Blendschale |
روکش دندان | Jacketkrone |
دانشجوی دندانپزشکی | Kandidat/in der Zahnheilkunde |
فک | Kiefer |
جراحی فک | Kieferchirurgie |
عفونت دهان و دندان | Kieferherde |
آسیب شناسی دهان و فک و دندان | Kieferkrankheiten |
ارتودنسی | kieferothopädisch |
استخوان فک | Kieferschädel |
ترمیم کردن دندان | Sanierung der Zähne |
محافظ فک | Wangenschild; Wangenschützer |
سلامت دهان | Mund und Kieferheilkunde |
صورتحساب دندانپزشکی | zahnärztliche Liquidation |
قوس دندانی | Zahnkranz |
دندان کودک | der Milchzahn |
مشواک برقی | die elektrische Zahnbürste |
نخ دندان کشیدن (فعل) | Zahnseide benutzen |
دندان درد | der Zahnschmerz |
شکاف میان دندانها | die Zahnlücke |
مطلب دندانپزشکی | die Zahnarztpraxis, -praxen |
صندلی دندانپزشکی | der Zahnarztstuhl, -¨e |
درمان دندانپزشکی | die Zahnbehandlung, -en |
اصطلاحات آلمانی با واژگان تخصصی دندانپزشکی
در زبان آلمانی، ضربالمثلها و اصطلاحات بسیاری وجود دارد که از واژههای دندانپزشکی در آنها استفاده شده است. البته معنای اصطلاحات هیچ ارتباطی با دندان و دندانپزشکی ندارد. در ادامه، برخی از این اصطلاحات آلمانی را برایتان گفتهایم.
اصطلاح اول
jemandem auf den Zahn fühlen
معنی تحتاللفظی: احساس کردن کسی روی دندان
معنا: پی بردن به اهداف واقعی شخص
مثال:
Ich habe ihm auf den Zahn gefühlt und nun weiß ich, warum er wirklich den neuen Job angenommen hat.
اصطلاح دوم
auf dem Zahnfleisch gehen
معنی تحتاللفظی: روی لثۀ کسی رفتن
معنا: تهی شدن از لحاظ ذهنی، مالی و فیزیکی
مثال:
Ich habe letzte Woche 60 Stunden gearbeitet. Jetzt gehe ich auf dem Zahnfleisch.
اصطلاح سوم
bis an die Zähne bewaffnet
معنی تحتاللفظی: مسلح کردن تا دندان
معنا: کاملاً مسلح شدن
Die Soldaten waren bis an die Zähne bewaffnet.
اصطلاح چهارم
Zähne zeigen
معنی تحتاللفظی: نشان دادن دندانها
معنا: عصبانی شدن
In unserer nächsten Besprechung werde ich Zähne zeigen.
اصطلاح پنجم
Haare auf den Zähnen haben
معنی تحتاللفظی: روییدن مو روی دندانها
معنا: پرخاشگر، دعوایی (این اصطلاح معنای منفی دارد و معمولاً برای زنان به کار میرود.)
Die Frau, die ich gestern in der Bar getroffen habe, hatte echt Haare auf den Zähnen.
اصطلاح ششم
einen Affenzahn draufhaben
معنی تحتاللفظی: داشتن دندان میمون
معنا: با سرعت رفتن
Das Auto hatte einen Affenzahn drauf. Beinah hätte es mich erwischt.
سخن آخر
تا به اینجا، با اصطلاحات دندانپزشکی به آلمانی آشنا شدید. یادگیری برخی از این واژگان تخصصی آلمانی ضروری است و یادگیری برخی دیگر ضرورت چندانی ندارد و فقط برای مواردی مانند ترجمه آلمانی لازم است آنها را بدانید. بهتر است واژگان ضروری را در مسیر یادگیری زبان آلمانی بیاموزید تا در صورت لزوم، بتوانید در مورد مسائل مربوط به دندان و دندانپزشکی به آلمانی صحبت کنید و متوجه مکالمات مربوط به این حوزه نیز بشوید.