زبان فرانسهگرامر فرانسه

ماضی بعید در زبان فرانسه ۲۰۲۴ + ویدئو

ماضی بعید در زبان فرانسه یا “Plus-que-parfait” یکی از زمان‌های گذشته در زبان فرانسه است که برای بیان عملی استفاده می‌شود که پیش از عمل دیگری در گذشته اتفاق افتاده است. به عبارت دیگر، ماضی بعید به ما کمک می‌کند تا نشان دهیم که یک عمل قبل از عمل دیگری در گذشته انجام شده است. این زمان به ما کمک می‌کند تا ترتیب رویدادها را در گذشته بهتر نشان دهیم.

در حال بارگذاری ویدیو...

ساختار ماضی بعید در زبان فرانسه

ماضی بعید در زبان فرانسه با استفاده از فعل کمکی «avoir» یا «être» به شکل گذشته استمراری (imparfait) و سپس «participe passé» ساخته می‌شود. بسته به فعل، کمکی “avoir” یا “être” انتخاب می‌شود.

  • برای بیشتر افعال از فعل کمکی avoir استفاده می‌شود.
  • افعال حرکتی و افعال انعکاسی از فعل کمکی être استفاده می‌کنند.

مثال‌هایی از ساختار ماضی بعید

فعل «prendre» (گرفتن) – با فعل کمکی «avoir»

جملات مثبت:

  1. J’avais pris mes affaires avant de sortir.
    من وسایلم را برداشته بودم قبل از اینکه بیرون بروم.
  2. Tu avais pris ta décision avant que je ne puisse te parler.
    تو تصمیمت را گرفته بودی قبل از اینکه بتوانم با تو صحبت کنم.
  3. Il/elle/on avait pris un café avant la réunion.
    او یک قهوه نوشیده بود قبل از جلسه.
  4. Nous avions pris le train pour éviter les embouteillages.
    ما قطار گرفته بودیم تا از ترافیک جلوگیری کنیم.
  5. Vous aviez pris des notes pendant la conférence.
    شما در طول کنفرانس یادداشت برداشته بودید.
  6. Ils/elles avaient pris un taxi pour arriver à l’heure.
    آن‌ها تاکسی گرفته بودند تا به موقع برسند.

مدرسه زبان نزدیکتر یک جلسه کلاس خصوصی رایگان هدیه می‌دهد تا با اطمینان ثبت‌نام کنید!

جملات منفی:

  1. Je n’avais pas pris mon parapluie et il a commencé à pleuvoir.
    من چترم را برنداشته بودم و باران شروع به باریدن کرد.
  2. Tu n’avais pas pris ton billet, donc tu ne pouvais pas entrer.
    تو بلیتت را برنداشته بودی، پس نمی‌توانستی وارد شوی.
  3. Il/elle/on n’avait pas pris le temps de vérifier les documents.
    او وقت نگذاشته بود که مدارک را بررسی کند.
  4. Nous n’avions pas pris de dessert après le repas.
    ما بعد از غذا دسر نگرفته بودیم.
  5. Vous n’aviez pas pris vos médicaments ce matin.
    شما صبح داروهایتان را برنداشته بودید.
  6. Ils/elles n’avaient pas pris leur petit déjeuner avant de partir.
    آن‌ها صبحانه نخورده بودند قبل از اینکه راه بیفتند.

ترجمه رسمی مدارک به فرانسه با دارالترجمه نزدیکتر به مدیریت مصطفی شالچی

فعل «aller» (رفتن) – با فعل کمکی «être»

جملات مثبت:

  1. J’étais allé(e) voir mes parents avant de partir en voyage.
    من پیش از سفر، به دیدار والدینم رفته بودم.
  2. Tu étais allé(e) chez le médecin avant le déjeuner.
    تو قبل از ناهار به پزشک رفته بودی.
  3. Il/elle/on était allé(e) en France avant de déménager à Londres.
    او پیش از مهاجرت به لندن به فرانسه رفته بود.
  4. Nous étions allé(e)s au cinéma avant la fermeture.
    ما قبل از تعطیلی به سینما رفته بودیم.
  5. Vous étiez allé(e)(s) au musée avant la conférence.
    شما قبل از کنفرانس به موزه رفته بودید.
  6. Ils/elles étaient allé(e)s en randonnée avant le coucher du soleil.
    آن‌ها قبل از غروب خورشید به پیاده‌روی رفته بودند.

جملات منفی:

  1. Je n’étais pas allé(e) à la réunion parce que j’étais malade.
    من به جلسه نرفته بودم چون بیمار بودم.
  2. Tu n’étais pas allé(e) chez le coiffeur comme tu l’avais prévu.
    تو به آرایشگاه نرفته بودی همان‌طور که برنامه‌ریزی کرده بودی.
  3. Il/elle/on n’était pas allé(e) au marché avant de rentrer à la maison.
    او به بازار نرفته بود قبل از اینکه به خانه برگردد.
  4. Nous n’étions pas allé(e)s à la plage à cause du mauvais temps.
    ما به دلیل هوای بد به ساحل نرفته بودیم.
  5. Vous n’étiez pas allé(e)(s) voir ce film malgré vos intentions.
    شما با وجود برنامه‌ریزی خود، به دیدن این فیلم نرفته بودید.
  6. Ils/elles n’étaient pas allé(e)s à la soirée l’année dernière.
    آن‌ها سال گذشته به مهمانی نرفته بودند.

فعل «se promener» (گردش کردن) – فعل انعکاسی (همراه با فعل کمکی «être»)

می‌خواهید درباره زبان فرانسه بیشتر بدانید؟‌اینجا را کلیک کنید:

جملات مثبت:

  1. Je m’étais promené(e) dans le parc avant qu’il ne fasse nuit.
    من پیش از تاریک شدن در پارک قدم زده بودم.
  2. Tu t’étais promené(e) en ville avant de rentrer chez toi.
    تو قبل از برگشت به خانه در شهر قدم زده بودی.
  3. Il/elle/on s’était promené(e) le long de la plage avant le déjeuner.
    او قبل از ناهار در کنار ساحل قدم زده بود.
  4. Nous nous étions promené(e)s en forêt avant le dîner.
    ما پیش از شام در جنگل قدم زده بودیم.
  5. Vous vous étiez promené(e)(s) dans les jardins avant la réunion.
    شما قبل از جلسه در باغ‌ها قدم زده بودید.
  6. Ils/elles s’étaient promené(e)s ensemble avant le cours.
    آن‌ها پیش از کلاس با هم قدم زده بودند.

جملات منفی:

  1. Je ne m’étais pas promené(e) depuis longtemps avant cette balade.
    من مدت‌ها بود که قبل از این گردش قدم نزده بودم.
  2. Tu ne t’étais pas promené(e) hier à cause de la pluie.
    تو دیروز به خاطر باران قدم نزده بودی.
  3. Il/elle/on ne s’était pas promené(e) parce qu’il faisait trop froid.
    او به دلیل سرمای زیاد قدم نزده بود.
  4. Nous ne nous étions pas promené(e)s dans ce quartier avant ce jour-là.
    ما تا آن روز در این محله قدم نزده بودیم.
  5. Vous ne vous étiez pas promené(e)(s) dans ce parc depuis votre enfance.
    شما از زمان کودکی در این پارک قدم نزده بودید.
  6. Ils/elles ne s’étaient pas promené(e)s depuis la semaine dernière.
    آن‌ها از هفته پیش قدم نزده بودند.

استفاده از ماضی بعید

این زمان برای بیان عملی استفاده می‌شود که قبل از عمل دیگری در گذشته انجام شده است (پیشینی). ماضی بعید تاکید می‌کند که یک عمل پیش از عمل دیگری به پایان رسیده است.

مثال‌ها:

  1. J’ai rencontré Bahram hier, mais je l’avais déjà vu la semaine dernière à une autre soirée.
    من دیروز بهرام را دیدم، اما او را هفته گذشته در یک مهمانی دیگر دیده بودم.
  2. Ils sont arrivés en retard, mais nous avions déjà commencé le repas.
    آن‌ها دیر رسیدند، اما ما قبلاً شام را شروع کرده بودیم.
  3. Avant de partir en voyage, j’avais déjà terminé toutes mes tâches au travail.
    پیش از رفتن به سفر، همه کارهایم در محل کار را تمام کرده بودم.
  4. Lorsque tu m’as appelé, je m’étais déjà endormi(e) depuis une heure.
    وقتی که تو به من زنگ زدی، من یک ساعت پیش خوابیده بودم.
  5. Ils ont acheté la maison, mais ils avaient déjà visité plusieurs autres biens auparavant.
    آن‌ها خانه را خریدند، اما قبلاً چند خانه دیگر را هم دیده بودند.
  6. Nous avons vu cette série, mais nous en avions déjà regardé quelques épisodes.
    ما این سریال را دیدیم، اما قبلاً چند قسمت از آن را دیده بودیم.

ترتیب کلمات در ماضی بعید در زبان فرانسه

ترتیب کلمات در جمله‌ای که در ماضی بعید است، مانند دیگر جملات فرانسوی است. فعل کمکی به شکل گذشته استمراری پیش از شکل گذشته فعل اصلی قرار می‌گیرد و اگر جمله منفی باشد، «ne» و «pas» فعل کمکی را در بر می‌گیرند.

مثال‌ها:

  1. J’avais préparé le repas avant que les invités n’arrivent.
    من قبل از رسیدن مهمانان، غذا را آماده کرده بودم.
  2. Il avait déjà quitté la ville avant que l’événement ne commence.
    او پیش از شروع رویداد، شهر را ترک کرده بود.
  3. Nous avions tout organisé avant leur arrivée.
    ما پیش از رسیدن آن‌ها همه چیز را سازماندهی کرده بودیم.
  4. Ils n’avaient pas terminé leur travail quand l’échéance est arrivée.
    آن‌ها کارشان را تمام نکرده بودند وقتی موعد آن رسید.
  5. Elle avait déjà trouvé un emploi avant même d’obtenir son diplôme.
    او حتی پیش از دریافت مدرک خود، شغل پیدا کرده بود.
  6. Il n’avait pas encore pris de décision quand je lui ai parlé.
    او هنوز تصمیمی نگرفته بود وقتی با او صحبت کردم.

آماده‌اید تا یادگیری زبان فرانسه را شروع کنید؟ همین حالا به صفحه ما مراجعه کنید و دوره مناسب خود را انتخاب کنید!

دیالوگ: جلسه غیرمنتظره با استفاده از ماضی بعید در زبان فرانسه

Darya: Salut Navid ! Tu as l’air fatigué, tout va bien ?
دریا: سلام نوید! خیلی خسته به نظر می‌رسی، همه چیز خوبه؟

Navid: Ah, salut Darya. Oui, c’est juste que j’ai eu une longue journée. Ce matin, j’avais déjà terminé un rapport important, mais quand je suis arrivé au bureau, mon patron m’a dit qu’il avait annulé la réunion pour laquelle je travaillais.
نوید: آه، سلام داریوش. بله، فقط یک روز طولانی داشتم. امروز صبح، من یک گزارش مهم را تمام کرده بودم، ولی وقتی به دفتر رسیدم، رئیسم گفت که جلسه‌ای که براش کار می‌کردم لغو شده.

Darya: Oh non ! Donc tu avais fait tout ce travail pour rien ?
دریا: واقعاً؟ یعنی تو همه اون کار رو بی‌خود انجام داده بودی؟

Navid: Exactement. Et juste après, ils ont organisé une nouvelle réunion pour discuter d’un projet différent, mais je ne m’étais pas du tout préparé pour ça. J’étais vraiment pris au dépourvu.
نوید: دقیقاً. و بلافاصله بعد از اون، یه جلسه جدید برای یه پروژه دیگه برگزار کردن، اما من اصلاً برای اون جلسه آماده نبودم.

Darya: Je comprends… Il m’est arrivé quelque chose de similaire la semaine dernière. J’étais allée chez ma mère pour l’aider avec quelques courses, mais quand je suis arrivée, elle avait déjà tout fait !
دریا: می‌فهمم… هفته گذشته برای من هم همچین اتفاقی افتاد. من به دیدن مادرم رفته بودم تا توی خرید بهش کمک کنم، اما وقتی رسیدم، اون همه کارها رو خودش انجام داده بود!

Navid: Ah, ça arrive souvent avec ma mère aussi ! Parfois, j’avais déjà fait mes propres courses, mais elle m’avait acheté les mêmes choses !
نوید: این برای من هم با مادرم زیاد اتفاق می‌افته! گاهی من قبلاً خرید خودم رو انجام داده بودم، اما او همون چیزها رو دوباره برام می‌خرید!

Darya: Les mamans sont toutes pareilles. D’ailleurs, tu as parlé à Parisa récemment ? Je l’avais invitée à notre sortie la semaine dernière, mais elle m’a dit qu’elle n’avait pas reçu mon message.
دریا: مامان‌ها همه مثل هم هستن. راستی، اخیراً با پریسا صحبت کردی؟ من هفته پیش دعوتش کرده بودم، ولی گفت که پیامم رو دریافت نکرده.

Navid: Oui, je lui ai parlé hier. Elle m’a dit qu’elle n’avait pas pu venir parce qu’elle avait déjà promis à sa sœur de l’aider à déménager.
نوید: بله، دیروز باهاش صحبت کردم. گفت نتونسته بیاد چون قبلاً به خواهرش قول داده بود که توی اسباب‌کشی کمکش کنه.

Darya: Ah, ça explique tout. Je pensais qu’elle n’était pas intéressée. Je me rappelle que l’année dernière, elle n’était pas venue non plus parce qu’elle était partie en voyage.
دریا: آهان، این همه‌چیز رو توضیح می‌ده. فکر می‌کردم علاقه‌ای نداره. یادمه که سال پیش هم نیومده بود چون رفته بود مسافرت.

Navid: Oui, je me souviens. Elle m’avait dit qu’elle y était déjà allée avec sa famille, mais elle voulait y retourner seule cette fois-là.
نوید: بله، یادمه. گفت قبلاً با خانواده‌اش اونجا رفته، ولی این بار می‌خواست تنهایی بره.

Darya: C’est vrai, elle adore voyager. Bon, il est tard, je dois y aller. J’avais déjà prévu de préparer le dîner avant que ma sœur n’arrive.
دریا: درست می‌گی، خیلی عاشق سفره. خب، دیر وقته، باید برم. قبلاً برنامه‌ریزی کرده بودم که قبل از رسیدن خواهرم شام رو آماده کنم.

Navid: D’accord, bonne soirée, Darya ! À bientôt.
نوید: باشه، شب خوش داریوش! به زودی می‌بینمت.

Darya: Merci, à bientôt Navid !
دریا: ممنون، به زودی نوید!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا