نویسنده: نزدیکتر

  • آموزش ساختار جمله در زبان آلمانی

    اولین قدم برای صحبت کردن به زبان آلمانی یادگیری ساختار جمله در زبان آلمانی است. با یادگیری دستور زبان آلمانی و ساختار جمله‌ها در این زبان، به مرور زمان، می‌توانید آنچه را در ذهن دارید بیان کنید. ترتیب کلمات در زبان آلمانی یا Wortstellung قوانین مشخصی در زبان آلمانی دارد، بنابراین اگر مولفه‌های جمله‌ها را بشناسید و ترتیب قرار گرفتن واژگان را در جمله بدانید بدانید، ساختن جمله برای‌تان آسان خواهد شد. در این مطلب، به آموزش ساختار جمله در زبان آلمانی خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.

    اجزای جمله در زبان آلمانی

    پیش از هر چیزی باید قسمت‌های مختلف جمله آلمانی را بشناسیم. جمله‌‌های آلمانی متشکل از اجزای مختلف هستند:

    فاعل

    فعل

    مفعول (مستقیم و غیر مستقیم)

    کلمات عطف

    اجزای مکمل

    ترتیب اجزای جمله ساده در زبان آلمانی

    پس از شناخت اجزای مختلف جمله، به سراغ جمله‌های ساده آلمانی می‌رویم. ترتیب قرار گرفتن اجزا در جمله آلمانی مثل ساختار جمله در زبان انگلیسی است: ابتدا فاعل، سپس فعل و در نهایت، مفعول قرار می‌گیرد. به جمله‌های زیر توجه کنید:

    من کیک می‌خورم.Ich esse Kuchen.
    تو خانه را می‌بینی.Du siehst das Haus.
    توپ را پرت می‌کنم.Ich werfe den Ball.
    آن‌ها از قوانین پیروی می‌کنند.Sie befolgen die Regeln.

    در زبان آلمانی، اگر بخواهید روی مفعول تأکید کنید، می‌توانید ساختار جمله را بر هم بزنید: ابتدا مفعول را بنویسید، سپس فعل و در نهایت، فاعل را بنویسید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید.

    آن فیلم را نمی‌شناسم.Den Film kenne ich nicht.
    من کتاب را می‌خوانم.Das Buch lese ich.

    اگر در ابتدای جمله قید بیاید، ترتیب جمله عوض می‌شود: ابتدا قید را بنویسید، سپس فعل، فاعل و در نهایت، مفعول.

    به مثال زیر توجه کنید.

    هفته بعد، اتومبیل جدیدی می‌خریم.Nächste Woche kaufen wir ein neues Auto.

    افعال کمکی در جمله آلمانی

    تا به این‌جا، با ساختار جمله‌های ساده در زبان آلمانی آشنا شدید، اما جمله‌سازی در آلمانی همینطور ساده باقی نمی‌ماند. به محض اینکه بخواهید در مورد زمان گذشته صحبت کنید یا جمله شرطی بنویسید، کار سخت می‌شود. گاهی نیز، باید از افعال کمکی استفاده کنید تا بتوانید جمله‌ای مرکب بنویسید. در این جمله‌ها، فعل اصلی بعد از فعل کمکی می‌تواند به شکل‌های مختلف ظاهر شود: به شکل مصدر می‌آید یا براساس زمان فعل صرف می‌شود.

    از افعال کمکی در زبان آلمانی می‌توان به haben (have)، sein (to be) ، warden (will)  اشاره کرد.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    من یک قایق خریده‌ام.Ich habe ein Boot gekauft
    خیلی دیر آمده‌ای.Du bist zu spät gekommen
    به او دروغ گفته شده است.Er wird belogen

    افعال مدال در زبان آلمانی

    افعال مدال در زبان آلمانی به همراه مصدر فعل گزاره جمله را می‌سازد یا اینکه رابطه‌ای را میان فاعل و فعل در جمله شکل می‌دهد. در ساختار جمله، افعال مدال درست مثل افعال کمکی هستند.

    از افعال مدال در زبان آلمانی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    معادل انگلیسیافعال مدال در زبان آلمانی
    to be allowed to, mayDürfen
    to can, be able toKönnen
    to likeMögen
    to have to, mustMüssen
    shouldSollen
    to wantWollen

    اکنون به کاربرد افعال مدال در جمله‌های آلمانی توجه کنید:

    ما باید زودتر به رختخواب برویم.Du solltest früher ins Bett gehen.

     

    جمله سوالی در زبان آلمانی

    برای ساختن جمله سوالی، ابتدا فعل کمکی را می‌نویسید و در انتهای جمله، فعل اصلی را می‌آورید. به جمله‌های زیر توجه کنید:

    آن کار را انجام دادی؟Hast du das gemacht?
    آیا هنوز [چیزی] خورده‌ای؟Haben Sie schon gegessen?
    آیا می‌توانم ماشین کرایه کنم؟Kann ich hier ein Auto mieten?
    آیا می‌توانی چیزی ببینی؟Könnt ihr etwas sehen?

    در زبان آلمانی نیز، یک سری واژگان سوالی وجود دارد. به جدول زیر توجه کنید:

    چراwarum
    چه چیزیWas
    چه زمانیWann
    کجاWo
    از کجاWoher
    چه کسیWer
    چه کسی راWen
    برای چه کسیWessen
    برای چه کسی، از چه کسیWem
    چگونهWie

    اکنون نوبت به جمله سازی با کلمات پرسشی می‌رسد. به مثال زیر توجه کنید:

    چه زمانی رسیدی؟Wann sind Sie angekommen?
    چگونه این اتفاق افتاد؟            Wie ist es passiert?
    چرا این اتفاق افتاد؟Warum ist es passiert?
    چه زمانی این اتفاق افتاد؟Wann ist es passiert?

    ساختن جمله آلمانی با حروف ربط

    حروف ربط در زبان آلمانی دو جمله یا دو بخش از یک جمله را به یکدیگر ربط می‌دهند. برای ساختن عبارت‌های نسبی نیز می‌توانید از حروف ربط استفاده کنید. برای ساختن عبارت نسبی با حروف ربط در زبان آلمانی باید ابتدا حرف ربط را بیاورید، سپس فاعل، مفعول و مفعل را بنویسید. یادتان باشد که در این موارد، فعل به انتهای عبارت می‌رود.

    او می‌گوید که سرش شلوغ است.Er sagt, dass er beschäftigt ist.
    نمی‌دانم آیا می‌توانم آن کار را انجام دهم یا خیر.Ich weiß nicht, ob ich das kann.
    ایچ در خانه می‌ماند، زیر هوا بارانی است.Ich bleibe daheim, weil es regnet.
    او می‌گوید که اتاق خالی ندارند.Er sagt, dass kein Zimmer frei ist.
    نمی‌دانم که آیا مردم امروز می‌آیند یا نه.Ich weiss nicht, ob heute Leute kommen.
    ما در خانه غذا می‌پزیم یا به رستوران می‌رویم.Wir kochen zu Hause oder wir gehen ins Restaurant.
    من نمی‌خواهم آواز بخوانم، اما دوست دارم برقصم.Ich will nicht singen aber ich tanze gern!
    من کت می‌پوشم، زیرا هوا سرد است.Ich trage einen Mantel, denn es ist kalt!
    می‌خورم تا وقتی همه چیز تمام شود.Wir essen, bis nichts mehr da ist.

    از رایج‌ترین حروف ربط در زبان آلمانی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    یاoder
    اماaber
    وund
    چونکهWeil
    چونکهAls / Wenn
    اگر، در صورتی کهFalls / Wenn
    آیاDass
    گرچهObwohl / obgleich
    انگار کهAls ob
    قبل ازBevor / ehe
    بعد ازNachdem
    چونکهsince
    از وقتی کهseitdem
    تا وقتی کهBis
    تا اینکهDamit
    بر خلاف اینکهTrotzdem

    منفی کردن جمله در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی، برای منفی کردن جمله، کافی است واژگان nicht و kein را وارد جمله کنیم. در بیشتر موارد، از nitch برای منفی کردن جمله استفاده می‌کنند.

     به جمله‌های زیر توجه کنید.

    معنی جملهجمله منفیمعنی جملهجمله
    من نمی‌توانم آواز بخوانمIch kann night singen.من می‌توانم آواز بخوانم.Ich kann singen.
    من پول ندارم.Ich habe kein Geld.من پول دارمIch habe Geld.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با ساختار جمله در زبان آلمانی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، یادگیری و درک ساختار جمله آلمانی چندان کار دشواری نیست و با تمرین و تکرار، می‌توانید آن را یاد بگیرید. برای صحبت کردن به زبان  آلمانی، در قدم اول، باید ساختار جمله را یاد بگیرید. ابتدا ساختار جمله‌های ساده را یاد بگیرید، سپس به سراغ منفی کردن جمله آلمانی، سوالی کردن جمله آلمانی و دیگر موارد بروید. بدین ترتیب، همه چیز را پله پله یاد می‌گیرید و در انتها، می‌توانید هنگام صحبت کردن و نوشتن، پیچیده‌ترین جمله‌ها را نیز به زبان آلمانی بسازید.

  • تقویت مکالمه آلمانی

    مکالمه به زبان آلمانی از مهم‌ترین اهداف هر زبان آموز از یادگیری این زبان جذاب و پرکاربرد است. صحبت کردن به زبان آلمانی کمی دشوار است، به خصوص، وقتی در ابتدای مسیر یادگیری این زبان هستید و هنوز واژگان زیادی بلد نیستید و ذهن‌تان به دستور زبان آلمانی و تلفظ صحیح واژگان این زبان عادت نکرده است. اما چاره چیست؟ چگونه مهارت گفتاری و مکالمه آلمانی را در خودمان تقویت کنیم؟ روش‌های مختلفی برای تقویت مکالمه آلمانی وجود دارد که از همان هفته‌های ابتدایی یادگیری زبان، می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید و سرعت پیشرفت‌تان را افزایش دهید. تقویت مکالمه آلمانی آسان نیست، اما استفاده از ایزارها و تکرارهای درست می‌تواند تقویت این مهارت مهم را برای‌تان آسان‌تر و حتی لذت‌بخش‌تر کند. در این مطلب، از روش‌های تقویت مکالمه آلمانی برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    یادگیری ترجمه تحت‍الفظی جمله‌های آلمانی

    شنیدن عبارت ترجمه تحت‌الفظی اصلاً چیز مثبتی را به ذهن‌مان نیم‌آورد، بلکه ما را یاد ترجمه‌های ضعیف و مترجمان مبتدی می‌اندازد، اما در مورد یادگیری زبان آلمانی، ترجمه لفظ به لفظ واژگان باعث آشنایی شما با ساختار جمله‌های آلمانی خواهد شد، به خصوص در ابتدای مسیر! این کار باعث می‌شود ذهن‌تان به ترتیب قرار گرفتن واژگان در جمله‌های آلمانی عادت کند و جمله‌سازی برای‌تان آسان‌تر شود. در واقع، با این روش، با ساختار جمله‌های آلمانی آشنا خواهید شد و پس از مدتی، به راحتی بتوانید جمله آلمانی بسازید و به این زبان صحبت کنید.

    استفاده از تکنیک شادوینگ

    شادوینگ از بهترین تکنیک‌ها برای تقویت مکالمه آلمانی است. شادونیگ از بهترین ابزارها برای یادگیری لهجه آلمانی است. یکی از تأثیرات شگفت‌انگیز تکنیک شادوینگ این است که باعث می‌شود نورون‌های مغزتان به این صداها، کلمات و جمله‌ها عادت کنند. بدین ترتیب، به مرور زمان، می‌توانید به زبان آلمانی صحبت و مکالمه کنید، بدون اینکه نیازی به فکر کردن و مکث کردن برای یادآوری ساختارها و کلمات داشته باشید. در واقع، شادونیگ باعث می‌شود آن دسته از عضله‌های مغزتان که مسئول تولید صداها هستند تقویت شوند. در زبان آلمانی، یک سری حروف و صداها وجود دارد که فارسی‌زبانان هرگز آن‌ها را تلفظ نکرده‌اند و این تکنیک باعث می‌شود توانایی ذهن و زبان‌تان با آن‌ها نیز آشنا شود و توانایی تلفظ صحیح‌شان را پیدا کنید. تکنیک شادوینگ را می‌توانید هنگام تماشای فیلم و سریال آلمانی و گوش دادن به موسیقی آلمانی نیز انجام دهید.

    عضویت در گروه‌های یادگیری زبان آلمانی در رسانه‌های اجتماعی

    حتی شبکه‌های اجتماعی نیز می‌توانند به یادگیری زبان آلمانی و تقویت مکالمه آلمانی کمک کنند. در این شبکه‌ها، زبان‌آموزان بسیاری وجود دارند که در حال یادگیری زبان آلمانی هستند و برای تقویت مهارت‌های مختلف‌شان تلاش می‌کنند. عضویت در این گروه‌ها و مکالمه با این زبان‌آموزان باعث افزایش انگیزه و تلاش‌تان برای تقویت مهارت گفتاری و مکالمه‌تان خواهد شد. سعی کنید در این گروه‌ها فعال باشید، سوالات‌تان را مطرح کنید، به سوالات دیگر کاربران فکر کنید و پاسخ دهید. همین گفتگوها، حتی اگر به صورت چت و نوشتاری باشد، سبب تقویت مهارت مکالمه در شما خواهد شد. علاوه بر این‎‌‌ها، تبادل این اطلاعات باعث می‌شود نقاط ضعف و قوت خودتان را بشناسید و مسیر درستی را برای یادگیری و تقویت مهارت‌های مختلف زبان آلمانی در پیش بگیرید.

    گوش دادن به پادکست های آلمانی

    در دنیای امروز، کافی است سری به فضای مجازی بزنید و جستجویی ساده انجام دهید، دریایی از پادکست‌های آلمانی را پیش روی‌تان خواهید دید. پادکست‌هایی جذاب در مورد موضوعات متنوع، از تاریخ و سینما گرفته تا روانشناسی و کامپیوتر. بنابراین با توجه به حوزه‌های مورد علاقه‌تان، می‌توانید پادکست متناسب با روحیه‌تان را انتخاب کنید و گوش دهید. بهتر است هر اپیزود از هر پادکست را چندین بار گوش دهید، واژه‌های جدید را یادداشت کنید و تلفظ صحیح‌شان را یاد بگیرید، به ساختار جملات توجه کنید و هر آنچه را می‌شنوید تکرار کنید. به مرور زمان، تأثیر شگفت انگیز این کار را روی مهارت مکالمه‌تان و دایره واژگان‌تان خواهید دید. وقتی به این کار عادت کردید، به سراغ پادکست‌های حوزه‌های مختلف بروید تا با واژگان تخصصی همه حوزه‌ها آشنا شوید و هنگام مکالمه، بتوانید افکارتان را در مورد موضوعات مختلف به زبان آلمانی بیان کنید.

    گوش دادن به کتاب صوتی آلمانی

    در ادبیات آلمان، شاهکارهای شگفت‌انگیزی وجود دارد و اگر در سطح متوسط یا پیشرفته هستید، قطعاً نباید لذت خواندن آثار نویسندگان بزرگی مثل کافکا، گوته و گراس را به زبان آلمانی از دست بدهید. دسترسی به فایل صوتی آثار این نویسندگان کار دشواری نیست، بنابراین بهتر است هنگام خواندن آثار این نویسندگان، فایل صوتی این آثار را نیز تهیه کنید و هنگام خواندن آثار، به آن‌ها نیز گوش دهید و همه جملات و کلمات را تکرار کنید. اگر در سطح مبتدی هستید، می‌توانید همین تکنیک را هنگام خواندن کتاب‌های کودک اجرا کنید.

    فکر کردن به زبان آلمانی

    فکر کردن به زبان آلمانی را تمرین کنید. حتی وقتی تنها هستید، افکارتان را با صدای بلند، به زبان آلمانی بیان کنید. اصلاً کار دشواری نیست و حتی هنگام انجام کارهای روزمره نیز می‌توانید این کار را انجام دهید. مثلاً وقتی مشغول پختن غذا هستید و به ترکیب کردن موارد غذایی با یکدیگر فکر می‌کنید، همه آن‌ها را با صدای بلند ادا کنید. بدین ترتیب، حتی در تنهایی و انجام کارهای ساده نیز مهارت گفتاری‌تان تقویت خواهد شد.

    نترسیدن از اشتباه در تلفظ واژگان

    هنگام یادگیری زبان آلمانی یا هر زبان جدید دیگری، ترس را کنار بگذارید و از اشتباه کردن نترسید. یادتان باشد که اگر اشتباه نکنید، هرگز نمی‌توانید دقیق، روان و صحیح حرف بزنید. در واقع، تلفظ اشتباه و استفاده از گرامر نادرست هنگام حرف زدن به زبان آلمانی ناگزیر است و نباید اجازه دهید ترس از اشتباه جلوی پیشرفت‌تان را بگیرد. در هر موقعیتی، به زبان آلمانی صحبت کنید و اصلاً نترسید. شاید برای‌تان جالب باشد بدانید دلیل تقویت نشدن مهارت گفتاری و مکالمه بسیاری از زبان اموزان ترس‌شان از اشتباه کردن است. بنابراین مطمئن باشید که اگر این ترس را کنار بگذارید و با اعتماد به نفس صحبت کنید، رفته رفته، مهارت گفتاری‌ و مکالمه‌تان تقویت خواهد شد. تقویت مکالمه آلمانی فقط با صحبت کردن امکان‌پذیر است و به هیچ وجه، در ذهن شکل نمی‌گیرد.

    خواندن متون آلمانی با صدای بلند

    متون آلمانی را با صدای بلند بخوانید. حتی اگر به فایل صوتی متن مورد نظرتان دسترسی دارید، هنگام خواندن متن، فایل صوتی را نیز پلی کنید و همراه با آن، هر آنچه را می‌خوانید تکرار کنید. این کار را چندین بار تکرار کنید و هر بار، سعی کنید واژگان را صحیح تلفظ کنید و نحوه صحیح ادای جمله‌های آلمانی را یاد بگیرید. اگر در ابتدای مسیر هستید، به فکر سرعت نباشید و به همان سرعت پایین اکتفا کنید. رفته رفته، سرعت‌تان را نیز افزایش دهید. خواندن با صدای بلند باعث میشود عضلات دهان‌تان تقویت شود و به تلفظ حروف و واژگان آلمانی عادت کند. بدین ترتیب، می‌توانید دشوارترین و طولانی‌ترین واژه‌های آلمانی را نیز مثل آلمانی‌زبانان تلفظ کنید و جمله‌ها را نیز درست مثل خودشان و با همان ریتم به زبان بیاورید.

    رسانه های آلمانی زبان

    گوش دادن به رسانه های آلمانی زبان از بهترین روش‌ها برای تقویت مکالمه آلمانی است. با یک جستجوی ساده در اینترنت، می‌توانید به بهترین رسانه‌های آلمانی‌زبان دسترسی پیدا کنید. بهتر است اخبار مربوط به دنیای سیاست، هنر، ادبیات و هر چیز دیگری را که مورد علاقه‌تان است از رسانه‌ای آلمانی دنبال کنید. بنابراین از همان ابتدای مسیر یادگیری زبان آلمانی، به سایت‌های خبری آلمانی‌زبان مراجعه کنید و جدیدترین مقاله‌های روزنامه‌ها و مجله‌های آلمانی‌زبان را بخوانید. با خواندن این متون و مقالات، با واژه‌های پرکاربرد آلمانی آشنا خواهید شد، اصطلاحات رایج در زبان آلمانی را خواهید شناخت و با دستور زبان آلمانی نیز آشنا خواهید شد. بدین ترتییب، یادگیری زبان آلمانی نیز برای‌تان جذاب‌تر خواهد شد.  

    سخن آخر

    تا به اینجا، با روش‌های تقویت مکالمه آلمانی آشنا شدید. یادتان باشد که حتی اگر بهترین ابزار را برای یادگیری مکالمه آلمانی در اختیار داشته باشید، باز هم یادگیری این زبان و تقویت مهارت‌های مختلف آن برای‌تان دشوار خواهد بود، از این رو، نباید دلسرد شوید و با آگاهی از این مسئله، همواره انگیزه‌تان را حفظ کنید و به فکر از میان برداشتن موانع باشید. تمرین، تکرار و ثبات قدم در یادگیری زبان آلمانی می‌تواند موانع را از سر راه‌تان بردارد. از هر فرصتی، برای یادگیری واژه جدید، تلفظ صحیح آن و کاربردش در جمله  و همچنین صحبت کردن استفاده کنید تا بتوانید با گذر زمان، دشوارترین و پیچیده‌ترین مفاهیم را نیز به این زبان بیان کنید.

  • کمیت سنج ها در انگلیسی

    در زبان انگلیسی، تعداد کمیت‌سنج‌ها بسیار زیاد است و هر کدام از آن‌ها نیز در دسته مشخصی قرار می‌گیرند و کاربرد مختص به خودشان را دارند. برخی از آن‌ها فقط با کلمات قابل شمارش به کار می‌روند، برخی دیگر فقط با کلمه‌های غیرقابل شمارش استفاده می‌شوند و برخی دیگر هر دو نوع اسم را همراهی می‌کنند. اما کاربرد کمیت سنج‌ها در انگلیسی فقط محدود به این موارد نیست و در مورد هر کدام از آن‌ها قوانین دستوری بسیاری وجود دارد. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد کمیت‌سنج‌ها در انگلیسی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    کمیت سنج در زبان انگلیسی چیست؟

    کمیت سنج‌ها (quantifier) واژه‌ها یا عبارت‌هایی هستند که برای اشاره به کمیت یا مقدار اسم یا ضمیر جمله استفاده می‌شوند. کمیت‌سنج‌ها به ما می‌گویند اسم یا ضمیر مفرد است یا جمع، خاص است یا عام، معین است یا نامعین.

    انواع کمیت سنج‌ها در زبان انگلیسی

    کمیت‌سنج‌ها را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

    • کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش
    • کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی غیر قابل شمارش
    • کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش و غیرقابل شمارش

    کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش

    برخی از کمیت سنج‌ها در زبان انگلیسی فقط برای اسامی قابل شمارش به کار می‌روند:

    • Many
    • Each/Every
    • Either/Neither/Both
    • Few/A few
    • Several

    کاربرد may

    واژه many برای اشاره به تعداد زیادی اسم قابل شمارش استفاده می‌شود. از این واژه در جمله‌های سوالی و جمله‌های منفی نیز استفاده می‌شود.

    به کاربرد many در جمله توجه کنید:

    من دوستان زیادی ندارم.I don’t have many friends.
    آیا کودکان زیادی در مهمانی حضور داشتند؟Were there many children at the party?

    کاربرد every و each

    واژه‌های every و each از معرف‌های زبان انگلیسی هستند. این دو واژه معنای مشابهی دارند و برای اسامی مفرد قابل شمارش استفاده می‌شوند.

    به هر کدام از اعضای گروه شغل خاصی برای انجام داده شد.Each member of the team is given a particular job to do.
    به هر کدام از اعضای گروه شغل خاصی برای انجام داده شد.Every member of the team is given a particular job to do.

    کاربرد either، neither و both

    زمانی از کمیت‌سنج‌های either، neither و both استفاده می‌کنیم که قرار است در مورد دو شخص یا جسم صحبت کنیم. واژگان either و neither پیش از اسامی مفرد قابل شمارش قرار می‌گیرد و both پیش از یک اسم جمع قابل شمارش می‌آید. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    هیچ پاسخی صحیح نیست.Neither answer is right.
    هر دو پاسخ صحیح است.Both answers are right.

    کاربرد few و a few

    واژه‌های few و a few کمیت‌سنج‌هایی به معنای «برخی» هستند. از این دو واژه برای اشاره به اسامی جمع قابل شمارش استفاده می‌کنیم. مثال‌های زیر را ببینید:

    ما چند روز در برلین ماندیم.We stayed a few days in Berlin.
    هیچ کدام از شهرهای اروپا، از لحاظ غنای فرهنگی، با برلین برابری نمی‌کنند.Few cities in Europe can match the cultural richness of Berlin.

    به این نکته مهم توجه داشته باشید که تفاوت بسیار ظریفی میان واژه few و a few وجود دارد.

    واژه a few مثبت یا خنثی است و برای اشاره به مقدار کم اما ناکافی استفاده می‌شود. واژه few منفی است و از آن برای اشاره به مقدار کم و ناکلفی از یک چیز استفاده می‌شود.

    کاربرد several

    واژه several به معنی «بیش از یک و کمتر از زیاد» است. معمولاً از این واژه در جمله‌های منفی و ساختار سوالی استفاده نمی‌شود، بلکه فقط در جمله‌های خبری کاربرد دارد.

    من بر باد رفته را چندین بار خوانده‌ام.I’ve read “Gone with the Wind” several times.
    چندین کودک یک بازی را بازی می‌کنند.Several children are playing a game.

    کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی غیر قابل شمارش

    گروه دوم کمیت‌سنج‌ها فقط برای اسامی غیر قابل شمارش استفاده می‌شوند که از پرکاربردترین‌شان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • Much
    • A bit
    • A little/Little
    • A great/Good deal
    • Less
    I’d like to drink a little wine.من می‌خواهم کمی آب بنوشم.
    Can I have a bit more sugar in my coffee, please?می‌تونم کمی شکر بیشتری در قهوه‌ام داشته باشم، لطفاً؟

    کلمه much

    واژه much پیش از اسامی غیرقابل شمارش و برای اشاره به میزان یا مقدار زیادی از یک چیز استفاده می‌شود. معمولاً از این واژه در جمله‌های سوالی و جمله‌های منفی استفاده می‌شود. اگر در جمله مثبت از این واژه استفاده کنید، جمله‌تان رسمی به نظر می‌رسد، مگر اینکه پیش از آن، از کلمات too و so استفاده کنید.

    من پول زیادی ندارم.I don’t have much money.
    تو وقت خالی زیادی نداری؟Do you have much free time?
    تو زیادی نمک می‌خوری.You’ve used too much salt.

    عبارت a bit

    عبارت a bit (of) برای اشاره به چیزهای عینی و ذهنی استفاده می‌شود. این عبارت جایگزین رسمی برای واژه‌ها و عبارت‌های some، a piece of و piece of است.

    آیا تو در این باره به کمی کمک نیاز داری؟Do you need a bit of help with that?

    عیارت‌های a little و little

    عبارت‌های a little و little به معنی «مقداری، اما نه زیاد» است. معمولاً از این دو برای اسامی غیر قابل شمارش استفاده می‌کنند.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    هنوز کمی شیر برای من باقی مانده است.I still have a little milk left.
    شانسی برای موفقیت وجود ندارد.There is little chance of success.

    همان تفاوتی که بین few و  a few وجود داشت، بین little و  a little نیز وجود دارد. عبارت a little معنای مثبت یا خنثی دارد و به مقدار کم، اما کافی چیزی اشاره دارد، اما واژه little منفی است و به مقدار کم و غیر کافی از یک چیز اشاره دارد.

    عبارت‌های a good/ great deal

    عبارت‌های a great deal of و a good deal of در مورد اسامی انتزاعی به کار می‌روند، برای مثال:

    این سفر هزینه بسیار زیادی را برای ما در پی داشت.The trip cost us a great deal of money.
    برای تمیز کردن آپارتمان پول زیادی را خرج کردیم.I spent a good deal of time cleaning the apartment.

    کلمه Less

    واژه less با اسامی مفرد غیر قابل شمارش به کار می‌رود.

     به مثال‌ زیر توجه کنید:

    دکترها توصیه می‌کنند نمک کمتری را مصرف کنید.Doctors recommend eating less salt.

    کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش و غیرقابل شمارش

    برخی از کمیت‌سنج‌ها در زبان انگلیسی به همراه اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش به کار می‌روند، از پرکاربردترین‌شان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • All
    • Some/Any/No
    • More
    • A lot of/Lots of
    • Enough
    • Most

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    من، مثل اکثر دانش آموزان، سعی می‌کردم شبی را که فردایش باید به مدرسه بروم تا دیروقت بیدار نمانم.Like most students, I try not to stay up late on a school night.
    من مقدار زیادی سبزیجات می‌خورم.I eat a lot of vegetables.  

    واژه all

    واژه all از معرف‌های انگلیسی است و به معنای «همه» چیزی است. این واژه پیش از اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش قرار می‌گیرد. همچنین، می‌توانید این واژه را پیش از حروف تعریف، اعداد و صفت‌های مالکیت قرار دهید.

    همه امیدم را برای برنده شدن در مسابقه از دست داده بودم.I’d given up all hope of winning the contest.
    شخصی همه کتاب‌هایم را گرفته است.Someone has taken all my books!

    واژه‌های some، any و no

    واژه‌های some، any و no کمیت‌سنج و معرف هستند. واژه some در عبارت‌های خبری استفاده می‌شود. کلمه any در عبارت‌های منفی و سوالی به کار می‌رود، اما وقتی انتظار داریم پاسخ «بله» را بشنویم، می‌توانیم از واژه some نیز استفاده کنیم.

    معرف no همیشه در جمله‌های خبری استفاده می‌شود. از این واژه در جمله منفی استفاده نکنید.

    مثال‌های زیر را ببینید تا با کاربرد این سه واژه کمیت‌سنج آشنا شوید:

    ما به مقداری سیب برای این دستور آشپزی نیاز داریم.We need some apples for this recipe.
    آیا پولی داری؟Have you got any money?
    غذایی در یخچال باقی نمانده است.There’s no food left in the fridge.  

    واژه more

    واژه more به همراه اسامی جمع قابل شمارش و اسامی غیر قابل شمارش به کار می‌رود.

    به پنج صندلی دیگر نیاز داریم.We need five more chairs.

    عبارت‌های a lot of  و lots of

    عبارت‌های a lot of  و lots of به همراه اسامی جمع قابل شمارش و اسامی غیر قابل شمارش در جمله‌های خبری، امری و سوالی استفاده می‌شود.

    من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم.I’ve got lots of things to do.
    من زمان زیادی ندارم.I don’t have a lot of time.

    واژه enough

    واژه enough پیش از اسامی غیر قابل شمارش و اسامی جمع قابل شمارش استفاده می‌شود، درست مثل معرف.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    در اینجا، سیب کافی برای پختن پای نیست.There aren’t enough apples to make a pie.
    زمان کافی نیست.There isn’t enough time.

    واژه most

    واژه کمیت‌سنج most برای صحبت در مورد کمیت استفاده می‌شود. می‌توانیم از این واژه با اسامی جمع قابل شمارش و اسامی غیر قابل شمارش استفاده کنیم، درست مثل معرف در جمله.

    او اکثر شب‌ها دیر به خانه می‌رسد.She comes home late most nights
    اکثر آب لوله کشی قابل شرب است.Most tap water is drinkable.

    سخن آخر

    تا به این‌جا، با کمیت سنج‌ها در انگلیسی آشنا شدید. کمیت سنج ها در دستور زبان انگلیسی به سه دست تقسیم می‌شوند: کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش، کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی غیر قابل شمارش و کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش. برخی از این کمیت‌سنج‌ها فقط در جمله‌های سوالی و منفی استفاده دارند و برخی دیگر فقط در جمله‌های خبری به کار می‌روند. با یادگیری قواعد مربوط به این کمیت‌سنج‌ها، می‌توانید در موقعیت‌های مختلف از آن‌ها به شیوه صحیح استفاده کنید.

  • کاربردهای زمان حال ساده (Aorist) در ترکی استانبولی

    وقتی در مسیر یادگیری زبان ترکی استانبولی قرار می‌گیرید، به مرور زمان، با زمان‌های مختلف آشنا خواهید شد. یکی از زمان‌های پرکاربرد در زبان ترکی استانبولی زمان حال ساده (Aorist) است که باید خیلی زود آن را یاد بگیرید و بتوانید در شرایط مختلف، از آن استفاده کنید. در انین مطلب، هر آنچه باید در مورد کاربردهای زمان حال ساده (Aorist) در ترکی استانبولی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    حال ساده (Aorist) در زبان ترکی استانبولی چیست؟

    فعل حال ساده در زبان ترکی استانبولی یا Aorist به یکی از پیشوندهای مقابل منتهی می‌شود: ‑ar, ‑er, ‑ır, ‑ir, ‑ur, ‑ür ‑r.

    فعل Aorist در زبان ترکی استانبولی بسیار پرکاربرد است و در موارد زیر به کار می‌رود:

    • بیان حدس و فرضیه در مورد آینده
    • تمایل به انجام کاری
    • شرایط فرضی
    • حقایق کلی
    • اصطلاحات و ضرب المثل‌ها
    • توصیف
    • بیان عادات و اتفاقات
    • صحبت در مورد عادت‌ها و اتفاقات روزمره
    • روایت کردن یک داستان
    • بیان درخواست، پیشنهاد و نظرات غیرمستقیم
    • بیان توانایی در مورد انجام کاری
    • گذاشتن نام یا عنوان برای مردم و اشیاء

    ساختن جمله زمان حال ساده یا aorist

    اگر می‌خواهید جمله‌ای در زمان حال ساده بنویسید، پیش از هر چیزی، باید ریشه فعل را بشناسید. برای این کار، باید ریشه فعل را بشناسید و در نهایت، به آن پسوند اضافه کنید. برای مثال، yap ریشه فعل yapmak است. ریشه فعل در زبان ترکی استانبولی درست مثل شکل امری فعل است.

    اگر ریشه فعل مورد نظرتان به حرف صدادار منتهی می‌شود، فقط کافی است حرف r را به انتهای آن اضافه کنید تا بتوانید فعل Aorist بسازید. به جدول زیر توجه کنید:

    زمان Aoristمعنیفعل
    derگفتنdemek
    başlarآغاز کردنbaşlamak
    yürürپیاده روی کردنyürümek

    اگر ریشه فعل یک سیلاب دارد، پسوند ar یا er را به انتهای فعل اضافه کنید.

    زمان Aoristمعنیفعل
    yaparانجام دادنyapmak
    çıkarترک کردنçıkmak
    giderرفتنgitmek

    اما اگر ریشه فعل‌الت بیش از یک سیلاب داشت، یاید  یکی از حروف ı، i، u و ü را پیش از حرف r در جمله قرار دهید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    زمان Aoristمعنیفعل
    çalışırکار کردنçalışmak
    gerekirضروری بودنgerekmek
    düşünürفکر کردنdüşünmek

    در مورد زمان حال ساده در زبان ترکی استانبولی، یک سری استثناء نیز وجود دارد. در زبان ترکی استانبولی، 13 فعل بی‌قاعده وجود دارد که برای بردن‌شان به زمان حال ساده، باید طبق قاعده دیگری عمل کنید.

    در جدول زیر، از این افعال استثنا در زبان ترکی استانبولی برای‌تان گفته‌‌ایم.

    زمان Aoristمعنیفعل
    olurشدنolmak
    alırبردنalmak
    gelirآمدنgelmek
    verirدادنvermek
    görürدیدنgörmek
    bilirدانستنbilmek
    kalırماندنkalmak
    bulurیافتنbulmak
                dururتوقف کردنdurmak
    sanırفرض کردنsanmak
    sanırمردنölmek
    varırرسیدنvarmak
    vururضربه زدنvurmak

    صرف فعل در زمان حال ساده ترکی استانبولی

    اکنون نوبت به صرف فعل در زمان حال ساده می‌رسد. برای صرف فعل، باید ضمایر را به فعل اضافه کنید.

    به فرمول زیر توجه کنید:

    ریشه فعل + ar/er/ır/ir/ur/ür/r + (ضمیر متصل)

    در جدول، صرف فعل gelmek (آمدن) را مشاهده کنید:

    معنیجملهفعل
    من می‌آیم(Ben) gelirimاول شخص مفرد
    تو می‌آیی(Sen) gelirsin    دوم شخص مفرد
    او می‌آید(O) gelirسوم شخص مفرد
    ما می‌آییم(Biz) geliriz       اول شخص جمع
    شما می‌آیید(Siz) gelirsiniz   دوم شخص جمع
    آن‌ها می‌آیند(Onlar) gelir(ler)سوم شخص جمع

    منفی کردن فعل زمان حال ساده ترکی استانبولی

    برای منفی کردن فعل زمان حال ساده در زبان ترکی استانبولی، کافی است me یا ma را به ریشه فعل مورد نظرتان اضافه کنید.

    به فرمول زیر توجه کنید:

    ریشه فعل + ma/me/maz/mez + (ضمیر متصل)

     در جدول زیر، فعل حال ساده آمدن را منفی کرده‌ایم.

    معنیجملهفعل
    من نمی‌آیم(Ben) gelmemاول شخص مفرد
    تو نمی‌آیی(Sen) gelmezsinدوم شخص مفرد
    او نمی‌آید(O) gelmez       سوم شخص مفرد
    ما نمی‌آییم(Biz) gelmeyiz   اول شخص جمع
    شما نمی‌آیید(Siz) gelmezsiniz           دوم شخص جمع
    آن‌ها نمی‌آیند(Onlargelmez(ler)         سوم شخص جمع

    زمان حال ساده (Aorist) در ترکی استانبولی چه کاربردهایی دارد؟

    زمان حال ساده یا Aorits در زبان ترکی استانبولی بسیار پرکاربرد است. در ادامه، از کاربردهای متعدد این زمان در زبان ترکی استانبولی برایتان گفته‌ایم.

    فرضیه سازی

    وقتی زمان aorist را با ضمیر سوم شخص استفاده می‌کنید، گوینده باید فرضیه‌ها یا پیش‌بینی‌هایی را انجام دهد. به عبارت دیگر، وجود yapar در جمله نشان می‌دهد احتمال دارد «او» کاری را انجام دهد، اما نه صد در صد.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    حسین کی می‌آید؟ [او] به زودی می‌رسد.“Hüseyin ne zaman geliyor?” “Birazdan gelir.”
    مقداری کار برای انجام دارم، می‌توانم یک ساعت دیگر بیایم.Biraz işim var, bir saat sonra gelirim.

    ابراز تمایل

    اگر می‌خواهید در مورد تمایلی صحبت کنید، می‌توانید از اول شخص مفرد یا جمع در جمله استفاده کنید. البته اگر نیاز باشد یک سری برنامه‌ریزی‌های مشخصی را انجام دهید، بهتر است از زمان آینده استفاده کنید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    اکنون، من نیستم، بعداً با شما صحبت خواهم کرد.Şu anda müsait değilim, ben size daha sonra dönüş yaparım.
    شاید روزی برایت توضیح دادم.Belki bir gün anlatırım.

    بیان حقایل کلی

    برای بیان حقایق کلی در مورد مکان‌ها و اشخاص، می‌توانید از این زمان استفاده کنید.

    والدین ایده‌آل چه کاری انجام می‌دهند؟İdeal anne babalar ne yapar?
    چرا آمریکایی‌ها مثل ما چای داغ نمی‌نوشند.Amerika’lılar neden bizim gibi sıcak çay içmez?

    سخن آخر

    تا به اینجا، کاربردهای زمان حال ساده (Aorist) آشنا شدید. این زمان کاربردهای بسیاری در زبان ترکی استانبولی دارد و برای صحبت کردن و نوشتن به این زبان، باید با این زمان آشنا باشید. با یادگیری صرف افعال باقاعده و بی‌قاعده در زمان حال ساده، می‌توانید به راحتی، از این زمان استفاده کنید.

  • عباراتی برای قطع کردن حرف دیگران به زبان انگلیسی

    وقتی به زبان فارسی صحبت می‌کنیم، می‌دانیم چگونه باید حرف طرف مقابل را به صورت مودبانه قطع کنیم، اما وقتی به زبان انگلیسی صحبت می‌کنیم، این کار برای‌مان دشوارتر می‌شود، چرا که آشنایی کافی با فرهنگ‌شان نداریم. اما جالب است بدانید که در زبان انگلیسی، اصطلاحات و عبارات متعددی برای قطع حرف دیگران وجود دارد که با استفاده از آن‌ها، حرف دیگران را قطع کنید. در این مطلب، عبارت هایی برای قطع کردن حرف دیگران به انگلیسی معرفی خواهیم کرد تا بتوانید به شیوه اصولی، این کار را انجام دهید. با ما همراه باشید.

     چه زمان باید حرف دیگران را قطع کنیم؟

    دلایل مختلفی برای قطع کردن حرف دیگران وجود دارد. برای مثال، ممکن است در مکالمه، چنین اتفاقاتی رخ دهد:

    • درخواست ارائه اطلاعات بیشتر
    • پرسیدن سوالاتی برای شفاف سازی مطلب
    • خاتمه دادن مکالمه
    • ارائه پیشنهادات
    • بیان علایق
    • ابراز نظر
    • ملحق شدن به مکالمنه
    • جلوگیری از طولانی شدن بحث

    وقتی می‌خواهید حرف دیگران را به زبان انگلیسی قطع کنید، باید بدانید دلیل قطع کردن حرف دیگران چیست و با توجه به آن، عبارت انگلیسی مناسب را برای قطع کردن حرف دیگران انتخاب کنید.

    اتمام مکالمه با عبارت های انگلیسی

    اگر می‌خواهید مکالمه را تمام کنید، باید یک سری اصطلاحات و عبارت‌های انگلیسی را بشناسید. در این مورد، باید خیلی مودبانه و با عبارت‌های مودبانه پیش بروید.

    به جمله‌های زیر توجه کنید:

    ببخشید. من باید در یک جلسه شرکت کنم. می‌توانم بروم؟Excuse me. I’ve got a meeting to attend. May I go, please?
    متأسفم، اما باید این مکالمه را قطع کنم، زیرا با پزشکی قرار ملاقات دارم.I’m sorry, but I must wrap up this conversation because I have an appointment with the doctor
    ببخشید که حرفت را قطع می‌کنم؛ من الان باید بروم. امیدوارم بعداً در موردش صحبت کنیم.I am sorry to interrupt; I must go now. I hope to talk about this later.
    دوست دارم مکالمه را ادامه دهم، اما کار دیگری نیز دارم.I wish to continue this conversation, but I have another commitment.
    دوست دارم با تو صحبت کنم، اما نمی‌تونم [مکالمه را] ادامه دهم، زیرا دوستم منتظرم است.I liked talking to you but can’t continue because my friend is waiting.

    عبارت های انگلیسی برای قطع کردن مکالمه و ارائه پیشنهاد

    اگر می‌خواید مکالمه کسی را قطع کنید و نظر یا پیشنهادتان را بیان کنید، می‌توانید از عبارت‌های مختلف استفاده کنید و از مسیرهای مختلف پیش بروید. به جدول زیر توجه کنید:

    ببخشید صحبت تو را قطع می‌کنم، اما آیا می‌توانیم در اینجا، پیشنهادی را ارائه دهم؟Sorry to interfere, but can I suggest something here?
    ببخشید. ایده‌ای دارم. می‌توانم آن را با شما در میان بگذارم؟Excuse me. I got an idea. May I share?
    نمی‌خواهم حرفت را قطع کنم، اما می‌خواهم پیشنهادی بدهم.I don’t mean to interrupt, but I would like to suggest something.
    فکر کنم ایده خوب دیگری دارم. آیا به من اجازه می‌دهید آن را با شما در میان بگذارم.I think I have another good idea. Would you allow me to share it?
    آیا می‌توانم راه حلی را ارائه دهم؟May I suggest a possible solution?

    وقتی این جمله‌ها را ادا می‌کنید، باید لحن‌تان طوری باشد که دارید از کسی اجازه می‌گیرد.

    عبارت های انگلیسی برای قطع کردن مکالمه و بیان اشتیاق

    وقتی حین گوش دادن به صحبت‌های کسی، دوست دارید همان لحظه اشتیاق‌تان را بیان کنید، می‌توانید از جمله‌های زیر استفاده کنید.

    واقعاً به چیزی که در موردش صحبت می‌کنید علاقه دارم. می‌توانی بیشتر در موردش صحبت کنی؟I’m really interested in what you are talking about. Can you tell me more?
    من نمی‌خواهم حرفت را قطع کنم، اما باید به تو بگویم که این مسئله جالب است.I don’t mean to interrupt, but I must tell you it’s interesting.
    به نظرم بسیار جالب است. لطفاً به صحبت کردن ادامه بده.I find it fascinating. Please carry on saying.
    اصلاً دوست ندارم حرف تو را قطع کنم، اما کنجکاو هستم که بدانم بعداً چه اتفاقی می‌افتد.I hate to interrupt, but I’m curious to know what happened next.
    شگفت انگیز است. به هر حال، متأسفم که حرفت را قطع می‌کنم.This is amazing. By the way, sorry to interrupt.

    عبارت های انگلیسی برای ورود به مکالمه

    وقتی ناظر مکالمه‌‍ای هستید و خودتان نیز می‌خواهید وارد مکالمه شوید، باید از یک سری جمله‌های انگلیسی مشخصی استفاده کنید. یادتان باشد خیلی مهم است از چه جمله‌ای برای ورود به مکالمه استفاده کنید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید.

    ببخشید مداخله می‌کنم، اما واقعاً می‌خواهم وارد مکالمه شوم.Sorry to interfere, but I really want to join the conversation.
    اشکالی ندارد در وارد این مکالمه شوم؟Would it be okay if I joined you in the discussion?
    ببخشید، آیا ممکن است در مکالمه شرکت کنم؟Excuse me, may I participate in the conversation?
    نمی‌خواهم حرفت را قطع کنم، اما این بحث به نظرم جذاب رسید. آیا ممکن است وارد این مکالمه شوم؟I don’t mean to interrupt, but I find the discussion topic interesting. May I join?

    سخن آخر

    تا به این جا، با عباراتی برای قطع کردن حرف دیگران به زبان انگلیسی آشنا شدید. وقتی می‌خواهید صبحت‌های انگلیسی زبانی را، به هر دلیلی، قطع کنید، باید از عبارت‌ها و جمله‌های انگلیسی متناسب با آن شرایط استفاده کنید. در واقع، باید جمله یا عبارت انگلیسی متناسب با شرایط باشد تا بتوانید حرف طرف مقابل‌تان را به شیوه مودبانه قطع کنید.

  • افعال ضعیف (schwache Verben) در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی دو نوع فعل وجود وجود دارد: افعال قوی و افعال ضعیف. یادگیری افعال این دو دسته و توانایی تفکیک آن‌ها از یکدیگر در یادگیری زبان آلمانی بسیار مهم است. افعال ضعیف در زبان آلمانی از قاعده مشخصی پیروی می‌کنند، از این رو، با یادگیری نحوه صرف چند فعل ضعیف در زبان آلمانی، می‌توانید به راحتی، هر فعل ضعیفی را صرف کنید. اما چگونه افعال ضعیف آلمانی را تشخیص دهیم؟ قاعده صرف افعال ضعیف آلمانی در زمان‌های مختلف چیست؟ در این مطلب، از افعال ضعیف در زبان آلمانی برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    فعل ضعیف در زبان آلمانی چیست؟

    افعال ضعیف یا schwache Verben را در زبان آلمانی افعال باقاعده نیز می‌نامند. هنگام صرف این افعال، حروف صدادار موجود در ریشه‌شان هیچ تغییری نمی‌کند. صرف کردن افعال ضعیف در آلمانی طبق قاعده مشخصی صورت می‌گیرد، از این رو، یادگیری آن‌ها و کاربردشان چندان کار دشواری نیست. اکثر افعال آلمانی در دسته افعال ضعیف قرار می‌گیرند و بسته به زمان جمله، به شکل مشخصی صرف می‌شوند.

    نحوه تشخیص افعال ضعیف در زبان آلمانی

    تقریبا همه افعال ضعیف در زبان آلمانی به en ختم می‌شوند. برای مثال، spielen، Machen و holen از افعال ضعیف در زبان آلمانی هستند. به جدول زیر توجه کنید:

    مصدر فعلمعنی
    lachenخندیدن
    singenآواز خواندن
    liebenعشق ورزیدن
    lebenزندگی کردن
    sprechenصحبت کردن
    kochenپختن
    spielenبازی کردن

    صرف افعال ضعیف در زبان آلمانی

    همانطور که گفتیم افعال ضعیف در زبان آلمانی، طبق قاعده مشخصی، در زمان‌های مختلف صرف می‌شوند. با یادگیری قانون صرف این افعال در زمان‌های مختلف، می‌توانید هر فعل ضعیفی را به راحتی در زمان مورد نظرتان صرف کنید و در صحبت‌ها و نوشته‌های‌تان از آن‌ها استفاده کنید. در ادامه، از تحوه صرف این افعال در زمان‌های مختلف برای‌تان خواهیم گفت.

    صرف افعال ضعیف آلمانی در زمان حال

    اگر می‌خواهید افعال ضعیف را در زمان حال یا  das Präsens صرف کنید، باید یک سری پسوند را به آن‌ها اضافه کنید. به جدول زیر دقت کنید تا این مفهوم برای‌تان روشن شود.

    پسوند افعال ضعیف در زمان حال-e -st -t -en -t -en
    پسوند افعال ضیف منتهی به  d، t، m و n  در زمان حال-t -test -te -ten -tet -ten

    در جدول زیر، فعل Machen (انجام دادن) را در زمان حال صرف کرده‌ایم.

    اول شخص مفردich mache
    دوم شخص مفردdu machst
    سوم شخص مفردer, sie, es macht
    اول شخص جمعwir machen
    دوم شخص جمعihr macht
    سوم شخص جمعsie, Sie machen

     

    به جمله زیر توجه کنید:

    تمام وقت، در مورد کارت صحبت می‌کنی.Du redest doch die ganze Zeit über deine Arbeit!

     

    صرف افعال ضعیف آلمانی در زمان گذشته

    در زمان Präteritum، که معادل با زمان گذشته ساده است، افعال ضعیف به te، test، te، ten و tet ختم می‌شوند. زمان گذشته بیشتر در نوشتار کاربرد دارد.

    در جدول زیر، فعل ضعیف Machen را در زمان گذشته صرف کرده‌ایم.

    اول شخص مفردich machte
    دوم شخص مفردdu machtest
    سوم شخص مفردer, sie, es machte
    اول شخص جمعwir machten
    دوم شخص جمعihr machtet
    سوم شخص جمعsie, Sie machten

     

    همانطور که در جدول بالا مشاهده کردید، قاعده صرف فعل ضعیف در زمان گذشته شبیه به قاعده صرف فعل در زما حال است، فقط دو استثنا وجود دارد:

    سوم شخص مفرد به حروف (er/sie/es) منتهی می‌شود و در ابتدای همه پسوندها نیز حرف t قرار می‌گیرد.

    یه یک نکته مهم در مورد صرف افعال ضعیف در زمان گذشته توجه داشته باشید: اگر در انتهای ریشه فعل، حروف d یا t را مشاهده کردید، باید یک حرف e اضافه را به فعل اضافه کنید تا همه چیز درست شود. از این رو، برای صرف فعل reden، به معنای صحبت کردن، باید به جای er redt (او صحبت می‌کند)، بنویسید er erdet.

    صرف افعال ضعیف آلمانی در زمان کامل

    زمان کامل در زبان آلمانی همان زمان گذشته است و برای صرف آن، به قسمت سوم فعل نیاز داریم. در زبان آلمانی، قسمت سوم فعل ضعیف با افزودن پیشوند ge به فعل (در صورتی که اکسان روی سیلاب اول فعل باشد) و افزودن پسوندهای t یا et به آن شکل می‌گیرد. برای افزودن پسوند به فعل، باید توجه داشته باشید که آیا فعل‌ مورد نظرتان به حروف d، t، m و n ختم می‌شود یا خیر.

    یادتان باشد که برای نوشتن قسمت سوم افعالی که به ieren ختم می‌شوند (مثل telefonieren به معنای تلفن کردن)، کافی است t را به انتهای آن‌ها اضافه کنید.

    به صرف فعل Machen در جدول زیر توجه کنید:

    اول شخص مفردich habe gemacht
    دوم شخص مفردdu hast gemacht
    سوم شخص مفردer, sie, hat gemacht
    اول شخص جمعwir haben gemacht
    دوم شخص جمعihr habt gemacht
    سوم شخص جمعsie, Sie haben gemacht

    همانطور که در جدول بالا مشاهده می‌کنید، در زمان کامل در زبان آلمانی، باید فعل کمکی haben را در ابتدای فعل‌ اصلی‌تان قرار دهید.

    صرف فعل ضعیف آلمانی در زمان گذشته کامل

    در زبان آلمانی، اگر می‌خواهید به گذشته‌ دورتر اشاره کنید، باید از فعل ماضی بعید (Plusquamperfekt) استفاده کنید، درست مثل زبان‌های فارسی و انگلیسی. در زمان گذشته کامل در زبان آلمانی، باید از فعل کمکی haben استفاده کنید.

    در جدول زیر، با نحوه صرف فعل Machen در زمان گذشته بعید آشنا خواهید شد.

    اول شخص مفردich hatte gemacht
    دوم شخص مفردdu hattest gemacht
    سوم شخص مفردer, sie, hatte gemacht
    اول شخص جمعwir hatten gemacht
    دوم شخص جمعihr hattet gemacht
    سوم شخص جمعsie, Sie hatten gemacht

    صرف فعل ضعیف آلمانی در زمان آینده

    صرف فعل ضعیف در زمان آینده بسیار آسان است، چرا که ریشه فعل تغییری نمی‌کند و فقط فعل کمکی warden به ابتدای آن اضافه می‌شود.

    در جدول زیر، از نحوه صرف فعل Machen در زمان آینده برای‌تان گفته‌ایم.

    اول شخص مفردich werde machen
    دوم شخص مفردdu wirst machen
    سوم شخص مفردer, sie, wird machen
    اول شخص جمعwir werden machen
    دوم شخص جمعihr werdet machen
    سوم شخص جمعsie, Sie werden machen

    صرف فعل ضعیف آلمانی در زمان آینده کامل

    در زبان آلمانی، زمانی به نام آینده کامل یا آینده نوع دوم وجود دارد و کاربرد آن، بیان فرضیه‌ای در مورد حقایق گذشته یا طرح فرضیه‌ای در مورد تکمیل عملی در آینده است. اگر بخواهید فعل ضعیف را در آینده کامل صرف کنید، باید از دو فعل کمکی haben و warden و قسمت سوم فعل استفاده کنید.

    در جدول زیر، فعل Machen را در زمان آینده کامل صرف کرده‌ایم:

    اول شخص مفردich werde gemacht haben
    دوم شخص مفردdu wirst gemacht haben
    سوم شخص مفردer, sie, wird gemacht haben
    اول شخص جمعwir werden gemacht haben
    دوم شخص جمعihr werdet gemacht haben
    سوم شخص جمعsie, Sie werden gemacht haben

    سخن آخر

    تا به اینجا، با افعال ضعیف در زبان آلمانی آشنا شدید. اکثر افعال آلمانی در دسته افعال ضعیف یا باقاعده قرار می‌گیرند، از این رو، برای صرف آن‌ها در زمان‌های مختلف، کافی است یک سری قاعده مشخص‌ را به ذهن‌تان بسپارید. افعال ضعیف در زبان آلمانی معمولاً به en ختم می‌شوند، از این رو، می‌توانید آن‌ها را به راحتی تشخیص دهید و صرف کنید. با شناخت افعال ضعیف در زبان آلمانی و یادگیری نحوه صرف کردن آن‌ها در زمان‌های حال، گذشته و آینده، مکالمه به زبان آلمانی و نوشتن به این زبان برای‌تان بسیار آسان‌تر خواهد شد.

  • کاربرد ها و گرامر Any در زبان انگلیسی

    واژه any در زبان انگلیسی بسیار پرکاربرد است و در هر بافتار نیز، معنای مشخصی دارد، از این رو، معنای این واژه و قواعد مختص به آن برای زبان آموزان کمی پیچیده و گیج‌کننده است. این واژه در ساختارها و متون مختلف به کار می‌رود و برای استفاده از آن، باید قوانین مختص به آن را بشناسید. در این مطلب، از کاربردها و گرامر any در زبان انگلیسی برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    واژه  any در نقش معرف اسم

    واژه any در نقش معرف اسم نیز ظاهر می‌‌شود و به وجود یک یا چند یا شخص چیز اشاره دارد. در جمله‌های منفی نیز به معنای هیچ ظاهر می‌شود.

    در جمله‌های زیر واژه any برای اشاره به یک یا چند چیز استفاده شده است.

    شما می‌توانید هر کتابی را بردارید.  You can take any book.
    با هر مردی در این اتاق نشیمن صحبت کنید.Talk to any man in this living room.

    از واژه any در جمله‌های منفی و سوالی نیز می‌توانید برای اشاره به چیزی بیشتر از صفر یا هیچ اشاره کنید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    هنوز هیچ کتابی نخریده‌ام.I haven’t bought any book yet.
    آیا شانسی داری؟Do you have any chance?

    جایگاه واژه any در جمله

    اگر می‌خواهید از واژه any در نقش معرف اسم استفاده کنید، باید آن را، در جمله‌های منفی و سوالی، قبل از اسم قرار دهید.

    به سوالات زیر توجه کنید:

    می‌توانی هر کتابی را ببری.You can take any book.
    آیا شانسی داری؟Do you have any chance?
    هنوز هیچ کتابی نخریده‌ام.I haven’t bought any book yet.

    واژه any در جایگاه ضمیر

    واژه any در جایگاه ضمیر نیز قرار می‌گیرد و برای اشاره به مردم یا اشیاء در گروه یا مقداری از چیزی استفاده می‌شود.

    به مثال‌های زیر توجه کنید.

    می‌توانی هر کدام را [که می‌خواهی] ببری.You can take any.
    من چند کتاب داشتم، اما اکنون می‌توانم هر کدام را [که بخواهی] به تو بدهم.I had some books, but now I can give you any.
    او از همه پسرهای دیگر زیباتر است.He is more beautiful than any of the other boys.
    هر کدام از آن‌ها می‌توانند آن‌جا باشند.Any of them could be there.

    واژه any جایگزین اسامی غیر قابل شمارش نیز می‌شود و در این شرایط، به معنای «هر مقداری» است.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    او مقداری آب داشت، اما اکنون هیچ چیز ندارد.She had some water but now he doesn’t have any.
    آیا چیزی باقی مانده است؟Is there any left?

    جایگاه واژه any در نقش ضمیر

    اگر واژه any در نقش ضمیر قرار بگیرد،می‌تواند فاعل یا مفعول جمله باشد، زیرا واژه any جایگزین اسمی می‌شود که ضمر به آن اشاره دارد.

    به مثال‌های زیر توجه کنید

    واژه  any در نقش مفعولاو چیزی ندارد.He doesn’t have any.
    واژه any در نقش فاعلهر کدام از آن‌ها می‌توانستند اینجا باشند.Any of them could be there.

    واژه any در جایگاه قید جمله

    اگر واژه any قید جمله باشد، می‌تواند فعل یا صفت را وصف کند. در این شرایط، واژه any به معنای «حداقل مقدار» است.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    این اصلاً خوب نیست.This is not any good.
    من خوشحالتر از آن نخواهم شد.I won’t be any happier.

    جایگاه any در نقش قید جمله

    واژه any در نقش قید اطلاعات بیشتری را در مورد صفت یا فعل جمله در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. یادتان باشد که این واژه در جمله‌های منفی به کار می‌رود، زیرا معنی منفی دارد.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    من دیگر به تو آسیب نزدم.I didn’t hurt you any.
    من از این خوشحال‌تر نخواهم شد.I won’t be any happier.

    کاربرد اشتباه any در جمله

    واژه any به تنهایی معنی منفی نمی‌دهد و هیچ کدام از واژگان متشکل از any  (مانند anyone، abybody، anywhere و غیره) منفی نیستند. نمی‌توانیم این واژه‌ها را در معنای منفی استفاده کنیم. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    No, I have no sisters.صحیح
    No, I have any sisters.غلط
    No one helped me.صحیح
    Anyone helped me.غلط

    در چنین جمله‌هایی، به جای واژه any؛ باید به سراغ ساختارهای دیگری بروید. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    او هیچ طاقتی ندارد.She has no patience.
    در اینجا، هیچ کس او را دوست ندارد.Nobody likes it here.
    من چیزی برای گفتن ندارم.I have nothing to say.
    هیچ کدام از دوستان من نمی‌آیند.None of my friends are coming.

    یکی دیگر از اشتباهات رایج در مورد کاربرد any، استفاده از آن به جای حروف تعریف نامعین (a و an) است.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    Do you have a pen?صحیح
    Do you have any pen?غلط

    سخن آخر

    تا به اینجا، با کاربرد واژه any در زبان انگلیسی آشنا شدید. این واژه در انگلیسی بسیار پرکاربرد است و آن را در متون مختلف می‌بینید. واژه any در جمله‌های مثبت و منفی ظاهر می‌شود و در هر کجا نیز کاربرد و معنای مشخصی دارد. با یادگیری قوانین و قواعد مربوط به کاربرد any در زبان انگلیسی، می‌توانید به راحتی، در متون مختلف، از آن استفاده کنید.

  • یادگیری متمم‌های قیدی (adverbial implement) در زبان انگلیسی

    متمم قیدی در زبان انگلیسی چیست؟

    متمم قیدی (adverbial complement) در زبان انگلیسی قیدهایی هستند که معنای فعل را تکمیل می‌کنند. متمم قیدی به مخاطب کمک می‌کند تا منظور و مفهوم جمله را سریع‌تر دریافت کند. در واقع، متمم قیدی نوعی متمم برای فعل جمله است، چرا که به تکمیل معنای جمله کمک می‌کند.

    اگر متمم قیدی را از جمله حذف کنید، معنای جمله تغییر می‌کند. بنابراین متمم قیدی نقش بسیار مهمی در جمله دارد.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    من را در گروه او قرار نده.Don’t put me in his group.

    در این مثال، عبارت in his group متممی برای فعل است و معنای فعل را کامل می‌کند. اگر آن را از جمله حذف کنید، معنای جمله عوض می‌شود.

    تو پیش از آزمون از هوش خواهی رفت.You will pass out before the test.

    در جمله بالا، اگر حرف اضافه out را از جمله حذف کنیم، معنای جمله کلاً عوض خواهد شد. بنابراین این حرف اضافه بخشی از فعل عبارتی pass out است.

    کاربرد متمم قیدی در جمله انگلیسی

    تا به اینجا، با متمم قیدی و کاربرد آن در جمله انگلیسی آشنا شدید. در جمله‌های زیر، با دیدن مثال‌های بیشتر، با کاربرد متمم قیدی در جمله بیشتر آشنا خواهید شد.

     من را در این گروه قرار نده.Don’t put me in his group.

     در مثال بالا، عبارت in his group متمم فعل است و معنای فعل را کامل می‌کند. اگر این عبارت را حذف کنید، معنای جمله ناقص می‌شود.

    من عاشق آمدن به اینجا هستم.I love coming here.

    در این جمله، قید here متممی برای فعل coming است. برای استفاده از فعل come، باید مکان را نیز ذکر کنید.  اگر قید مکان را حذف کنید، جمله معنایی نخواهد داشت. اگر از این جمله بدون قید استفاده کنید، ناخودآگاه، واژۀ «کجا» به ذهن‌تان خواهد آمد.

    لطفاً مثل یک حرفه‌ای رفتار کن.Please behave like a professional.

    فعل behave گذا است و پس از آن، همیشه قید حالت می‌آید. بنابراین وقتی از فعل behave استفاده می‌کنید، قرار است در مورد نحوه رفتار صحبت کنید.

    به چند مثال دیگر با فعل behave توجه کنید.

    من نمی‌توانم مثل تو رفتار کنم.I can’t behave like you.
    تو به درستی رفتار می‌کنی.You are behaving properly.
    در این مرحله، مثل کودک رفتار می‌کرد.He was behaving like a child at the stage.

    اکنون به یک مثال جدید توجه کنید:

    او مشخصاً دانش آموزی مستعد است.She is clearly a gifted student.

    در جمله بالا، نمی‌توانیم بگوییم  she is clearly، چرا که جمله بی معنا می‌شود. بنابراین وجود عبارت a gifted student در جمله بالا ضروری است.

    تمرین زبان انگلیسی را آسان می‌کند.Practice makes English easy.

    در جمله بالا نیز وجود صفت easy ضروری است.

    افعال عبارتی و متمم های قیدی در زبان انگلیسی

    افعال عبارتی (phrasal verb) حاصل ترکیب فعل کنشی و یک حرف اضافه است. حرف اضافه در افعال عبارتی معنای فعل را تغییر می‌دهند. افعال عبارتی معنایی متفاوت از معنای فعل اصلی دارند.

    در ادامه، از افعال عبارتی رایج در زبان انگلیسی برای‌تان خواهیم گفت.

    از حال رفتنPass out
    جدا شدنBreak up
    نگاه کردن بهLook up to
    فهمیدن، متوجه شدنGet through
    رفتن به دنبالGo after

    یادتان باشد که اولین کلمه در این افعال عبارتی فعل کنشی است و کلمه بعدی حرف اضافه است. به کاربرد این افعال در جمله توجه کنید:

    تو قبل از امتحان از هوش خواهی رفت.You will pass out before the test.
    من نمی‌توانم از او جدا شوم.I can’t break up with her.
    ما به پدرت نگاه می‌کنیم.We look up to your father.
    از پس این مشکل بر خواهی آمد.You will get through this problem.
    پلیس در حال تعقیب تو است.The police are going after you.

    حروف اضافه موجود در این افعال متمم قیدی است. اگر این حروف اضافه را از جمله حذف کنید، معنای جمله کلاً عوض می‌‌شود، چرا که معنای فعل عوض می‌شود.

    به مثال‌های جدول زیر توجه کنید:

    آیا وجود متمم قیدی ضروری است؟ آیا معنای جمله را تغییر می‌دهد؟جمله بدون حرف اضافهترجمهجمله کامل
    بله، این جمله بدون حرف اضافه in کامل نیست. در واقع، in یک متمم قیدی است.Put me.من را در این برنامه قرار دهید.Put me on this program.
    خیر، در این جمله، وجود حرف اضافه in ضروری نیست.I was playing.من در باغ بازی می‌کردم.I was playing in the garden.
    خیر، وجود now در این جمله ضروری نیست.Call me.الان به من زنگ بزن.Call me now.    
    بله، در این جمله، وجود متمم قیدی ضروری است، چرا که با حذف آن، معنای جمله ناقص می‌شود.Don’t look.به آینه نگاه نکن.Don’t look into the mirror.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با متمم های قیدی در زبان انگلیسی آشنا شدید. وجود متمم های قیدی در جمله ضروری است و نمی‌توانید آن را حذف کنید. متمم قیدی در مورد فعل جمله توضیح بیشتری می‌دهد و بدین ترتیب، اطلاعات بیشتری را در اختیار خواننده قرار می‌دهد.

  • کاربرد فعل GO در جملات انگلیسی

    فعل go از اولین افعالی است که هر زبان آموز یاد می‌گیرد. این فعل  به چندین شکل ظاهر می‌شود: go، going، went و gone. بسته به جایگاه فعل در جمله و زمان فعل، باید از شکل مشخصی از فعل go استفاده کنید. همچنین، گاهی لازم است به همراه  go از حروف اضافه نیز استفاده کنید. این فعل پرکاربرد در زبان انگلیسی با دیگر افعال نیز همراه می‌شود و فعل ترکیبی را می‌سازد.  در این مطلب، هر آنچه باید در مورد کاربرد فعل go در جملات انگلیسی استفاده کنید. با ما همراه باشید.

    فعل go به همراه ing

    وقتی از فعل going در جمله استفاده می‌کنید، نیازی نیست از هیچ حرف اضافه‌ای به همراه آن استفاده کنید. برای مثال، لازم نیست بگویید، I am going for skating، کافی است بگویید I am going skating.  

    به مثال زیر توجه کنید:

    آیا برای خرید می‌روی؟Are you going for shopping?غلط
    آیا خرید می‌روی؟Are you going shopping?صحیح

    البته در برخی جمله‌ها نیز می‌توانید از حرف اضافه به همراه فعل  going استفاده کیند:

    این آخر هفته، به شنا می‌رویم.We are going swimming this weekend.
    این اخر هفته، برای شنا می‌رویم.We are going for a swim this weekend.

    در جمله‌های زمان گذشته نیز می‌توانید از going استفاده کنید. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    دیروز صبح، ما رفتیم دویدیم.We went running yesterday morning.
    آن‌ها طی آخر هفته به ماهیگیری رفتند.They went fishing over the weekend.

    فعل عبارتی go on

    از فعل عبارتی go on برای صحبت در مورد تعطیلات و سفر استفاده کنید.

    همچنین در مورد صحبت کردن نیز می‌توانید از این فعل استفاده کنید.

    کارگران اعتصاب را ادامه خواهند داد، اگر تقاضاهای‌شان برآورده نشود.  The workers will go on a strike if their demands are not met.
    اگر الان [اینجا را] ترک نکنیم، او صحبت خواهد کرد.  She will go on talking if we don’t leave now.
    آن‌ها به تعطیلات خواهند رفت. آیا ما به جای دیگری می‌رویم؟They are going on a holiday. Are we going anywhere?

    فعل عبارتی go to

    فعل عبارتی go to به همراه نام مکان‌ها به کار می‌رود.  برای مثال، برای اشاره به دفتر کار، محل کار یا کشور دیگر، می‌توانید از این فعل عبارتی استفاده کنید.

     اما یادتان باشد از این فعل برای رفتن به خانه استفاده نمی‌کنیم.

    Go homeصحیح
    Go to homeغلط

    به جمله‌های زیر توجه کنید:

    ساعت 9 صبح به شرکت رفت.She goes to office at 9am.
    برای تعطیلات، می‌توانیم به مالدیو برویم.We can go to Maldives for vacation.
    الان به خرید نرو.Don’t go to the shop now.

    فعل عبارتی go for

    در برخی از شرایط، می‌توانید از فعل عبارتی go for به جای going استفاده کنید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    ما به شنا می‌رویم.We are going swimming.
    بیا به شنا برویم.Let us go for a swim.

    اکنون به جمله‌هایی با فعل عبارتی go for توجه کنید:

    هر شب، او برای پیاده روی می‌رود.   She goes for a walk every evening.
    من لباس مشکی را انتخاب خواهم کرد.   I will go for the black dress.
    تو باید کار کنی و هدفت کسب مدال باشد.       You should work hard and go for the medal.

    فعل عبارتی go through

    فعل عبارتی go through در جمله‌های مختلف به کار می‌رود و در هر کجا نیز، معنی مشخصی دارد.

    به کاربرد و معنای فعل عبارتی go through در جمله‌های مختلف توجه کنید:

    معنی فعل در این جملهترجمهجمله با فعل go through
    تجربه کردنمرحله دشواری را در زندگی شخصی‌ام تجربه می‌کنم.I am going through a rough phase in my personal life.
    مرور کردناو می‌خواهد کتاب را پیش از شرکت در امتحان مرور کند.She wants to go through the book before giving the exam.
    گذراندن، عبور کردنبهتر است تو از کانال‌های قانونی عبور کنید تا بعداً به دردسر نیفتید.It is better you go through the legal channel so that you don’t land into trouble later.
    جستجو کردناو کل کتاب را جستجو کرد، اما نتوانست واژه‌ای را که او به دنبالش می‌گشت پیدا کند.She went through the entire book but couldn’t find the word she was searching.
    عبور کردنتو باید از این جاده کوچک عبور کنی تا به خانه او برسی.You need to go through this small road to reach her house.

    فعل عبارتی go by

    فعل go by نیز یکی دیگر از افعالی است که در جمله‌های مختلف به معانی مختلف ظاهر می‌شود.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    اعتماد کردنبه نگاه معصومش اعتماد نکن. او بسیار مکار است.   Don’t go by her naïve looks. She is very cunning.
    گذشتن، رد شدندیروز، از بازار مشابهی عبور کردم، از آنجایی که کفش‌های جدیدم را خریدم.   I went by the same market yesterday, from where I had bought my new shoes.

    سخن اخر

    تا به اینجا، با کاربرد فعل go در جمله های انگلیسی آشنا شدید. این فعل  انگلیسی در ساختن افعال عبارتی متعددی نیز به کار می‌رود. فعل go  در همراهی با هر حرف اضافه انگلیسی، معنای جدیدی را پیدا می‌کند.

  • تفاوت to و for در زبان انگلیسی

    حروف اضافه to و for از پرکاربردترین حروف اضافه در زبان انگلیسی هستند و تقریباً در همه جمله‌ها دیده می‌شوند. در بسیاری از موارد، این دو را با یکدیگر اشتباه می‌گیرید که البته خق دارید. حتی گویش وران این زبان نیز گاهی این دو حرف اضافه را جابه جا استفاده می‌کنند. اما نگران نباشید، اگر دستور زبان انگلیسی را به خوبی مطالعه کنید و نکات مربوط به کاربرد to و for را یاد بگیرید، می‌توانید به راحتی و به شیوه صحیح، از آن‌ها استفاده کنید. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد تقاوت to و for در زبان انگلیسی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    تفاوت کلی میان to و for چیست؟

    کاربرد حروف اضافه to و for بسیار شبیه به یکدیگر است، از این رو، بسیاری از زبان‌آموزان و حتی گویش‌وران این زبان آن‌ها را با یکدیگر اشتباه می‌گیرند. هر دو حرف اضافه و یکی از هشت اجزای کلام در زبان انگلیسی هستند. هر دو حرف اضافه بسیار پرکاربرد هستند، اما معنای‌‌شان و کلماتی که همراه‌شان می‌آیند متفاوت است.  

    در بخش‌های بعدی مقاله، در مورد معنای این دو حرف اضافه به تفصیل برای‌تان خواهیم گفت، اما اکنون به تفاوت‌های میان آن‌ها می‌پردازیم. حرف اضافه to به مسیر اشاره دارد و برای اشاره به حرکت و مسیر می‌توانید از آن استفاده کنید، اما حرف اضافه for چنین کاربردی ندارد (به جز در چند مورد استثنا). به علاوه، حرف اضافه to به مصدر فعل اشاره دارد، اما حرف اضافه for چنین کاربردی را ندارد. این دو حرف اضافه شباهت‌هایی نیز با یکدیگر دارند. برای مثال، می‌توانید از هر دو برای ساختن  فعل عبارتی استفاده کنید.

    کاربرد حرف اضافه to در زبان انگلیسی

    حرف اضافه to بسیار پرکاربرد است و در موقعیت‌های مختلف، می‌توانید از آن استفاده کنید.

    حرف اضافه to برای اشاره به مسیر

    وقتی می‌خواهید از حرکت به سوی مسیری صحبت کنید، از حرف اضافه to استفاده کنید.

    این آخر هفته، به باغ وحش خواهیم رفت.We’re going to the zoo this weekend.
    وقتی از خیابان رد می‌شوی، به راست و چپ نگاه کن.Look to the left and right when crossing the street.

    حرف اضافه to برای اشاره به دریافت چیزی

    اگر دریافت‌‍کننده چیزی یا عملی باشید، می‌توانید از حرف اضافه to استفاده کنید.

    در ثانیه آخر، فرلانگ توپ را برای سکستون فرستاد.Furlong passed the ball to Sexton at the last second.

    حرف اضافه to برای اشاره به ارتباط

    برای اشاره به ارتباط انتزاعی میان دو نفر می‌توانید از حرف اضافه to استفاده کنید.

    من با بهترین دوستم ازدواج می‌کنم.I am married to my best friend.  
    او داویت است، درستیار مدیر منطقه‌ای.            This is Dwight, assistant to the regional manager.  

    حرف اضافه to برای اشاره به اتصال فیزیکی میان دو چیز

    این تکه کاغذ تصادقی به دست من چسبید.The piece of paper was accidentally glued to my hand.
    من دوچرخه‌ام را به نیمکت زنجیر کردم، اما نیمکت دزدیده شد.I chained my bike to a bench, but the bench was stolen.

    حرف اضافه to برای مقایسه

    حرف اضافه to در قسمت دوم مقایسه قرار می‌گیرد. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    دبیرستان، در مقایسه با کالج، آسان است.High school is easy compared to college.
    آن‌ها آب را به سودا ترجیح می‌دهند.They preferred water to soda.

    حرف اضافه to و مصدر

    در مصدر فعل، حرف اضافه to قبل از ریشه فعل قرار می‌گیرد.

    من می‌خواهم فضانورد شوم.I want to be an astronaut.
    برای موفقیت در هر چیزی، به انگیزه نیاز داری.To succeed in anything requires motivation.

    کاربرد حرف اضافه for در زبان انگلیسی

    حرف اضافه for در زبان انگلیسی کاربردهای مختص به خودش را دارد. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    حرف اضافه for برای نشان دادن حمایت

    برای اشاره به موافقیت و حمایت، می‌توانید از حرف اضافه for در جمله استفاده کنید.

    تو موافق اتحاد نیستی، بلکه مخالف آن هستی.If you’re not for the union, you’re against it!

    حرف اضافه for برای نشان دادن نمایندگی

    من وقتی می‌گویم ما از حضور تو در اینجا خوشحالیم، از طرف همه صحبت می‌کنم.I speak for everyone when I say that we’re happy you’re here.
    من شاید برای والمارت کار کنم، اما از آنجا خرید نمی‌کنم.I may work for Walmart, but I don’t shop there.  

    حرف اضافه for برای صحبت در مورد مبادله

    وقتی می‌خواهید طرف دوم یک معامله را معرفی کنید، می‌توانید از حرف اضافه for استفاده کنید.

    من چیش سیب زمینی‌ام را در ازای مینی مافینت به تو می‌دهم.I’ll give you my potato chips for your mini-muffin.  

    سخن آخر

    تا به انیجا با تفاوت to و for در زبان انگلیسی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، این دو حرف اضافه در موقعیت‌های مختلف استفاده می‌شوند و هر کدام کارکرد کاملاً مشخصی دارند. اگر یک بار برای همیشه، کاربرد این دو حرف اضافه را یاد بگیرید، می‌توانید همیشه، بدون تردید، از آن‌ها در نوشتار و گفتارتان استفاده کنید.