برخی از واژهها از زبان فرانسوی وارد زبان انگلیسی شدهاند. حداقل 29% از واژگان انگلیسی ریشه در زبان فرانسوی دارند. در واقع، هیچ زبانی مثل فرانسوی بر زبان انگلیسی تأثیر نگذاشته است. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد ورود کلمه فرانسوی در زبان انگلیسی بدانید برایتان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
مدرسه زبان نزدیکتر یک جلسه کلاس خصوصی رایگان هدیه میدهد تا با اطمینان ثبتنام کنید!
عبارت À la Carte به معنای according to a menu است. اگر به کافه یا رستورانی مراجعه میکنید و میخواهید غذا یا نوشیدنی سفارش دهید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
به مثال زیر توجه کنید:
من میخواهم فقط سیب زمینی سرخ شده سفارش دهم.
Je voudrais des frites à la carte.
عبارت À la Mode
عبارت À la Mode به معنای of the fashion در زبان انگلیسی است و برای اشاره به چیزی که در حال حاضر، مد است میتوانید از آن استفاده کنید.
در ایالات متحده آمریکا، خواهید دید که از این واژه برای اشاره به چیزی که با بستنی سرو میشود استفاده میکنند.
آمادهاید تا یادگیری زبان فرانسه را شروع کنید؟ همین حالا به صفحهما مراجعه کنید و دوره مناسب خود را انتخاب کنید!
واژه Avant-Garde یکی دیگر از عبارتهای فرانسوی است که وارد زبان انگلیسی شده است. گویشوران زبان انگلیسی از این عبارت برای اشاره به جنش نوآورانه هنری اشاره میکنند. به مثال زیر توجه کنید:
اندی وارهول از هنرمندان آوانگارد است.
Andy Warhol était un artiste de l’avant-garde.
عبارت Bon Voyage
فرانسویزبانان و انگلیسیزبانان از این عبارت برای آرزوی سفر خوب برای دیگران استفاده میکنند.
به مثال زیر توجه کنید:
سفر خوبی داشته باشی! دلم برایت تنگ خواهد شد!
Bon voyage ! Tu vas me manquer !
واژه Bureau
واژه Bureau در زبان فرانسوی به معنای میز است، اما در زبان انگلیسی، به معنای دفتر کار است.
معمولاً از این واژه برای اشاره به دفاتر دولتی و سیاسی استفاده میکنند. برای مثال، FBI (Federal Bureau of Investigation).
میخواهید درباره زبان فرانسه بیشتر بدانید؟اینجا را کلیک کنید:
واژه Chic به کسی اطلاق میشود که خوش لباس است. در زبان انگلیسی نیز، این واژه دقیقاً به همین معنا استفاده میشود.
به مثال زیر توجه کنید:
او بسیار خوش لباس است.
Elle est très chic.
واژه Cliché
واژه Cliché در زبان فرانسوی به چیزی اشاره دارد که بسیار رایج است و بیش از آن، برای آن ارزش قائل شدهاند. این واژه در زبان انگلیسی نیز دقیقا همین کاربرد را دارد.
به مثال زیر توجه کنید:
عروسیشان بسیار کلیشه بود.
Leur mariage était tellement cliché.
عبارت En Route
عبارت En Route به معنای در مسیر بودن است و معمولاً از آن برای اشاره به چیزی که در راه است و قرار است به مقصد برسد استفاده میکنند.
بستهتان در راه است.
Votre paquet est en route.
عبارت Femme Fatale
عبارت Femme Fatale برای اشاره به زنان اغواگر استفاده میشود. این عبارت در زبان انگلیسی نیز دقیقاً همین کاربرد را دارد. این زنان خطرناک و مهلک هستند. به کاربرد این عبارت در جمله استفاده کنید.
ببین، او زنی اغواگر است.
Regardez, c’est une femme fatale !
عبارت hors d’œuvre
عبارت hors d’œuvre در هر دو زبان به معنای پیش غذا است.
پیش غذا بسیار خوشمزه بود.
Les hors-d’œuvre étaient vraiment délicieux.
واژه Souvenir
واژه Souvenir به معنای سوغاتی است. در زبان فرانسوی، واژه Souvenir به معنای یادگاری یا به یاد آوردن نیز است. به مثالهای زیر توجه کنید:
من به یاد میآورم.
Je me souviens.
میتوانی برای من سوغاتی بخری؟
Peux-tu acheter un souvenir pour moi ?
وام واژههای فرانسوی مربوط به آشپزی در زبان انگلیسی
غذاهای فرانسوی بسیار خوشمزه هستند، از این رو، انگلیسی زبانان از آشپزی فرانسوی بسیار ایده گرفتهاند و بالطبع، واژگان بسیاری نیز از این طریق وارد زبان انگلیسی شده است. به مثالهای زیر توجه کنید.
وام واژه
معنای انگلیسی
واژه فرانسوی
معنا در زبان فرانسه
مثال
ترجمه
Béchamel
سس سفید تهیه شده از کره، آرد و شیر
Béchamel
Béchamel
Les lasagnes étaient superposées avec de la sauce béchamel pour une texture riche et onctueuse.
در لایههای مختلف لازانیا سس بشامل ریخته شده است تا بافتی غنی و نرم داشته باشد.
Bistro
رستوران کورچک که در آن، غذاهای ساده و خانگی سرو میشود.
Bistro
Bistro
Allons dîner dans ce charmant bistro au coin de la rue.
بیا در بیسترو زیبای کنار میدان شام بخوریم.
Café au lait
قهوه با شیر داغ
Café au lait
Coffee with milk
Je préfère commencer ma journée avec un café au lait, c’est une façon réconfortante de se réveiller.
من ترجیح میدهم روزم را با قهوه با شیر داغ شروع کنم. این روش آرامشبخشی برای بیدار شدن است.
سخن آخر
همانطور که مشاهده کردید، تعداد کلمه فرانسوی در زبان انگلیسی بسیار زیاد است. برخی از کلمهها همان کاربرد و معنای فرانسوی را دارند و برخی دیگر وقتی وارد زبان انگلیسی میشوند، معنایشان تغییر میکند. یادگیری این وام واژهها و ریشهشان و کاربردشان را برایتان آسان میکند.
وقتی شروع به یادگیری زبان آلمانی میکنید، متوجه میشوید که به جای یک یا دو حرف تعریف، با چندین حرف تعریف معین و نامعین سر و کار دارید که کاربردشان فقط به تعداد و جنسیت بستگی ندارد، بلکه باید حالت اسمها و نفششان را نیز در جمله بشناسید تا بتوانید از حرف تعریف درست استفاده کنید. در زبان آلمانی چهار حالت وجود دارد و حالتهای آکوزاتیو و داتیو از مهمترین آنها هستند. یادگیری آکوزاتیو و داتیو به زبان آلمانی، در ابتدای مسیر یادگیری زبان آلمانی پیچیده و دشوار به نظر میرسد، اما اگر چند قانون ساده را در مورد آنها بدانید، کار برایتان بسیار آسان خواهد شد. این دو حالت به نفش مفعول در جمله مربوط میشوند. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد حالتهای آکوزاتیو و داتیو در زبان آلمانی بدانید برایتان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
جنسیت اسامی در زبان آلمانی
در قدم اول، باید در مورد جنسیت اسامی در زبان آلمانی و نقششان در دستور زبان آلمانی بدانید تا درک آکوزاتیو و داتیو به زبان آلمانی برایتان آسانتر شود.
در زبان آلمانی، اسامی جنسیت دارند: مونث، مذکر و خنثی. برای جملهسازی در زبان آلمانی، باید جنسیت اسامی را بشناسید تا بتوانید حروف تعریف مناسب را با آنها همراه کنید.
به جدول زیر توجه کنید:
حرف تعریف معین مذکر
der
حرف تعریف معین مونث
die
حرف تعریف معین خنثی
das
در جدول زیر، سه اسم آلمانی را با حروف تعریف مشخصی همراه کردهایم:
سگ
der Hund
گربه
die Katze
اسب
das Pferd
هنگام یادگیری هر واژه آلمانی، باید جنسیت آن را نیز یاد بگیرید و به یاد بسپارید تا بتوانید در نوشتهها و مکالمههایتان از آنها استفاده کنید.
چهار حالت مهم در زبان آلمانی
اما انتخاب حرف تعریف مناسب فقط به جنسیت واژه بستگی ندارد، بلکه به نقش یا حالت آن نیز در جمله وجود دارد. در زبان آلمانی، چهار حالت مهم وجود دارد: فاعلی (nominative)، آکوزاتیو (accusative)، داتیو (dative) و گنتیو (genitive).
حالت فاعلی، همانطور که از نامش معلوم است، برای فاعل جمله استفاده میشود. فاعل جمله شخص یا چیزی است که عملی را انجام داده است. برای مثال، در جمله «دختر بازی میکند»، دختر فاعل جمله است.
حالت آکوزاتیو به مفعول مستقیم اشاره دارد. مفعول مستقیم شخص یا چیزی است که عملی بر آن تأثیر گذاشته است. بنابراین، در جمله «دختر توپ را پرتاب میکند»، توپ فاعل مستقیم جمله است.
حالت داتیو در مورد مفعول غیر مستقیم است. مفعول غیرمستقیم شخص یا چیزی است که مفعول مستقیم را دریافت میکند. برای مثال، در جمله «دختر توپ را برای پسر پرتاب میکند»، پسر مفعول غیر مستقیم جمله است.
در حالت گنیتیو، مالکیت مطرح است.
حالت آکوزاتیو در زبان آلمانی
در زبان آلمانی، حالت آکوزاتیو به مفعول جمله مربوط میشود و در پاسخ سوالاتی با حرف پرسشی wen (چه کسی را) میآید و مفعول مستقیم جمله را وصف میکند. اما حالت آکوزاتیو در زبان آلمانی فقط به این تعریف محدود نمیشود و قواعد بسیاری زیادی پیرامون آن وجود دارد.
در جدول زیر، از حروف تعریف مربوط به حالت آکوزاتیو در زبان آلمانی برایتان گفتهایم.
مذکر
مونث
خنثی
جمع
حرف تعریف معین
Den
Die
Das
Die
حرف تعریف نامعین
Einen
Eine
Ein
در جملههای زیر، از کاربرد این حروف تعریف در جمله برایتان گفتهایم.
او (مونث) مرد را ملاقات میکند.
Sie trifft den Mann.
در جمله بالا، sie فاعل جمله است و den Mann مفعول مستقیم جمله است.
زن شکلات را میخورد.
Die Frau isst die Schokolade.
در جمله بالا die Frau فاعل جمله در حالت فاعلی است و die Schokolade مفعول مستقیم جمله در حالت آکوزاتیو است.
کودک اتومبیل را میبیند
Das Kind sieht das Auto.
در جمله بالا، das Kind فاعل جمله است و das Auto مفعول مستقیم جمله در حالت آکوزاتیو است.
اگر تشخیص فاعل و مفعول مستقیم در جمله برایتان دشوار است، سوالات زیر را بپرسید.
کودک چه چیزی را دید؟
Wen sieht das Kind?
اتومبیل
Das Auto
کودک سیب را میخورد.
Das Kind isst einen Apfel.
در جمله بالا، einen Apfel مفعول مستقیم جمله در حالت آکوزاتیو است و das Kind فاعل جمله است. این اسم مفرد مذکر است و در حالت آکوزاتیو قرار دارد، از این رو، حرف تعریف einen قبل از آن آمده است. حرف تعریف معین برای این اسم den است.
مرد زن را دوست دارد.
Der Mann liebt die Frau.
در جمله بالا نیز، die Frau مفعول مستقیم جمله در حالت آکوزاتیو است.
برای به یاد سپردن این حالت، این نکته مهم را به یاد بسپارید که حالت آکوزاتیو حالت n است، چرا که باید en را به حرف تعریف مذکر اضافه کنید.
حروف تعریف برای حالت آکوزاتیو
در زبان آلمانی یک سری حروف اضافه وجود دارد که میتوانید حالت اکوزاتیو را با آنها تشخیص دهید، چرا که همیشه در این حالت وجود دارند.
durch (از طریق)
bis (تا وقتی که)
für (برای)
ohne (بدون)
gegen (برخلاف)
um (حدود)
بنابراین اگر بخواهید از هر کدام از این حروف اضافه در جمله استفاده کنید، حرف تعریف را باید با توجه به حالت آکوزاتیو انتخاب کنید.
به مثالهای زیر توجه کنید:
من اطراف پارک میدوم.
Ich laufe durch den Park
ما دور درخت میپریم.
Wir hüpfen um einen Baum herum
حالت داتیو در زبان آلمانی
اکنون نوبت به حالت داتیو در زبان آلمانی میرسد. حالت داتیو به فاعل غیرمستقیم در جمله اشاره دارد. حالت داتیو در جمله اطلاعات بیشتری را در مورد عمل انجام شده به شما میدهد. در واقع، حالت داتیو از پذیرنده نیز به شما خواهد گفت. حالت داتیو به سوالهایی با حرف پرسشی Wem یا «برای چه کسی» پاسخ میدهد.
برای اسمهایی که در حالت داتیو قرار دارند، باید از حروف تعریف زیر استفاده کنید.
مذکر
مونث
خنثی
جمع
حرف تعریف معین
Dem
Der
Dem
Den
حرف تعریف نامعین
Einem
Einer
einem
در مثالهای زیر، با حالت داتیو در جمله بیشتر آشنا خواهید شد:
من یک اتومبیل به او هدیه دادم.
Ich (فاعل) schenke dem Mann (مفعول غیر مستقیم) ein Auto (مفعول مستقیم).
در جمله بالا، dem Mann مفعول غیرمستقیم جمله است و یک اتومبیل هدیه گرفته است.
کودک به مادرش بوس داد. (ترجمه تحتالفظی)
Das Kind (فاعل) gibt der Mutter (مفعول غیر مستقیم) einen Kuss (مفعول مستقیم).
برای درک ساختار جمله بالا، باید آن را به صورت لفظ به لفظ ترجمه کنیم. همانطور که مشاهده میکنید، der Mutter مفعول غیر مستقیم جمله است که بوسه را دریافت کرده است. کودک فاعل جمله و مادر دریافتکننده عمل است.
تو نامهای برای آن دختر مینویسی
Du (فاعل) schreibst dem Mädchen (مفعول غیرمستقیم) einen Brief (مفعول مستقیم).
در جمله بالا، دختر دریافتکننده است و عملی برای او صورت گرفته است. عمل نوشتن نامه است و einen Brief مفعول مستقیم جمله است که حالت آکوزاتیو را نشان میدهد.
یک نکته مهم را در ذهن داشته باشید: حالت داتیو در زبان آلمانی همان حالت m است، زیرا به حرف تعریف مذکر آن باید پسوند em را اضافه کنید.
حروف اضافه برای حالت داتیو در زبان آلمانی
یک سری حروف اضافه در زبان آلمانی وجود دارند که در حالت داتیو استفاده میشوند. در جدول زیر، از این حروف اضافه برایتان گفتهایم.
از
Aus
به غیر از، در کنار
Außer
با، در حوالی
Bei
از طریق
Mit
از [وقتی که]
Seit
در، برای
Zu
اما منظور از کاربرد این حروف اضافه در حالت داتیو چیست؟ در جدول زیر، جملههایی را با این حروف اضافه آوردهایم تا این مفهوم کاملاً برایتان روشن شود:
او از ترکیه میآید
Sie kommt aus der Türkei
من از آنها نامه گرفتم.
Wir haben einen Brief von ihnen bekommen
افعال آلمانی در حالت داتیو
در زبان المانی، یک سری فعل وجود دارد که در حالت داتیو به کار میروند و مفعول غیرمستقیم دارند. در جدول زیر، از این افعال و کاربردشان در جمله برایتان گفتهایم.
من به مرد کمک میکنم.
Ich helfe dem Mann.
helfen
کیک برای کودکان خوشمزه است، کودکان کیک را دوست دارند.
Der Kuchen schmeckt dem Kind.
schmecken
ژاکت اندازه زن است.
The jacket fits the woman.
passen
کتاب متعلق به دخنر است.
Das Buch gehört dem Mädchen.
gehören
من به پدر تبریک گفتم.
Ich gratuliere dem Vater.
gratulieren
من از مادرم ممنونم
Ich danke der Mutter
danken
افعال آلمانی در حالت آکوزاتیو و داتیو
یک سری افعال نیز در زبان آلمانی وجود دارند که مفعول مستقیم و غیر مستقیم میگیرند. در واقع، از این افعال، برای حالت آکوزاتیو و داتیو در آلمانی میتوانید استفاده کنید. در جدول زیر، از این افعال آلمانی و کاربردشان در جمله برایتان گفته ایم.
مرد اتومبیل را به زن داد.
Der Mann gibt der Frau das Auto
geben
من برای تو نامهای را مینویسم.
Ich schreibe dir einen Brief.
schreiben
او گلهایی را برای مرد آورد.
Sie bringt dem Mann die Blumen.
bringen
من بستهای را برای دوستم فرستادم.
Ich schicke meinem Freund ein Paket.
schicken
او (مذکر) شهر را به او نشان داد.
Er zeigt ihr die Stadt
zeigen
آخر هفته خوبی را برای تو آرزو میکنم.
Ich wünsche dir ein schönes Wochenende
wünschen
کودک عکسی را به پدرش هدیه کرد.
Das Kind schenkt dem Vater ein Bild.
schenken
همانطور که مشاهده کردید، افعال بالا، برای تکمیل معنای جمله، علاوه بر مفعول مستقیم، به مفعول غیر مستقیم نیز نیاز دارند. بنابراین برای کاربرد واژه در این جملهای، باید حواستان به حالت داتیو و اکوزاتیو باشد.
سخن آخر
تا به اینجا، با چهار حالت در زبان آلمانی آشنا شدید و حالتهای آکوزاتیو و داتیو را کاملاً یاد گرفتید. حالت آکوزاتیو به مفعول مستقیم اشاره دارد و حالت داتیو به مفعول غیر مستقیم اشاره دارد. برای کاربرد حروف تعریف در زبان آلمانی، باید این حالتها را بشناسید. با تمرین و تکرار، میتوانید به آکوزاتیو و داتیو در زبان آلمانی کاملاً مسلط شوید و با خیال راحت، جمله بسازید و صحبت کنید.
اگر بخواهید جملهای بسازید، مسلماً به فعل نیاز دارید. در مورد زبان آلمانی نیز این مسئله صدق میکنید. اگر بخواهید به زبان آلمانی صحبت کنید یا بنویسسید، باید افعال آلمانی را بشناسید و به شیوه صحیح به کارشان بگیرید. یک سری از افعال در زبان آلمانی بسیار رایج هستند و اگر آنها را یاد بگیرید و نحوه صرفشان را در زمانهای مختلف بدانید، گام مهمی را در راستای نوشتن و صحبت کردن به زبان آلمانی برداشتهاید. در این مطلب، از افعال رایج در زبان آلمانی برایتان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
زمان افعال در زبان آلمانی
پیش از شناخت افعال رایج در زبان آلمانی، باید زمان افعال و نحوه صرفشان را بشناسید، چرا که اگر هزاران فعل را بشناسید و معنایشان را نیز بدانید، بدون توانایی صرفشان، نمیتوانید از آنها استفاده کنید. بنابراین یادیگری نحوه صرف افعال آلمانی در زمانهای مختلف اهمیت بسیار زیادی دارد.
بسته به فاعل جمله و زمان اتفاق افتادن فعل، ظاهر فعل تغییر میکند.
صرف فعل در زبان آلمانی
در زبان آلمانی، مصدر فعل به en ختم میشود. برای مثال، treten (زدن) و laufen (دویدن) مصدر فعل در زبان آلمانی هستند.
مصدر فعل را میتوانید در شش زمان اصلی در زبان آلمانی صرف کنید:
زمان حال
Präsens
زمان حال کامل
Perfekt
زمان گذشته ساده
Präteritum
زمان گذشته کامل
Plusquamperfekt
زمان آینده
Futur I
زمان آینده کامل
Futur II
زمان حال ساده در زبان آلمانی (Präsens)
اولین زمانی که در زبان آلمانی یاد میگیرید زمان حال ساده یا Präsens است و همانطور که از نامش پیدا است، برای صحبت در مورد مسائل زیر از آن استفاده میکنیم:
کاری که در حال انجام است
آنچه به صورت مرتب یا همیشه، انجامش میدهیم
کاری که قرار است در آینده نزدیک انجام شود
با یادگیری زمان حال ساده در زبان آلمانی، میتوانید در مورد خودتان، برنامههای زندگی و کارهای روزمرهتان به زبان آلمانی صحبت کنید.
برای صرف افعال در زمان حال ساده، باید ریشه آنها توجه داشته باشید.
در جدول زیر، برای یادگیری حال ساده، به جملههای زیر توجه کنید:
من در حال یادگیری زبان آلمانی هستم.
Ich lerne Deutsch
او یک سگ دارد
Er hat einen Hund
آنها نمیآیند
Sie kommen nicht
در جمله آخر، از زمان حال ساده برای صحبت در مورد چیزی مربوط به آینده نزدیک صحبت خواهیم کرد.
زمان حال کامل در زبان آلمانی (Perfekt)
زمان حال کامل در زبان آلمانی برای صحبت در مورد اتفاقاتی استفاده میشود که در گذشته نزدیک (چند دقیقه پیش، چند ساعت پیش، چند هفته پیش، چند روز پیش یا چند ماه پیش) رخ داده است. همچنین برای مورد خطاب دادن کسی به زبان غیررسمی، میتوانید از این زمان استفاده کنید.
زمان حال کامل در آلمانی در نوشتار و گفتار کاربرد دارد.
برای صرف افعال در این زمان، باید از افعال کمکی sein و hanben به همراه قسمت سوم فعل استفاده کنید. برای ساختن این زمان، باید این افعال کمکی را به زمان حال بیاورید.
برای ساختن قسمت سوم فعل در زبان آلمانی، باید ge را به ابتدای ریشه فعل و t را به انتهای آن اضافه کنید. این قانون در مورد افعال باقاعده است.
در مورد افعال بیفاعده در زبان آلمانی، باید ge را به ابتدای فعل بیاورید و en را به انتهای آن اضافه کنید.
به مثالهای زیر توجه کنید:
ما به آمریکا رفتیم
Wir sind nach Amerika gefahren
من شماره تلفنم را به او دادم.
Ich habe ihm meine Nummer gegeben
تو همه غذا را خوردهای
Du hast das ganze Essen gegessen
زمان گذشته ساده در زبان آلمانی (Präteritum)
زمان گذشته ساده در زبان آلمانی یا Präteritum برای صحبت در مورد زمانی در گذشته دورتر استفاده میشود (یعنی سالها پیش، دههها پیش و قرنها پیش). همچنین برای مورد خطاب دادن اشخاص به زبان رسمی، میتوانید از این زمان استفاده کنید.
البته جالب است بدانید که گویشوران زبان آلمانی وسواس چندانی در مورد به کارگیری این زمانها ندارند و از زمان گذشته ساده و زمان کامل به جای یکدیگر استفاده میکنند.
به مثالهای زیر توجه کنید:
در سال 1781، موزارت به وین نقل مکان کرد.
Mozart zog 1781 nach Wien um
در سال 1859، بیگ بن کامل شد.
Big Ben wurde 1859 fertiggestellt
زمان گذشته کامل در زبان آلمانی (Plusquamperfekt)
زمان گذشته کامل یا ماضی بعید در زبان آلمانی عملی را وصف میکند که پیش از عمل دیگری در گذشته رخ داده است.
برای صرف فعل در زمان گذشته کامل، به افعال کمکی haben و sein و قسمت سوم فعل نیاز دارید. در این مورد باید از شکل گذشته این افعال کمکی استفاده کنید.
به مثالهای زیر توجه کنید:
پیش از آنکه شنل قرمزی به خانه برسد، گرگ مادربزرگش را خورده بود.
Der Wolf hatte die Großmutter schon gefressen, als Rotkäppchen ins Haus kam
تا وقتی او آسیب ندیده بود، ما خوب بازی میکرده بودیم.
Wir hatten gut gespielt, bis sie verletzt wurde
زمان آینده در زبان آلمانی (Futur I)
اگر بخواهید فعلی را به زمان آینده ببرید، کافی است فعل کمکی warden را به مصدر فعل اضافه کنید. از این زمان برای صحبت در مورد اتفاقات آینده استفاده کنید.
ما سعی خواهیم کرد بیشتر بخوریم
Wir werden versuchen, langsamer zu essen
من جواب را به شما خواهم گفت
Ich werde Ihnen die Antwort sagen
بده، در عوض دریافت خواهی کرد.
Gebt und ihr werdet wiederum empfangen
زمان آینده کامل در زبان آلمانی (Futur II)
برای صرف افعال در زمان آینده کامل در زبان آلمانی یا آینده نوع دوم به قسمت سوم فعل نیاز خواهید داشت. در واقع، باید فعل کمکی warden را با قسمت سوم فعل و heben یا sein ترکیب کنید.
به مثالهای زیر توجه کنید:
تا شما برسید، ما خواهیم رسید
Wenn ihr ankommt werden wir ein Hotel gefunden haben
تا شب، ظرفها را خواهیم شست.
Bis heute Abend werden wir das Geschirr gespült haben
قانون صرف افعال در زبان آلمانی
برای صرف افعال در زبان آلمانی، باید به یک سری نکات توجه داشته باشید.
ابتدا ضمایر را در زبان آلمانی بشناسیم.
من
ich
تو
du
او (مذکر/ مونث)، آن، یک
Er/sie/es/man
ما
wir
شما (جمع)
ihr
آنها/ شما
Sie/ Sie
پس از آنکه دانستید فاعل جملهتان جمع است یا مفرد، مونث است یاد مذکر، باید نوع فعل را تشخیص دهید. در زبان آلمانی، سه نوع فعل دایم: ضعیف، قوی و ترکیبی.
افعال ضعیف یا باقاعده در صرف شدن، پیرو قانون مشخصی هستند. کافی است نحوه صرف کردن چند فعل ضعیف را ببینید تا بتوانید همه افعال ضعیف را صرف کنید. در انتهای افعال ضعیف در زبان آلمانی en وجود دارد و برای صرف این افعال، باید En را حذف کنید و حروف مناسب را اضافه کنید.
اکنون، فعل ضعیف learn (یاد گرفتن) را صرف میکنیم.
من یاد میگیرم
ich lerne
تو یاد میگیری
du lernst
او یاد میگیرد
er/sie/es lernt
ما یاد میگیریم
wir lernen
شما یاد میگیرید
ihr lernt
آنها یاد میگیرند
sie lernen
افعال قوی یا بیقاعده پیرو قاعده مشخصی نیستند و باید صرف هر کدام از آنها را به صورت جداگانه یاد بگیرید. برخی از افعال پرکاربرد آلمانی نیز در دسته افعال قوی قرار میگیرند
افعال مدال در زبان آلمانی
افعال مدال در زبان آلمانی همانهایی هستند که در مورد احتمال، اجازه، درخواست، پیشنهاد، اجبار یا نصیحت با شما صحبت میکنند. در زبان آلمانی، شش فعل مدال وجود دارد:
توانستن
können
احتمال داشتن
dürfen
دوست داشتن
mögen
باید
müssen
باید
sollen
خواستن
wollen
پرکاربردترین افعال در زبان آلمانی
با شناخت انواع افعال در زبان آلمانی و نحوه صرف کردنشان، نوبت به پرکاربردترین افعال در زبان آلمانی میرسد. در ادامه، از افعال رایج در زبان آلمانی همراه با مثال برایتان خواهیم گفت.
فعل Mögen
فعل Mögen در زبان آلمانی به معنای دوست داشتن است و یکی از پرکاربردترین واژگان در زبان آلمانی است. با استفاده از این فعل، میتوانید خواستهها و آرزوهایتان را نیز بیان کنید.
من دوست دارم…./ من دوست ندارم…..
Ich mag…/ Ich mag nicht…
من دوست دارم فوتبال بازی کنم
Ich mag Fußball spielen
من دوست ندارم تو این کار را انجام میدهی
Ich mag es nicht, wenn du das tust
او دوست دارد کودکی را به فرزندی قبول کند
Wir möchten ein Kind adoptieren
فعل Können
فعل Können به معنای توانستن است.
من میتوانم…./ من نمیتوانم….
Ich kann… / Ich kann nicht…
ما میتوانیم برقصیم
Wir können tanzen
آنها میتوانند زبان آلمانی را یاد بگیرند
Ihr könnt Deutsch lernen
فعل gehen
فعل gehen به معنای «رفتن» است.
من شنبه به بازار میروم.
Ich gehe am Samstag auf den Markt.
فعل wollen
فعل wollen به معنای خواستن است.
آیا تو میخواهی امشب فیلم ببینی؟
Willst du heute Abend einen Film sehen?
فعل Haben
فعل haben به معنای داشتن است و همانطور که مشاهده کردید، برای صرف فعل در برخی زمانها نیز، در نقش فعل کمکی ظاهر میشود.
ما گربهای را گم کردهایم (فعل کمکی)
Wir haben die Katze verloren
من موی بلندی دارم
Ich habe langes Haar
آنها در را باز گذاشتهاند
Sie haben die Tür offen gelassen –
تو کارهای زیادی برای انجام دادن داری
Ihr habt viel zu tun
فعل Sein
فعل sein همان فعل to be است و میتوان گفت پرکاربردترین فعل در زبان آلمانی است. فعل sein از افعال بیقاعده یا قوی در زبان آلمانی است. در جدول زیر، صرف این فعل را مشاهده کنید:
اول شخص مفرد
ich bin
دوم شخص مفرد
du bist
سوم شخص مفرد
er/sie/es/man ist
اول شخص جمع
wir sind
دوم شخص جمع
ihr seid
سوم شخص جمع
Sie sind
اکنون کاربرد این افعال را جمله زیر ببینید.
من بلندتر از پدرم هستم
Ich bin größer als mein Vater
فعل sagen
فعل sagen به معنای «گفتن» یکی دیگر از افعل ضعیف است و طبق قاعده صرف میشود.
چگونه آن را به زبان آلمانی میگویی؟
Wie sagt man das auf Deutsch?
فعل geben
فعل geben نیز فعلی ضعیف و به معنای «دادن» است.
او کرایه را به راننده تاکسی داد
Er gibt dem Taxifahrer das Geld.
فعل sehen
فعل sehen به معنای دیدن است.
من برج تلویزیون را از خانهام میبینیم.
Ich sehe den Fernsehturm von meinem Fenster aus.
سخن آخر
تا به اینجا، با افعال رایج در زبان آلمانی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، چند نوع فعل در زبان آلمانی وجود دارد و برای استفاده از هر فعل، باید نوع آن را بشناسید تا بتوانید در زمان مناسب صرفش کنید. بنابراین پیش از یادگیری افعال، باید زمانهای مختلف را بشناسید، با افعال قوی و ضعیف در زبان المانی اشنا شوید تا بتوانید فعل مورد نظرتان را صرف کنید و در جمله به کار بگیرید.
وقتی شروع به یادگیری زبان آلمانی میکنید، اولین کلمهای که یاد میگیرید Hallo است. حتی اگر یادگیری زبان آلمانی را شروع کردهاید و سلام و احوالپرسی به زبان آلمانی را یاد گرفتهاید، بهتر است به دنبال آموزش دیگر روشهای سلام و احوالپرسی در زبان آلمانی باشید. اما راه های سلام و احوالپرسی به آلمانی چیست؟ در این مطلب، هر آنچه باید در مورد سلام و احوالپرسی به زبان المانی بدانید برایتان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
سلام به زبان آلمانی
واژهای متعددی در زبان المانی برای سلام کردن وجود دارد. در ادامه، از این واژهها برایتان خواهیم گفت.
واژه Hallo
واژۀ Hallo در زبان المانی به معنای سلام است و یکی از رایجترین معادلهای واژه سلام در زبان آلمانی است. همانطور که مشاهده میکنید، واژه Hallo شبیه به کلمه Hello در زبان انگلیسی است و تلفظ آن بسیار آسان است. در هر شرایطی، میتوانید از این واژه استفاده کنید.
وازه Hi
واژه Hi در زبان آلمانی دقیقا معادل واژه Hi در زبان انگلیسی است. این واژه را در موقعیتهای غیررسمی و برای صحبت با افراد جوان، میتوانید از این واژه استفاده کنید.
واژه Hey
واژه Hey در زبان آلمانی معادل واژه Hey در زبان آلمانی است. برای سلام و احوالپرسی با دوستان و آشنایان نزدیکتان میتوانید از این واژه استفاده کنید. گاهی این واژه را به صورت He مینویسیم و تلفظ میکنیم.
واژههای Heda و Hoi نیز به همین معنا است و دقیقاً کاربرد مشابهی را دارد.
واژه Hallöchen
واژه Hallöchen روشی دوستانه برای سلام کردن به دیگران است.
واژه Huhu
واژه Huhu عبارتی عامیانه برای سلام کردن است و معمولاً در میان دوستان صمیمی رایج است.
احوالپرسی در زبان آلمانی
تا به اینجا، با معادلهای المانی واژه سلام در زبان آلمانی آشنا شدید، اکنون نوبت به اصطلاحات و جملههای مربوط به احوالپرسی کردن میرسد. در ادامه، از این جملهها و عبارتها برایتان خواهیم گفت.
عبارت Guten Morgen
عبارت Guten Morgen معادل عبارت «صبح بخیر» در زبان آلمانی است. مخفف این عبارت Morgen است.
عبارت Guten Abend
عبارت آلمانی Guten Abend به معنای «عصر بخیر» در زبان آلمانی است. از این عبارت در ابتدای احوالپرسی استفاده کنید، نه برای اتمام آن.
عبارت Guten Tag zusammen
عبارت Guten Tag zusammen را زمانی استفاده کنید که میخواهید به جمعی از مردم سلام دهید. این عبارت بسیار رسمی است و بهتر است آن را در جلسات کاری یا کنفرانس استفاده کنید. در موقعیتهای غیررسمی، از عبارتهایی مانند luentu-tts engine و Hallo zusammen استفاده کنید.
عبارت Schönen guten Tag
عبارت Schönen guten Tag به معنای «روز خوبی داشته باشید» است. این عبارت بسیار رسمی است و میتوانید آن را در فضای رسمی استفاده کنید. برای مثال، وقتی با کسی که آن را نمیشناسید صحبت میکنید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
عبارت Gute Nacht
عبارت Gute Nacht به معنای «شبخیر» است. از این عبارت، پیش از خواب استفاده کنید.
عبارت Wie geht es dir
عبارت Wie geht es dir در زبان آلمانی به معنای «چطوری» است. اگر قرار است با جوانان یا دوستانتان صحبت کنید، میتوانید از واژه dir استفاده کنید، اما در موقعیتهای رسمی، باید از Ihnen استفاده کنید.
سلام و احوالپرسی در نواحی مختلف آلمانی
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در نواحی مختلف آلمان و در کشورهای آلمانی زبان، از واژههای متفاوتی برای سلام و احوالپرسی استفاده میکنند. در ادامه، از این واژهها و اصطلاحات برایتان خواهیم گفت.
واژه Moin
در شمال آلمان، از وازه Moin برای سلام کردن استفاده میکنند. از این واژه برای خداحافظی کردن نیز میتوانید استفاده کنید.
واژه Servus
در جنوب آلمان، از واژه Servus برای سلام کردن استفاده میکنند. در اتریش و اروپای شرقی و مرکزی نیز از این واژه استفاده میکنند. این واژه ریشه در زبان لاتین دارد و معمولاً برای احوالپرسی کردن و خداحافظی کردن نیز از آن استفاده میکنند.
واژه Grüß Gott
در بخشهایی از جنوب آلمان، سوئیس و اتریش، از واژه Grüß Gott برای سلام استفاده میکنند. اگر در شمال آلمان از این عبارت استفاده کنید، برایشان بسیار عجیب خواهد بود. در واقع، عبارت Grüß Gott دقیقاً به معنای «درود خداوند بر شما» است و بسیار مهجور، قدیمی و مذهبی به نظر میرسد. بنابراین بهتر است از این عبارت فقط در جاهایی استفاده کنید که این نوع صحبت کردن رایج است.
واژه Griaß dich
واژه Griaß dich به معنای سلام است و در موقعیتهای غیررسمی، برای صحبت با دوستان و اعضای خانواده، استفاده میشود.
سخن آخر
تا به اینجا، به سلام و احوالپرسی به زبان آلمانی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، واژهها و عبارتهای متعددی برای سلام و احوالپرسی به زبان آلمانی وجود دارد و هر کدام از آنها معنای متفاوتی دارند. برخی از آنها فقط برای موقعیتهای رسمی هستند و برخی دیگر به موقعیتهای غیررسمی اختصاص دارند، برخی مختص به شمال آلمان است و برخی دیگر فقط در جنوب آلمان کاربرد دارد. بنابرین، هنگام یادگیری سلام به آلمانی، باید به همه این نکات توجه داشته باشید تا بتوانید مثل یک گویش ور زبان المانی صحبت کنید.
در دستور زبان آلمانی، زمان به نام زمان کامل وجود دارد که نمونه آن را در زبان فارسی و انگلیسی ندیدهاید. این فعل در زبان گفتار و نوشتار آلمانی پرکاربرد است. برای یادگیری زمان کامل در زبان آلمانی و کاربرد آن، کافی است یک سری قوانین مشخص را بشناسید. در این مطلب، به آموزش زمان کامل در زبان آلمانی خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
کاربرد زمان کامل در زبان آلمانی چیست؟
زمان کامل (perfekt) یکی از زمانهای مهم و پراستفاده در دستور زبان آلمانی است. در زبان آلمانی، از زمان کامل برای اشاره به عملی که در گذشته کامل شده است و حاصل آن عملی در زمان حال است استفاده میکنیم. بنابراین، میتوان گفت زمان کامل در دسته زمانهای گذشته قرار میگیرد. در زبان گفتار آلمانی، از این زمان برای اشاره به گذشته استفاده میشود. در ترجمه آلمانی نیز، معمولاً زمان کامل را به زمان گذشته ساده ترجمه میکنند.
به مثال زیر توجه کنید:
دیروز لیزا آشپزخانه را تمیز کرد.
Lisa hat gestern die Küche geputzt.
در جمله بالا، تمیز کردن آشپزخانه «دیروز» رخ داده است و نتیجه آن «تمیز شدن آشپزخانه» است.
در زبان آلمانی، از زمان کامل برای اشاره به عملی که در زمان مشخصی در زمان آینده تکمیل خواهد شد استفاده میشود. اما حواستان باشد این زمان را با آینده کامل (Futur II)اشتباه نگیرید. فقط و فقط زمانی میتوانیم از زمان کامل برای اشاره به آینده استفاده کنیم که به نقطه مشخصی از زمان آینده اشاره شده باشد.
به مثال زیر توجه کنید:
تا پنجشبه بعدی، خانه تکانی بهار تمام خواهد شد.
Bis nächsten Donnerstag habe ich den Frühjahrsputz erledigt.
در همه مواردی که اتفاق در گذشته رخ داده است و هیچ تأثیری هم بر زمان حال یا آینده نخواهد داشت، باید از زمان گذشته ساده (Präteritum) استفاده کنید. در زبان گفتار و نوشتههای غیررسمی آلمانی، بهتر است به جای زمان گذشته ساده، از زمان کامل استفاده کنید، به غیر از جملهایی که فعل مدال در آنها وجود دارد.
از پرکاربردترین افعال مدال در زمان آلمانی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: dürfen (ممکن است)، können (توانستن)، müssen (باید)، wollen (خواستن)، mögen (دوست داشتن).
به مثال زیر توجه کنید:
او دیروز تنیس بازی کرد.
Sie hat gestern Tennis gespielt.
در زبان غیررسمی، میتوانیم از زمان Präteritum استفاده کنیم و بگوییم: Sie spielte gestern Tennis
صرف فعل آلمانی در زمان کامل
اما فرمول ساختن جمله آلمانی در زمان حال کامل چیست؟ برای صرف فعل در زمان کامل، به زمان حال افعال کمکی (haben یا sein) و قسمت سوم فعل نیاز دارید.
در جدول زیر، این دو فعل کمکی را برای شخصهای مختلف صرف کردهایم:
شخصیت
فعل sein
فعل haben
اول شخص مفرد
ich bin
ich habe
دوم شخص مفرد
du bist
du hast
سوم شخص مفرد
er ist
er hat
اول شخص جمع
wir sind
wir haben
دوم شخص جمع
ihr seid
ihr habt
سوم شخص جمع
sie sind
sie haben
به مثالهای زیر توجه کنید:
من به موزیک گوش دادم
Ich habe Musik gehört
من با دوستم حرف زدم.
Ich habe mit meiner Freundin gesprochen.
من دو ساعت پیش آنجا را ترک کردم.
Ich bin vor zwei Stunden losgefahren.
همانطور که مشاهده میکنید، فعل کمکی دومین کلمه در جمله است و قسمت سوم فعل در انتهای جمله قرار میگیرد.
ساختار مجهول زمان کامل در زبان آلمانی
برای نوشتن جمله مجهول زمان حال کامل، باید طبق الگوی زیر عمل کنید:
haben/sein + past participle + worden
من شکست خوردم.
Ich bin besiegt worden.
تفاوت بین افعال کمکی sein و haben
برای نوشتن جمله کامل در زبان آلمانی، باید تفاوت میان افعال sein و haben را بدانید تا بتوانید انتخاب درستی را انجام دهید.
هنگام مطالعه زبان آلمانی، میتوانید به یاد بسپارید کدام فعل به haben نیاز دارد و کدام فعل به sein. اما در این بین، یک سری قوانین وجود دارد که شما را در انتخاب فعل راهنمایی میکند. با به یاد سپردن این قوانین، میتوانید سریعاً فعل کمکی مناسب را انتخاب کنید.
اگر فعل در مورد تغییر مکان یا تغییر حالت باشد، باید از sein استفاده کنید.
همچنین به همراه افعال bleiben، geschehen، gelingen، misslingen، sein و warden باید از فعل کمکی sein استفاده کنید.
در همه موارد دیگر، باید از haben استفاده کنید. برای مثال،
به همراه افعال انعکاسی
من خودم را شستم
Ich habe mich gewaschen
افعالی با مفعول مستقیم
من کیک پختم
Ich habe einen Kuchen gebacken
افعالی که مفعول مستقیم نمیگیرند، اما به تغییر حالت یا مکان نیز اشارهای ندارند.
من دوش گرفتم
Ich habe geduscht
اگر در مورد انتخاب این افعال کمکی مطمئن نبودید، حتماً به فرهنگ لغت مراجعه کنید.
قسمت سوم افعال در زبان آلمانی
همانطور که گفتیم، برای نوشتن جمله زمان کامل، به قسمت سوم فعل نیاز دارد. اما چگونه قسمت سوم افعال را تشخیص دهیم در زبان آلمانی، دو نوع فعل وجود دارد: افعال ضعیف (schwache Verben) یا با قاعده و افعال قوی یا بیقاعده.
برای نوشتن قسمت سوم افعال ضعیف در زبان آلمانی، باید طبق الگوی زیر پیش بروید:
ge + stem + te
به مثال زیر توجه کنید:
lernen
ge – lern – t
صرف افعال بیقاعده در زبان آلمانی کمی دشوارتر است. دو نوع فعل بیقاعده در زبان آلمانی وجود دارد: فعل قوی (starke Verben) و افعال ترکیبی (gemischte Verben).
الگوی افعال قوی به این صورت است: ge + stem + en
به مثالهای زیر توجه کنید:
kommen, kam, gekommen
ge – komm – en
kommen (آمدن)
singen, sang, gesungen
ge – sung – en
singen (آواز خواندن)
الگوی افعال ترکیبی در زبان آلمانی به این شکل است: ge + stem + t
به مثالهای زیر توجه کنید:
(kennen, kannte, gekannt
ge – kann – t
kennen (دانستن)
rennen, rannte, gerannt
ge – rann – t
rennen (دویدن)
در صرف افعال بیقاعده زبان آلمانی استثناهای بسیار زیادی وجود دارد.
اگر ریشه واژه فعل ضعیف یا ترکیبی به حروف d یا t منتهی شود، باید et را به انتهای آن اضافه کنیم.
warten, wartete, gewartet
ge – wart – et
warten (صبر کردن)
اگر واژه به ieren منتهی شود یا اگر فعل جدانشدنی باشد، به ge نیاز نداریم.
اگر فعل جداشدنی نباشد، ge بعد از پیشوند ظاره میشود.
schlafen, schlief, geschlafen
ein – ge – schlafen
Einschlafen(خوابیدن)
سخن آخر
تا به اینجا، با زمان کامل در زمان آلمانی آشنا شدید. از زمان کامل آلمانی برای اشاره به عملی که در گذشته انجام شده و تأثیرش در زمان حال هویدا است استفاده میکنیم. همچنین میتوانید برای اشاره به عملی که در زمان مشخصی در آینده انجام خواهد شد، میتوانید از این زمان استفاده کنید. ساختار زمان کامل در زبان آلمانی حاصل ترکیب فعل کمکی sein یا haben با قسمت سوم فعل است. کافی است صرف افعال ضعیف و قوی را در زبان آلمانی یاد بگیرید و بدانید برای هر فعل، باید از کدام فعل کمکی استفاده کرد، پس از آن میتوانید به راحتی میتوانید از زمان کامل در نوشتار و گفتار استفاده کنید.
در زبان آلمانی، مثل هر زبان دیگری، ضربالمثلها و اصطلاحات جذابی وجود دارد که شناختشان درک بهتری را از فرهنگ آلمانی به شما میدهد و علاوه بر آن، نحوه گفتار و نوشتارتان را به نحوه صحبت کردن و نوشتن گویشوران این زبان بسیار نزدیک میکند. اگر در حال یادگیری زبان آلمانی هستید و عبارتها و واژگان رایج در زبان آلمانی را یاد گرفتهاید، نوبت به یادگیری ضربالمثلها و اصطلاحات پرکاربرد در این زبان میرسد. با یادگیری این ضربالمثلها و اصطلاحات، میتوانید گام نهایی را به سوی تسلط به زبان آلمانی و صحبت کردن مثل گویشوران این زبان بردارید. حتی اگر در ابتدای مسیر باشید، یادگیری این ضربالمثلها و اصطلاحات برایتان جذاب و لذتبخش خواهد بود. در این مطلب، از ضرب المثل ها و اصطلاحات آلمانی برایتان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
معنا و کاربرد چند اصطلاح و ضربالمثل رایج در زبان آلمانی
یک سری ضربالمثلها در زبان آلمانی بسیار پرکاربرد هستند، اما هنگام کاربردشان باید بسیار مراقب باشید. شاید معنای تحتالفظی این ضربالمثلها برایتان قابل درک نباشد یا موقعیت استفاده از آنها را نشناسید، از این رو، باید آنها را کاملاً درک کنید تا بتوانید در موقعیت مناسب به کارشان بگیرید. در ادامه، برخی از این ضربالمثلها را برایتان گفتهایم.
Das ist mir Wurst
معنی تحتالفظی: این [مسئله] برای من مثل سوسیس است.
وقتی میخواهید بگویید چیزی برایتان اهمیتی ندارید یا نظر خاصی در مورد چیزی ندارید، میتوانید از این اصطلاح استفاده کنید. این اصطلاح در میان آلمانیزبانان بسیار رایج است. برای مثال به مکالمه زیر توجه کنید:
دوست داری امروز چه کار کنی؟ برایم فرقی نمیکند.
Was möchtest du heute machen? Das ist mir Wurst!
Nur Bahnhof verstehen
معنی تحتالفظی: فقط برای درک ایستگاه قطار
اگر کسی به شما بگوید Ich verstehe nur Bahnhof، منظورش این است که هیچ ایدهای در مورد آنچه شما میگویید ندارد، بنابراین باید بیشتر توضیح دهید یا کلاً موضوع بحث را عوض کنید. به زبان ساده میتوانیم بگوییم معنی این اصطلاح این است: «متوجهش نمیشم».
Jemandem die Daumen drücken
معنی تحتالفظی: فشار دادن شستت برای کسی
اگر بخواهید برای کسی آرزوی موفقیت کنید، میتوانید از این اصطلاح استفاده کنید.
Ich glaub mein Schwein pfeift
معنی تحتالفظی: فکر کنم خوکم سوت میزنه.
خوکی را در حال سوت زدن تصور کنید، حتماً خندهتان میگیرد یا به نظرتان مسخره میرسد. اصلاً باورش نمیکنید. آلمانیها وقتی میخواهند بگویند چیزی را اصلاً باور ندارند یا اینکه بخواهند بگویند از چیزی شگفتزده شدهاند، از این عبارت استفاده میکنند.
Ich glaub’ ich spinne
معنی تحتالفظی: فکر کنم عنکبوت هستم.
در زبان آلمانی اصطلاحات بسیاری را مشاهده میکند که در آنها از نام حیوانات و جانوران استفاده شده است. از این عبارت برای بیان شگفتی و تعجب (منفی و مثبت) استفاده میشود.
Du gehst mir auf den Keks
معنی تحتالفظی: تو روی کیک یا کلوچه من راه میروی.
وقتی میخواهید بگویید دارید اذیت میشوید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
Jetzt haben wir den Salat
معنی تحتالفظی: حالا، ما سالاد داریم.
وقتی میخواهید به به هم ریخنگی اوضاع اشاره کنید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
Das Blaue vom Himmel versprechen
معنی تحتالفظی: آبی وعده آسمان را میدهد.
برای اشاره به وعده یا قولی که محقق نمیشود، میتوانید از این ضربالمثل استفاده کنید. معادل فارسی این ضربالمثل «وعده سر خرمن دادن» است.
Leben wie Gott in Frankreich
ترجمه تحتالفظی: مثل خدا در فرانسه زندگی کن
این اصطلاح فقط در آلمان رایج است و به زندگی لاکچری اشاره دارد.
Des Teufels liebstes Möbelstück ist die lange Bank.
ترجمه تحتالفظی: اثاثیه مورد علاقه شیطان نیمکت بلند است.
در زبان آلمانی، قرار دادن چیزی روی نیمکت بلند به معنای به تعویق انداختن است.
Anfangen ist leicht, Beharren eine Kunst.
ترجمه تحتالفظی: آغاز کردن آسان است، تداوم هنر است.
این اصطلاح به این واقعیت اشاره میکند که آغاز هر کاری آسان است، اما آنچه مهم است تداوم کار و به انجام رساندن آن است.
Das Billige ist immer das Teuerste.
ترجمه تحتالفظی: ارزانترینها همیشه گرانترینها هستند.
این ضربالمثل معادل این ضربالمثل فارسی است: «هیچ ارزانی بی علت نیست و هیچ گرانی بی حکمت نیست». بر اساس این ضربالمثل، هنگام خرید و انتخاب، باید به کیفیت توجه کنید.
Erst denken, dann handeln.
ترجمه تحتالفظی: اول فکر کن، بعد عمل کن.
در این ضربالمثل، بر اهمیت فکر کردن پیش از هر اقدامی تأکید شده است.
Kümmere Dich nicht um ungelegte Eier.
ترجمه تحتالفظی: نگران تخمهایی که هنوز گذاشته نشدهاند نباشید.
در این ضربالمثل، روی تمرکز بر زمان حال و نگران نبودن در مورد اتفاقات رخ نداده تمرکز شده است.
Morgenstund hat Gold im Mund.
ترجمه تحتالفظی: صبح در دهانش طلا دارد.
این ضربالمثل معادل ضربالمثل «سحرخیز باش تا کامروا شوی» در زبان فارسی است. در فرهنگ آلمانی نیز، بر اهمیت سحرخیزی تأکید شده است.
Taten sagen mehr als Worte.
ترجمه تحتالفظی: کارها بیشتر از واژگان سخن میگویند.
این ضربالمثل معادل ضربالمثل فارسی «دو صد گفته چون نیم کردار است» است. در این ضربالمثل، بر اهمیت عمل کردن تأکید شده است.
Alles hat ein Ende, nur die Wurst hat zwei.
ترجمه تحتالفظی: هر چیزی یک انتها دارد، فقط سوسیس دو انتها دارد.
در زبان المانی، ضربالمثلهای مختلفی با واژه سوسیس وجود دارد. منظور از این ضربالمثل این است که هر چیزی نهایت و نتیجهای دارد.
Wo sich die Füchse gute Nacht sagen
ترجمه تحتالفظی: جایی که روباهها شبخیر میگویند.
این ضربالمثل معادل ضربالمثل «آنجا که عرب نی انداخت» در زبان فارسی است.
سخن آخر
تا به اینجا، با ضربالمثلها و اصطلاحات آلمانی آشنا شدید. با یادگیری ضربالمثلها و اصطلاحات رایج در زبان آلمانی با باورهای مردم این کشور، از گذشته تا به امروز، آشنا میشوید و شیوه گفتارتان نیز به آنها بسیار نزدیک خواهد شد.
اگر نگاهی به متون فرانسوی بیندازید، متوجه تکرار حرف اضافه de خواهید شد. حرف اضافه de از پرکاربردترین حروف در زبان فرانسه است و بالطبع، به کارگیری آن پیرو قوانین و اصول بسیاری است. این حرف اضافه فرانسوی گاهی حرف تعریف نامعین است، گاهی صرفاً یک حرف اضافه است و گاهی بخشی از یک اسم است. اما چگونه نقش آن را در جمله تشخیص دهیم؟ چه زمانی از حرف de در جمله استفاده کنیم؟ در این مطلب، هر آنچه باید در مورد حرف اضافه de در زبان فرانسه بدانید برایتان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
مدرسه زبان نزدیکتر یک جلسه کلاس خصوصی رایگان هدیه میدهد تا با اطمینان ثبتنام کنید!
حرف اضافه de در زبان فرانسوی کاربردهای مختلفی دارد. این حرف اضافه به شش شکل در متون فرانسوی ظاهر میشود: de، de la، du، de l’، des و d’. در ادامه، از کاربردها و نقشهای مختلف این حرف اضافه در زبان فرانسوی برایتان خواهیم گفت.
de
حرف اضافه de پرکاربردترین صورت این حرف اضافه در زبان فرانسوی است. در موقعیتهای مختلف، میتوانید از این حرف اضافه استفاده کنید. برای مثال، بعد از فعل مصدر و در جملههای منفی.
de la
معمولاً وقتی de قبل از اسم مونث قرار میگیرد، همان شکل خودش را حفظ میکند و صرفاً یک la به آن اضافه میشود.
پنجرههای خانه
les fenêtres de la maison
ما پنج کیلومتر از ساحل فاصله داریم.
Nous sommes à 5 km de la plage.
آمادهاید تا یادگیری زبان فرانسه را شروع کنید؟ همین حالا به صفحهما مراجعه کنید و دوره مناسب خود را انتخاب کنید!
یادتان باشد که de معانی بسیار زیادی دارد و کاربردش صرفاً محدود به موارد بالا نمیشود. برای مثال، اگر de بخشی از عبارتی باشد که به کمیت اشاره میکند، به همان شکل de باقی میماند و مهم نیست بعد از آن، چه اسمی قرار میگیرد. اما یک استثنا وجود دارد: اگر واژهای با حرف صدادار شروع شود، باید de را تبدیل به d’ کنید.
نگاه کن! در این حوالی، چقدر گل وجود دارد.
Regarde! Il y a plein de fleurs par ici!
بسیاری از آنها جاز دوست ندارند.
Beaucoup d’entre eux n’aiment pas le jazz.
یادتان باشد اگر de منفی شود، به همان شکل de باقی میماند (یا اینکه اگر بعد از آن، حرف صدادار قرار بگیرد، به d’ تبدیل میشود)، حتی اگر فاعل جمله مذکر، جمع یا هر چیز دیگری باشد.
متاسفم، هیچ کلوچهای برای شما ندارم.
Désolée, je n’ai pas de gâteaux pour vous.
او حتی یک حیوان خانگی ندارد.
Il n’a pas d’animal de compagnie.
معانی مختلف حرف اضافه de در زبان فرانسه
تا به اینجا، با کاربردهای مختلف حرف اضافه de در زبان فرانسوی آشنا شدید. اکنون نوبت به آشنایی با معانی مختلف این حرف اضافه میرسد. در ادامه، از کاربرد حرف اضافه de در معانی مختلف برایتان خواهیم گفت.
حرف اضافه de به معنای از
اگر بخواهید بگویید شخص اهل کجاست، از کجا به کجا میرود و چیزی متعلق به کسی است، میتوانید از حرف اضافه de به معنای «از» استفاده کنید.
او اهل دیژان است.
Il vient de Dijon.
قطار در ساعت 8:10 صبح از دانکرک حرکت میکند.
Le train part de Dunkerque à 8h10.
این هدیهای از طرف پدرم است.
C’est un cadeau de mon père.
حرف اضافه de در نقش کسره اضافه
حرف اضافه de در زبان فرانسه به معنای کسره اضافه یا of انگلیسی استفاده میشود.
صبح، دخترش به آرامی آماده شد. با خاطر او، همیشه دیرش میشود.
Sa fille s’habille si lentement le matin. Il est toujours en retard à cause d’elle !
یک فنجان چای میخواهی؟
Je te sers une tasse de thé ?
برنده شدن هدف بازی نیست.
Gagner, ce n’est pas le but du jeu !
حرف اضافه de برای نشان دادن مالکیت
در زبان فرانسوی، چیزی مثل ‘s وجود ندارد، به جای آن، برای نشان دادن مالکیت، باید از حرف اضافه de استفاده کنید.
آن دفترچه پسر من است.
C’est le cahier de mon fils.
آن سگِ هلن و مارین است.
C’est le chien d’Hélène et Marine.
او دستگیره در را چرخاند.
Il a tourné la poignée de porte.
حرف اضافه de به معنای مقداری
حرف اضافه de به معنای مقداری نیز به کار میرود.
سلین مقداری شراب میخواهد.
Céline veut du vin.
دلفین مشکلاتی با پلیس دارد.
Delphine a des soucis avec la police.
حرف اضافه de به معنای «با»
وقتی میخواهیم در مورد فعالیت فیزیکی صحبت کنیم، از حرف اضافه de به معنای«با» استفاده میکنیم.
او با قدمهایی مردد راه میرود.
Il marchait d’un pas incertain.
او با دست چپش مینویسد، اما پدرش با هر دو دست مینویسد.
Elle écrit de la main gauche, mais son père était ambidextre.
حرف اضافه de در صفت عالی
حرف اضافه de برای نوشتن صفت عالی در زبان فرانسوی استفاده میکنیم.
زیباترین شهر دنیا
la plus belle ville du monde
حرف اضافه de برای بیان کمیت
وقتی بخواهید در مورد اندازه چیزی صحبت کنید، باید از حرف اضافه de استفاده کنید. فرقی نمیکند میخواهید در مورد طول، عرض، حجم یا مقدار صحبت کنید، در هر صورت، میتوانید از این حرف اضافه استفاده کنید.
او اشتباهات زیادی را مرتکب میشود.
Elle fait beaucoup de fautes.
چند نفر از مردم را دعوت کردهاید؟
Combien de personnes as-tu invitées?
آمادهاید تا یادگیری زبان فرانسه را شروع کنید؟ همین حالا در دورههای ما ثبتنام کنید!”
حرف اضافه de در زبان فرانسه بسیار پرکاربرد است و معانی مختلفی نیز دارد. با توجه به بافتار متن، نقش حرف اضافه در جمله و واژه بعد از آن، باید صورت صحیح حرف اضافه de را انتخاب کنید. با یادگیری معانی مختلف و کاربردهای مختلف حرف اضافه de میتوانید آن را در جملههای مختلف به شیوه صحیح به کار بگیرید.
در زبان انگلیسی، هر جمله متشکل از اجزای مختلف است که هر کدام نقشی را در جمله ایفا میکنند. هر جمله انگلیسی دو بخش اصلی دارد: فاعل و گزاره. با درک این دو جزء، انواع آن و نحوه تشکیلشان، میتوانید جملههای صحیح انگلیسی بسازید. در این مطلب، از اجزای جمله در انگلیسی برایتان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
جمله در انگلیسی چیست؟
هر جمله متشکل از عناصر مختلف است و هر کدام از این اجزا نقش و معنای مشخصی دارند. به طور کلی، هر جمله از دو قسمت مهم تشکیل شده است:
نهاد
گزاره
این دو بخش باید به درستی شکل بگیرند تا جمله معنا داشته باشد. به مثالهای زیر توجه کنید:
من میخوابم.
I sleep.
ما میخوریم.
We eat.
من پول دارم.
I have money.
ما کار میکنیم.
We are working.
!
You me.
!
I you love.
!
She living is.
همانطور که در جدول بالا مشاهده میکنید، همه جملهها متشکل از واژههای مختلف است، اما سه نمونه آخر هیچ معنایی ندارد. بنابراین جمله صرف کنار هم قرار گرفتن اسم و فعل تشکیل نمیشود، بلکه اجزا باید به درستی کنار یکدیگر قرار بگیرند.
در جدول زیر، سه جمله آخر را با ترتیب صحیح آوردهایم:
تو من را به دردسر میاندازی.
You trouble me.
او زندگی میکند.
She is living.
من دوستت دارم.
I love you.
اجزای مختلف جمله در دستور زبان انگلیسی
تا به اینجا، با اهمیت ترتیب کنار هم قرار گرفتن اجزا در جمله انگلیسی آشنا شدید:
فاعل
گزاره
اما با شناخت این دو جزء مسئله حل نمیشود، بلکه باید قواعد مربوط به آنها را تک تک بشناسید. در ادامه، از این دو به جزئیات بیشتری برایتان گفتهایم.
فاعل در جمله انگلیسی
فاعل (subject) کسی یا چیزی است که حول محور آن میچرخد. در واقع، جمله متمرکز بر فاعل است. فاعل ممکن است شخصی باشد که کاری را انجام میدهد یا شخص یا چیزی باشد که جمله اطلاعاتی را در مورد آن میدهد (اطلاعات توصیفی).
به مثالهای زیر توجه کنید:
راهول آواز میخواند.
Rahul sings.
جان در کانادا زندگی میکند.
Jon lives in Canada.
تام کار میکند.
Tom is working.
من زبان انگلیسی تدریس میکنم.
I teach English.
در همه مثالهای بالا، فاعل بخشی از جمله است که کاری را انجام داده است. البته جمله لزوماً همیشه بر عملی که فاعل انجام میدهد تأکید ندارد، بلکه ممکن است اطلاعاتی را در مورد فاعل به ما بدهد.
به مثالهای زیر توجه کنید:
راهول معلم زبان انگلیسی من است.
Rahul is my English teacher.
جان بااستعداد است.
Jon is talented.
تام تحت فشار است.
Tom is under pressure.
من مدیر تو هستم.
I am your boss.
انواع فاعل در زبان انگلیسی
در زبان انگلیسی، سه نوع فاعل وجود دارد:
فاعل ساده
فاعل ترکیبی
فاعل کامل
فاعل ساده
فاعل ساده تک کلمهای است و هیچ توصیفکنندهای (modifier) ندارد. به مثالهای زیر توجه کنید:
هند بزرگترین کشور دموکراتیک در جهان است.
India is the biggest democratic country in the world.
جیکوب پنکیک دوست دارد.
Jacob loves pancakes.
مردی که لباس سفید پوشیده است دکتر است.
The man in the white coat is a doctor
راهول بعد از جلسه به من زنگ زد.
Rahul called me after the meeting.
یادتان باشد فاعل ساده لزوماً تک کلمهای نیست، بلکه ممکن است حاصل گروهی از کلمات باشد، اما هیچ توصیفکنندهای ندارد.
به جملههای زیر توجه کنید:
تاج محل یکی از عجایب هفتگانه در جهان است.
The Taj Mahal is one of the seven wonders of the world.
جاستین بیبر خواننده مورد علاقه خواهر من است.
Justin Bieber is my sister’s favourite singer.
در جمله بالا، فاعل یک اسم کامل است و هیچ توصیفکنندهای نیز دیده میشود.
فاعل کامل
فاعل کامل ترکیبی از فاعل ساده و توصیفکننده است. به جملههای زیر توجه کنید:
برخی از مردم بهانههایی را برای اشتباهاتشان میآورند.
Some people just make excuses for their failures.
فاعل ساده: people
توصیفکننده: some
فاعل کامل: some people
مردمی که در این حوالی زندگی میکنند فقیر هستند.
People living in this area are very poor.
فاعل ساده: people
توصیفکننده: living in this area
فاعل کامل: people living in this area
مرد خردمندی یک بار گفت که پول یک توهم است.
A wise man once said that money is an illusion.
فاعل ساده: man
توصیفکننده: a و wise
فاعل کامل: a wise man
فاهل کامل را با ترکیب فاعل ساده به علاوه یک یا چند توصیفکننده شکل میگیرد. در ادامه، روشهای تشکیل فاعل کامل را برایتان خواهیم گفت.
دوستم من را دوست دارد. مدرسهای در اینجا ساخته شده است.
My friends love me. A school is being built here.
توصیفکنده+ فاعل ساده
مردمی که در روستای من زندگی میکنند از یکدیگر دفاع میکنند. اتفاقاتی با این ماهیت همواره رخ میدهند.
People in my village support each other. Events of such nature kept happening.
فاعل ساده + توصیف کننده
مردی که به ما نگاه میکند عجیب به نظر میرسد. هدف از این دورهمین گردآوری پولی برای چند کودک فقیر است.
The man looking at us looks strange. The goal of this gathering is to raise money for some poor kids.
توصیفکننده + فاعل ساده + توصیفکننده
فاعل ترکیبی
فاعل ترکیبی، همانطور که از نامش پیدا است، حاصل ترکیب دو یا چند (معمولاً دو) فاعل ساده یا فاعل کامل است. معمولاً این دو فاعل را با حروف ربطی مانند and، nor و or به یکدیگر متصل میکنند.
به مثالهای زیر توجه کنید:
جان و مکس برای دیدن من آمدند.
Jon and Max came to see
من یا سوسن میتوانیم به آنجا برویم و در مورد این [مسئله] با مدیر صحبت کنیم.
Susan or I can go there and talk to the mangement about this.
فاعل ترکیبی را میتوانید با کنار هم قرار دادن حروف ریط زیر زیر بسازید:
not only…but also
Both…and
neither…not
به مثالهای زیر توجه کنید:
نه پزشکان و نه بیماران از اعتراضات ادامهدار خوشنود نبودند.
Neither the doctors nor the patients were happy with the ongoing protests.
پلیس و اعتراضگران با یکدیگر کار میکنند.
Both the police and the protestors are working together.
نه تنها والدینم بلکه خودم نیز از این قانون پیروی میکنیم.
Not only my parents but I am also in support of this rule.
چه چیزهایی در نقش فاعل جمله انگلیسی ظاهر میشوند؟
معمولاً فاعل اسم یا عبارت اسمی است، اما به طور کلی موارد زیر در نقش فاعل جمله ظاهر میشوند:
اسم
عبارت اسمی
ضمیر
اسم مصدر
مصدر
اسم در نقش فاعل
اسم نامی است که به یک شخص یا یک چیز میدهند. برای مثل اسم میتواند شخص، مکان، جسم، حیوان، مفهوم، احساس و فعالیت باشد.
به مثالهای زیر توجه کنید:
آلیس شکلات دوست دارد.
Alice loves chocolates.
دبی شهر زیبایی است.
Dubai is a beautiful city.
صداقت بهترین سیاست است.
Honesty is the best policy.
عبارت اسمی در نقش فاعل
عبارت اسمی گروهی از واژگان است و اسم قسمت مهم آن است. هر عبارت اسمی متشکل از یک اسم و یک یا چند توصیفکننده است.
یک انسان میتواند هر کاری را انجام دهد.
A man can do anything.
یک انسان باانگیزه میتواند به هر چیزی دست پیدا کند
A motivated man can achieve anything.
دیروز دختر قدبلندی به خانۀ من آمد.
A tall girl came to my house yesterday.
خانهات شگفتانگیز به نظر میرسد
Your house looks amazing.
ضمیر در نقش فاعل
ضمیر نیز میتواند در نقش فاعل جمله ظاهر شود.
در حال حاضر، او در حال مطالعه است.
She is studying right now.
آن خانۀ من است.
That is my house.
در کلاس، 15 دانش آموز حضور دارد. همه آنها در حال مطالعه هستند.
There are 15 students in the classroom. All are studying.
عبارت اسمی در نقش فاعل
فاعل جمله ممکن است یک عبارت باشد.
آنچه او میخورد پنکیک است.
What he is eating is pancakes.
آنچه او میخواهد معلوم نیست.
What he wants is uncertain.
اسم مصدر در نقش فاعل
اسم مصدر یک فعل ingدار است و در نقش فاعل جمله نیز ظاهر میشود. به مثالهای زیر توجه کنید:
سیگار کشیدن میتواند تو را بکشد.
Smoking can kill you.
صحبت کردن با کودکان من را خوشحال میکند
Talking to kids makes me happy.
مصدر در نقش فاعل
در زبان انگلیسی، مصدر حاصل ترکیب فعل با حرف اضافه to است و میتواند در نقش صفت، قید یا فاعل ظاهر شود.
به مثالهای زیر توجه کنید:
رفتن به خوانه همان چیزی است که الان میخواهم.
To go home is what I want right now.
برگرداندن او دشوار است.
To bring her back is difficult.
گزاره در جمله انگلیسی
تا به اینجا، با نهاد یا فاعل جمله انگلیسی آشنا شدید، اکنون نوبت به گزاره جمله یا predicate میرسد. گزاره اطلاعاتی را در مورد فاعل جمله به شما میدهد.
به مثالهای زیر توجه کنید:
او میخوابید.
She slept.
او کار میکند.
She is working.
شما انسانی عالی هستید.
You are a great human being.
او بیش از حد باهوش است.
She is extremely talented.
انواع گزاره در زبان انگلیسی
در دستور زبان انگلیسی، سه نوع گزاره وجود دارد:
گزاره ساده
گزاره ترکیبی
گزاره کامل
گزاره ساده در زبان انگلیسی
گزاره ساده یک فعل یا یک عبارت فعلی (ترکیب فعل کمکی با فعل اصلی) است. گزاره ساده شامل مفعول یا توصیفکننده نمیشود.
به مثالهای زیر توجه کنید:
او کار میکند.
She works.
در جمله بالا، she فاعل ساده است و works گزاره ساده است.
تو میتوانی بروی
You can go.
در جمله بالا، can go گزاره ساده است. ایم گزاره حاصل ترکیب فعل کمکی can و فعل اصلی go است. ضمیر you نیز فاعل ساده جمله است.
جان خوابیده است.
Jon has been sleeping.
در جمله بالا، Jon فاعل ساده است و has been sleeping گزاره ساده جمله است.
مادرم غذای مورد علاقه من را میپزد.
My mother is cooking my favorite dish.
در جمله بالا، is cooking گزاره ساده جمله است. گزاره کامل جمله is cooking my favorite dish است. گزاره کامل جاصل ترکیب گزاره ساده و مفعول جمله است.
دقیقاً بعد از اتمام جلسه، او به من زنگ زد.
She called me right after the meeting ended.
فعل called گزاره ساده جمله است. این واژه فعل اصلی جمله است. همانطور که مشاهده میکنید، این فعل مفعول و توصیفکننده دارد، اما گزاره ساده شامل هیچ چیزی غیر از فعل اصلی و عبارت فعلی (فعل کمکی+ فعل اصلی) نمیشود.
گزاره ترکیبی در زبان انگلیسی
فاعل ترکیبی حاصل ترکیب دو فعل یا عبارت فعلی است. افعال موجود در یک گزاره ترکیبی فقط یک فاعل دارند. افعال نیز با حروف ربط، مانند and، or و but، به یکدیگر مرتبط میشوند. هنگام نوشتن گزاره ترکیبی، باید حواستان باشد که فقط یک فاعل وجود دارد.
مثال زیر را مشاهده کنید تا نحوه ساختن گزاره ترکیبی را یاد بگیرید:
راهول هر روز به من زنگ میزند. او همه چیز را به من میگوید.
Rahul calls me every day. He tells me everything.
در بالا، دو جمله مشاهده میکنند: فاعل هر دو جمله یک نفر است که زنگ میزند و میگوید. هر دو جمله گزاره ساده دارند. وقتی فاعل هر دو جمله یک نفر است، میتوانید جملهها را ترکیب کنید و یک جمله با گزاره ترکیبی بنویسید، درست مثل جمله زیر:
راهول هر روز به من زنگ میزند و همه چیز را به من میگوید.
Rahul calls me every day and tells me everything.
در جمله بالا، گزارهای ترکیبی را مشاهده میکنید که با حرف ربط and تشکیل شده است.
به مثالهای زیر توجه کنید:
من میخواستم به تو کمک کنم، اما پول ندارم.
I wanted to help you but didn’t have money
برخی از دوستان من به دبی نقل مکان کردند و در آنجا، خانه خریدند.
Some of my friends moved to Dubai and bought houses there.
من به والدینت زنگ خواهم زد و هر آنچه را انجام دادی به آنها میگویم.
I will call your parents and tell them everything you did.
گزاره کامل در زبان انگلیسی
اکنون نوبت به گزاره کامل در زبان انگلیسی میرسد. گزاره کامل ترکیبی از گزاره ساده و دیگر اجزای جمله است: مفعول، مکمل و توصیفکننده.
به مثالهای زیر توجه کنید:
جان جونز کارش را به بهترین شکل تمام کرد.
Jon Jones finished his career at the top.
گزاره ساده: finished
گزاره کامل: finished his career at the top
تو 500 دلار به من بدهکاری
You owe me 500 dollars.
گزاره ساده: owe
گزاره کامل: owe me 500 dollars
تو اخیراً سخت کار کردهای.
You have been working hard lately.
گزاره ساده: have been working
گزاره کامل: have been working hard lately
اجزای مختلف گزاره در زبان انگلیسی
در گزاره، اجزای زیر را مشاهده میکنید:
فعل یا عبارت فعلی
مفعول
مکمل
قید
هر جمله حداقل متشکل از یک فاعل و یک فعل است، اما اگر بخواهید اطلاعات بیشتری را به خواننده بدهید، باید اجزای بیشتری را اضافه کنید. اما به طور کلی، برای تشکیل یک جمله، باید حداقل یک فاعل و یک فعل داشته باشید.
او آواز میخواند
جملهای متشکل از یک فعل و یک فاعل
She sings.
خواهر تو مقداری پول میخواهد.
جملهای متشکل از فاعل، مفعول و فعل
Your sister wants some money.
سخن آخر
تا به اینجا، با اجزای جمله در زبان انگلیسی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، هر جمله انگلیسی، متشکل از فاعل و گزاره است و هر کدام از این دو جزء نیز انواع مختلفی دارند. با یادگیری این اجزا میتوانید انواع جمله انگلیسی را بشناسید و به راحتی جمله صحیح بسازید.
وقتی در حال یادگیری زبان آلمانی هستید، چه به صورت خودآموز و چه به صورت شرکت در کلاس های زبان آلمانی، حتماً عبارتها و جملههای بسیاری را برای تشکر کردن شنیدهاید. هر کدام از این عبارتها و جملههای آلمانی کاربرد مشخصی دارند و باید در موقعیتهای مناسب از آنها استفاده کنید. برای مثال، برخی از آنها مختص به موقعیتهای رسمی هستند و برخی دیگر دوستانه هستند و برای شرایط غیررسمی مناسباند. استفاده نابهجا از آنها چندان خوشایند نیست، بنابراین باید انواع روشهای تشکر کردن به زبان آلمانی و موقعیتهای مناسب برای ابراز آنها را بشناسید. در این مطلب، از عبارت های مختلف برای تشکر کردن به زبان آلمانی و کاربرد مناسبشان برایتان خواهیم گفت. با ما همراه باشید!
چرا باید تشکر کردن به زبان آلمانی را بلد باشیم؟
اگر در یک شرکت آلمانی مشغول به کار هستید، با یک تشکر ساده و درست، میتوانید ارتباطتان را با همکاران و مدیرانتان تقویت کنید. استفاده از یک جمله ساده مثل danke für die großartige Arbeit (ممنون از کار عالیتان) باعث میشود همکارتان یا کارمندتان احساس خیلی خوبی به شما پیدا کند و انگیزه بیشتری را برای همکاری با شما پیدا کند. این مسئله در مورد دوستان آلمانیزبانتان، استاد زبانتان و هر کس دیگری که فکرش را بکنید صدق میکند. بنابراین یادگیری تشکر کردن به زبان آلمانی بسیار ضروری است.
عبارتها و جملههای غیررسمی برای تشکر کردن به زبان آلمانی
وقتی میخواهید از دوستتان یا همکار نزدیکتان تشکر کنید، بهتر است از عبارتهای غیررسمی آلمانی برای تشکر کردن استفاده کنید. بدین ترتیب، میزان صمیمت و نزدیکیتان را نشان میدهید. در ادامه، برخی از عبارتهای غیررسمی را برای تشکر کردن به زبان آلمانی برایتان اوردهایم.
Danke
واژه Danke به معنای «ممنونم» پرکاربردترین واژه برای تشکر کردن به زبان آلمانی است. از این کلمه میتوانید برای تشکر کردن از دوست، آشنا، اعضای خانواده و غریبهها استفاده کنید. به کاربرد این واژه در جمله توجه کنید:
بابت شکلات ممنونم
Danke für die Schokolade!
باز هم ممنونم
Danke nochmals!
به هر حال، ممنونم
Trotzdem danke!
Besten Dank
وقتی کسی کار کوچکی برایتان انجام میدهد، از عبارت Besten Dank استفاده کنید. برای مثال، وقتی کسی در را باز نگه میدارد تا بسته نشود و شما بتوانید وارد شوید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
Ich bin dir dankbar
زمانی از عبارت Ich bin dir dankbar (ازت ممنونم) استفاده کنید که مخاطبتان فقط یک نفر است. مثلاً وقتی کسی در انجام کاری کمکتان میکند یا در شرایط سخت همراهتان است، میتوانید از این عبارت استفاده کنید.
Ich bin euch dankbar
وقتی میخواهید از گروهی از اشخاص تشکر کنید، از جمله Ich bin euch dankbar (از همه شما ممنونم) استفاده کنید. برای مثال، بعد از صرف شام به همراه اعضای خانواده یا دوستانتان، میتوانید از این عبارت استفاده کنید. همچنین، میتوانید از این عبارت، بعد از یک سخنرانی نیز استفاده کنید.
Danke für…
عبارت Danke für… (ازت ممنونم برای….) زمانی به کار میرود که قرار است برای موضوع مشخصی از کسی تشکر کنید.
به جدول زیر توجه کنید:
ازت ممنونم که در ارائهام به من کمک کردی
Vielen Dank dass Sie mir bei meiner Präsentation geholfen haben
از تو برای سختکوشیات ممنونم
Vielen Dank für Ihre harte Arbeit
ممنونم که حمایتم کردی
Danke für die Unterstützung
از کمکت ممنونم
Danke für Ihre Hilfe
از توجهت ممنونم
Danke für Ihre Aufmerksamkeit
از دعوتت ممنونم
Herzlichen Dank für Ihre Einladung
از هدیهات ممنونم
Ich danke Ihnen für das schöne Geschenk
Danke schön
عبارت Danke schön (خیلی ازت ممنونم) از رایجترین عبارتها برای تشکر کردن در شرایط غیررسمی است. البته ممکن است این عبارت را در جلسههای کاری نیز بشنوید.
عبارتهای رسمی برای تشکر کردن به زبان آلمانی
اکنون نوبت به تشکر کردن به زبان رسمی میرسد. اما در چه موقعیتهایی باید به فکر شیوه رسمی تشکر به زبان آلمانی باشیم؟
وقتی با کسی که از خودمان بزرگتر از صحبت میکنیم
وقتی با کسی که مقامی بالاتر از مقام ما دارد صحبت میکنیم
وقتی در مراسم رسمی، مثل جشن عروسی، مهمانی رسمی، مراسم ترحیم و جلسات اداری شرکت میکنیم
وقتی میزبان یک مراسم رسمی هستید
هنگام تشکر کردن به زبان رسمی، باید حواستان به ضمایر باشد. در زبان آلمانی، ضمایر بسته به شرایط تغییر میکنند.
در ادامه، از عبارت های رسمی برای تشکر کردن به زبان آلمانی برایتان گفتهایم.
Danke sehr
عبارت Danke sehr (از شما خیلی ممنونم) را در شرایط رسمی استفاده کنید. در این عبارت، sehr به معنای «بسیار» است.
عبارتهای دیگری نیز برای این گونه تشکر کردن به زبان آلمانی وجود دارد:
ازت ممنونم
Ich bin Ihnen dankbar.
از همه شما بسیار ممنونم
Vielen dank für alles
خیلی ممنونم
Vielen dank/Danke vielmals
من ممنونم
Ich bin dankbar.
از کمکتان بسیار ممنونم
Wir sind sehr dankbar für deine Hilfe.
Vielen Dank
عبارت Vielen Dank دقیقاً به معنای «تشکر فراوان» است و در مقایسه با عبارتهایی مانند Danke sehr رسمیتر است. وقتی کسی کمک بزرگی به شما میکند و میخواهید از او تشکر کنید، بهتر است به سراغ این عبارت بروید.
Ich möchte mich recht herzlich bedanken
جمله Ich möchte mich recht herzlich bedanken به معنای «میخواهم صمیمانه از شما تشکر کنم» است. این جمله رسمی است و باید در شرایط رسمی، مثل جلسههای رسمی کاری، از آن استفاده کنید.
در پاسخ به تشکر به زبان آلمانی چه بگوییم؟
و اما در پاسخ به تشکر چه بگوییم؟ برای جواب دادن به تشکر نیز یک سری واژه و عبارت در زبان آلمانی وجود دارد.
این واژه رایجترین پاسخ به تشکر است.
Bitte
وقتی کسی با واژه Dankeschön تشکر میکند، از این عبارت استفاده کنید.
Bitte schön
اگر شخصی با عبارت آلمانی danke sehr از شما تشکر کرد، با این عبارت به او پاسخ دهید.
Bitte sehr
در شرایط غیررسمی، از این عبارت برای پاسخ دادن استفاده کنید.
Gern geschehen!
سخن آخر
در زبان آلمانی، عبارتهای متعددی برای تشکر کردن وجود دارد و هر کدام از این عبارتها به موقعیت مشخصی اختصاص دارد. با یادگیری تشکر به زبان آلمانی برای موقعیتهای مختلفی، میتوانید در هر شرایطی، از عبارت یا جمله مناسبی استفاده کنید، درست مثل گویشوران زبان آلمانی. همچنین، باید بتوانید به تشکر دیگران نیز به زبان آلمانی پاسخ دهید. برای پاسخ دادن به تشکر نیز چند عبارت رایج وجود دارد که با یادگیریشان، میتوانید به هر تشکری، پاسخ مناسبی بدهید.
اگر در شبکه اجتماعی توییتر عضو باشید، متوجه محتوای بی حد و حصر آن شدهاید. البته اکنون توییتر به ایکس تغییر کرده است. در این شبکه اجتماعی، مطالب گوناگونی وجود دارد، از اخبار روز جهان گرفته تا آموزش زبان و موضوعات اجتماعی و عاطفی. بنابراین توییتر دریای اتفاقات است و حتی میتواند جریان بسیاری از چیزها را تغییر دهد. اما چگونه زبان جدید را از طریق توییتر یاد بگیریم؟ در این مطلب، از روش های یادگیری زبان با توییتر برایتان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
چرا توییتر محل مناسبی برای یادگیری زبان جدید است؟
در توییتر سابق یا ایکس کنونی، نوشتهها کوتاه هستند. در گذشته، هر توییت نهایتاً متشکل از 140 کاراکتر بود، اما از 2017 به بعد، تعداد حداکثر کاراکترها به 280 رسید. توییتها کوتاه هستند و زبانشان نیز بسیار آسان است، بنابراین میتوانید به راحتی و خیلی سریع، آنها را بخوانید.
معمولاً گویش وران هر زبان به زبان خودشان توییت میکنند. بنابراین اگر در حال یادگیری زبان اسپانیایی هستید، خیالتان راحت خواهد بود که توییتهای اسپانایی را گویش وران این زبان نوشتهاند، از این رو، میتوانید اصطلاحات و جمله های رایج در این زبان را یاد بگیرید.
روش های یادگیری زبان جدید با توییتر
و اما چگونه از شبکه اجتماعی توییتر برای یادگیری زبان جدید استفاده کنیم؟ در ادامه، مسیر درست یادگیری زبان با توییتر یا ایکس را برایتان گفتهایم.
حسابهای کاربری درست را دنبال کنید
در توییتر، به دنبال حسابهای کاربری درست بگردید و فالو کنید. بهتر است حساب کاربری گویش وران زبان مورد نظرتان را دنبال کنید. برای مثال، اگر در حال یادگیری زبان فرانسوی هستید، حساب کاربری گویش وران زبان فرانسوی را دنبال کنید.
بهتر است حسابهای کاربری متعددی را دنبال کنید تا بتوانید واژگان مربوط به مباحث مختلف را یاد بگیرید. بهتر است به سراغ حسابهای کاربری طنزآمیز نیز بروید تا بتوانید لحن شوخی را نیز به زبان مورد نظرتان یاد بگیرید.
تنظیمات زبان توییتر را تغییر دهید
بهتر است زبان تنظیمات حساب کاربریتان را به زبان مورد نظرتان تغییر دهید. برای مثال، اگر در حال یادگیری زبان آلمانی هستید، تنظیمات را به زبان آلمانی تغییر دهید.
هشتگ های ترتد در کشور مورد نظرتان را جستجو کنید
از هشتگهای ترند در کشور مورد نظرتان مطلع باشید. برای مثال، اگر در حال یادگیری زبان ایتالیایی هستید، باید از هشتگهای ترند در ایتالیا مطلع شوید یا اگر در حال یادگیری فرانسه هستید، باید هشتگ های ترند در کشورهای فرانسوی زبان را بشناسید. بدین ترتیب، میتوانید به روز ترین مطالب را بشناسید.
توییت ها را با نگاه آموزشی بخوانید
همه توییت ها را با نگاه آموزشی بخوانید و سعی کنید واژگان و اصطلاحات جدید را یاد بگیرید.
توییت ها را با صدای بلند بخوانید تا زبانتان به تلفظ جملهها، اصطلاحات و واژگان عادت کند.
معنای تک تک واژگان و اصطلاحات داخل توییت را پیدا کنید و کاملاً یادشان بگیرید. اصلاً مهم نیست ترجمه دقیق و اصولی را انجام دهید یا صرفاً مفهوم کلی را در بیاورید، در هر صورت، به فکر یافتن معنای کلی آن باشید.
علاوه بر معنا، به فکر یادگیری دستور زبان مورد نظرتان باشید و ساختار جمله ها را بشناسید. همچنین، میتوانید زبان محاوره را نیز از طریق همین توییت یاد بگیرید.
نحوه گفتگو را یاد بگیرید
لازم نیست فقط به نحوه توییت ها توجه کنید، بلکه بهتر است به کامنتها یا منشنها نیز مراجعه کنید و مکالمه کاربران را با یکدیگر مشاهده کنید.
خودتان توییت کنید
لازم نیست فقط توییت کنید، بلکه باید خودتان نیز به زبان مورد نظرتان توییت کنید. ممکن است در ابتدای مسیر، فکر کنید «اگه اشتباه بنویسم چی؟ اگه بقیه بهم بخندن چی؟» این سوالات به ذهنتان میرسد و این دغدغهها در ذهنتان شکل میگیرد، اما اصلا لازم نیست نگران باشید، چرا که بسیار طبیعی است. در نتیجه، اصلاً نباید این افکار را جدی بگیرید، بلکه باید به مسیرتان ادامه دهید و به زبان مقصدتان توییت کنید.
بهتر است روزانه سه توییت به زبان مورد نظرتان بزنید. اصلا لازم نیست توییت های طولانی و پیچیده بنویسید، بلکه میتوانید توییتهایی کوتاه با زبان ساده بنویسید و در شبکه اجتماعیتان منتشر کنید.
توییت کردن را جدی بگیرید، تا جایی که آن را در برنامه روزانهتان بگنجانید.
سخن آخر
همانطور که مشاهده کردید، توییتر پلتفرم بسیار مناسبی برای یادگیری زبان جدید است. بهتر است کمی که پیش رفتید، تنظیمات زبان را به زبان مورد نظرتان تغییر دهید. با استفاده از این شبکه اجتماعی گسترده، میتوانید با گویش وران زبان مورد نظرتان ارتباط برقرار کنید، واژگان و اصطلاحات جدید را یاد بگیرید، گفتگو به زبان مورد نظرتان را یاد بگیرید، دستور زبان و ساختار جملههای مختلف را یاد بگیرید و در نهایت، خودتان نیز به زبان مورد نظرتان بنویسید و توییت کنید. از توییت کردن به زبان دیگر نترسید و رفته رفته، این کار را انجام دهید، بازخورد بگیرید و از نقد شدن نترسید. یادگیری زبان با توییتر یا ایکس روش بسیار جذاب و مفرحی برای یادگیری زبان جدید است.