بلاگ

  • حروف ندا و کلمات تعجبی (Interjections) در زبان آلمانی

    وقتی در حال یادگیری آلمانی هستید و می‌خواهید به این زبان صحبت کنید یا راهی یکی از کشورهای المانی زبان شوید، باید بتوانید شگفتی‌تان را نیز به همین زبان ابراز کنید. دانستن حروف ندا و کلمات تعجبی در زبان آلمانی به شما کمک می‌کنند تا شگفتی‌تان را نیز به همین زبان ابراز کنید. اما پرکاربردترین حروف ندا آلمانی چیست؟ چگونه از آن‌ها استفاده کنیم؟ در این مطلب، هر آنچه باید در مورد حروف ندا و کلمات تعجبی در زبان آلمانی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    حرف ندا در زبان آلمانی چیست؟

    حروف ندا در زبان آلمانی یا Interjections یکی از اجزای کلام است که برای نشان دادن احساسات و هیجانات در نوشته‌های‌تان می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید. حرف ندا را می‌توانید به تنهایی و به صورت جدا گانه استفاده کنید، یا اینکه آن را قبل یا بعد از جمله مورد نظرتان بیاورید. معمولاً بعد از حرف ندا در زبان آلمانی علائم نگارشی، مانند علامت تعجب (!)، استفاده کنید.

    حروف ندای پرکاربرد در زبان آلمانی چیست؟

    تعداد حروف ندا در زبان آلمانی بسیار زیاد است و در میان آن‌ها، برخی حروف پرکاربرد وجود دارد. با دانستن این حروف و کاربرد صحیح‌شان، می‌توانید به خوبی از آن‌ها استفاده کنید. در ادامه، برخی از پرکاربردترین‌ حروف ندا آلمانی را برای‌تان آورده‌ایم.

    Donnerwetter!

    واژه Donnerwetter! در زبان آلمانی به معنای «خدای من» و «لعنتی» است. هنگام ابراز عصبانیت و شگفتی، می‌توانید از این حرف ندای آلمانی استفاده کنید.

    به کاربرد این واژه در جمله توجه کنید:

    خدای من، چه شلیکی!Donnerwetter, war das ein Schuss!

    واژه Donnerwetter در اصل به معنای طوفان تندری است، اما اکنون دیگر به این معنا به کار نمی‌رود.

     Ich glaub mich knutscht ein Elch!

    این حرف ندا در زبان آلمانی به معنای «باورم نمیشه!» است. برای ابراز شگفتی و تعجب، می‌توانید از این حرف ندا استفاده کنید.

    Ach, nee!

    حرف ندای Ach, nee به معنی «واقعا؟!» است. اگر بخواهیم این عبارت را تفکیک کنیم، می‌توانیم بگوییم Ach, nee یعنی:

    • Ach: اوه
    • Nee: نه (یک واژه عامیانه)

    Ach!

    حرف ندای ache! به معنی «اوه!» است. در واقع، Ach! ار حروف ندای رایج در زبان آلمانی است و می‌توانید آن را در شرایط مختلف استفاده کنید.

    اوه، من تسلیم می‌شوم!Ach, ich geb’s auf!
    اوه، الان فهمیدم!Ach, jetzt verstehe ich!

    Also!

    واژه Also به معنای «بنابراین» است. به کاربرد این حرف ندا در جمله‌های آلمانی استفاده کنید.

    پس، من یک آبجو و یک پیتزا می‌خواهم.Also, ich möchte ein Bier und eine Pizza.

    Ja

    واژه Ja به معنی «بله» است. کاربرد آن را در جمله‌های زیر ببینید.

    بلهً من درکت می‌کنم!Ja, ich verstehe dich!
    بله! البته تکالیفم را انجام می‌دهم!Ja, natürlich mache ich meine Hausaufgaben!

    Tja

    واژه Tja به معنای «اوه، خب!» است.

    اوه خب! گویا من باید غذا بپزم!Tja, dann muss ich wohl doch kochen!
    اوه خب! این بدشانسی تو بود!Tja, da hast du Pech gehabt!

    Mist!

    واژه Mist در زبان آلمانی به معنای «لعنتی!» است.

    لعنتی! چترم را در قطار جا گذاشتم.“Mist! Ich habe den Schirm im Zug vergessen!”
    لعنتی، اشتباه کردم.Mist, ich habe mich geirrt.

    Das ist mir Wurst!

    عبارت Das ist mir Wurst! در زبان آلمانی به معنای «برام مهم نیست» است. ترجمه تحت‌الفظی این عبارت «برام مثل سوسیسه» است.

    Autsch!

    حرف ندای Autsch! به معنای «آخ!» است. از این کلمه، برای درد فیزیکی نیز می‌توانید استفاده کنید.

    آخ! سرم درد گرفت.Autsch! Ich habe mir den Kopf gestoßen.

    Zur Hölle damit!

    این حرف ندا در زبان آلمانی به معنای «ولش کن» یا «گور باباش» است.

    Genau!

    در زبان آلمانی، حرف ندای Genau! به معنای دقیقاً است و می‌توانید برای تأیید حرف طرف مقابل‌تان از آن استفاده کنید. از این کلمه در جایگاه قید جمله نیز می‌توانید استفاده کنید.

    Hurra!

    کاربرد حرف ندای «هورا» در زبان آلمانی درست مثل کاربرد این حرف در زبان فارسی است. برای ابراز شادی، می‌توانید از این حرف ندا استفاده کنید.

    چرا یادگیری حرف ندا در زبان آلمانی مهم است؟

    یادگیری حروف ندا در زبان آلمانی و هر زبان دیگری اهمیت بسیار زیادی دارد. وقتی چیزی خشمگین‌تان می‌کند، آسیبی می‌بینید یا از چیزی شگفت‌زده می‌شوید، باید بتوانید در همان لحظه احساسات‌تان را به زبان بیاورید، درست مثل وقتی که به زبان فارسی صحبت می‌کنید. یادگیری حروف ندا در زبان آلمانی این اجازه را به شما می‌دهد.

    به طور کلی، یادگیری اصطلاحات و لغات عامیانه جزو لاینفک هر زبان است و زبان آلمانی نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین، یادگیری حروف ندا آلمانی به اندازه یادگیری دیگر واژگان آلمانی و کاربردشان اهمیت دارد و باید به فکر یادگیری‌شان باشید.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با حروف ندا در زبان آلمانی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، برای بیان احساسات مختلف در این زبان حرف ندا وجود دارد و شما می‌توانید آن‌ها را به تنهایی استفاده کنید یا اینکه در ابتدا یا انتهای جمله آلمانی قرارشان دهید. معمولاً بعد از حرف ندا، از علامت‌هایی مثل ویرگول یا علامت تعجب استفاده می‌کنند.

  • فرق will و going to به زبان کاملا ساده

    زبان آموزان وقتی می‌خواهند در مورد اتفاقات آینده صحبت کنند، از تصمیمات‌شان بگویند یا چیزی را پیش‌بینی کنند، بین دوراهی will و going to می‌مانند. اگر شما نیز جزو این دسته از زبان آموزان هستید، باید بدانید که این دو علامت زمان آینده تفاوت‌های بسیاری با یکدیگر دارند که اگر آن‌ها را بدانید و به یاد بسپارید، می‌توانید به جا و به موقع، از آن‌ها استفاده کنید. اما فرق بین will و going to چیست؟ چه زمانی از آن‌ها استفاده کنیم؟ در این مطلب، هر آنچه باید در مورد تفاوت بین will و going to بدانید به زبان کاملاً ساده برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    تفاوت will و going to چیست؟

    خیلی ساده و خلاصه برای‌تان بگوییم، تفاوت اصلی بین will و going to این است که will در مورد تصمیم آنی برای آینده است و going to برای اشاره به تصمیمی برنامه‌ریزی شده استفاده می‌شود.

    فعل مدال will

    فعل will از افعال مدال است و از آن برای اشاره به زمان آینده استفاده می‌کنیم. همچنین، می‌توانید از این فعل مدال برای اشاره به تمایلات، احتمالات و مواردی از این دست استفاده کنید. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    پرونده‌تان را بررسی خواهم کرد.I will look into your case
    او وکیل شما خواهد شد.He will be your lawyer.

    عبارت going to

    عبارت going to حاصل ترکیب فعل کمکی be، به همراه going و حرف اضافه to است. در دستور زبان انگلیسی، از این عبارت برای صحیت در مورد گذشته و آینده به کار می‌رود. به علاوه، می‌توانید از این عبارت برای بیان پیش‌بینی و اتفاقات آینده استفاده می‌شود.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    این جمله به تصمیمات مربوط به گذشته اشاره دارد.قرار بود در مورد رفتارش با او صحبت کنم.I was going to talk to him about his behavior.
    در این جمله، به تصمیمی مربوط به آینده اشاره داریم.من در مورد رفتارش با او صحبت خواهم کرد.I am going to talk to him about his behavior.

    شباهت‌های میان will و going to

    بین will و going to شباهت‌هایی نیز وجود دارد. در ادامه، از این شباهت‌ها برای‌تان گفته‌ایم.

    پیش‌بینی کردن با will و going to

    با استفاده از will و going to، می‌توانید در مورد پیش‌بینی‌های زمان آینده صحبت کنید.

    فردا هوا مه خواهد بود.It will be foggy tomorrow.
    فردا هوا مه خواهد بود.It is going to be foggy tomorrow.

    همانطور که مشاهده کردید، از فعل will و عبارت going to می‌توان برای پیش‌بینی وضعیت یا اتفاقی در آینده استفاده کرد، اما تفاوتی میان این دو پیش‌بینی وجود دارد:

    پیش‌بینی بدون وجود شواهد و مدارک

    وقتی از فعل مدال will استفاده کنید که می‌خواهید چیزی را بدون وجود شواهد و مدارک پیش‌بینی کنید. این پیش‌بینی‌ها صرفاً براساس نظر و احساس شخصی است.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    من فکر می‌کنم همیلتون جام را خواهد برد.I think Hamilton will win the cup.
    او اصرار دارد که از دانشگاه پذیرش خواهد گرفت.She insists that she will get accepted in university.

    پیش بینی براساس شواهد و مدارک

    اگر می‌خواهید براساس شواهد مدارک پیش‌بینی کنید، از عبارت going to استفاده کنید. این پیش‌بینی‌ها براساس شواهد و مدارک هستند. در واقع، در پیش این پیش‌بینی، استدلالی وجود دارد، درست مثل جمله‌های زیر:

    او یک اسلحه دارد، او کسی را خواهد کشت.She has a gun, she is going to kill someone.
    ابرها خاکستری هستند؛ امروز باران خواهد بارید.The clouds are so grey; it is going to rain.

    بیان تصمیم‌ها با will و going to

    برای بیان برنامه‌ها و تصمیم‌های‌تان، می‌توانید از will و going to استفاده کنید. اما در هر گونه تصمیم، باید از یکی از آن‌ها استفاده کنید.

    بیان تصمیم‌های لحظه‌ای با will

    اگر می‌خواهید تصمیمی آنی را بیان کنید، از فعل مدال will استفاده کنید. در واقع، اگر می‌خواهید از تصمیمی که در لحظه گرفته‌اید و از پیش، برنامه‌ای برایش نداشته‌اید صحبت کنید، می‌توانید از این فعل مدال will استفاده کنید، درست مثل جمله‌های زیر:

    من یک فنجان چای خواهم نوشید.I will have a cup of coffee.
    به همراه تو به طبقه پایین خواهم آمد.I will come with you downstairs.

    بیان تصمیم‌های برنامه‌ریزی‌شده با going to

    اگر می‌خواهید در مورد تصمیمات و اتفاقات آینده صحبت کنید، می‌توانید از عبارت going to استفاده کنید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    این آخر هفته، والدینم را ملاقات خواهم کرد.I am going to meet my parents this weekend.
    این ملاقات شنبه صبح خواهد بود.The meeting is going to be on Monday morning.

    تفاوت های میان will و going to

    در همان ابتدای مقاله، از تفاوت اصلی بین will و going to برای‌تان گفتیم، اکنون می‌خواهیم تفاوت میان این دو را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم.

    صحبت در مورد واقعیت‌ها

    وقتی می‌خواهید در مورد اتفاقاتی صحبت کنید که در آینده رخ خواهد داد و رخ دادن‌شان براساس واقعیت کلی است، باید از فعل مدال will استفاده کنید. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    خورشید فردا طلوع خواهد کرد.The sun will rise tomorrow.
    [پدیده] ماه صورتی در ماه آوریل رخ خواهد داد.The pink moon will appear in April.

    همانطور که مشاهده کردید، پیش‌بینی‌ها طبق قوانین حاکم بر طبیعت شکل گرفته‌اند.

    صحبت در مورد رویدادهای آینده

    اگر می‌‌خواهید در مورد اتفاقات زمان آینده صحبت کنید، از عبارت going to استفاده کنید. این اتفاقات ممکن است رخ دهند و ممکن است اتفاق هم نیفتند.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    سد به زودی شکسته خواهد شد.The dam is going to break soon.
    خاموشی تا دو ساعت دیگر تمام خواهد شد.The blackout is going to be finished in a couple of hours.

    منفی کردن و سوالی کردن will و going to

    منفی کردن و سوالی کردن will و going to طبق قاعده مشخصی انجام می‌شود که در ادامه، از آن‌ها برای‌تان گفته‌ایم.

    منفی کردن will

    برای منفی کردن فعل مدال will، باید not را به will اضافه کنید، درست مثل فرمول زیر:

    Will → Will not → Won’t

    منفی کردن will را در جمله‌های زیر ببینید:

    ترجمهمنفی کردنجمله اولیه
    من کارم را رها نخواهم کرد.I will not quit my job.I will quit my job.
    فردا هوا ابری نخواهد بود.It won’t be cloudy tomorrow.It will be cloudy tomorrow.

    منفی کردن going to

    برای منفی کردن going to، باید not را به فعل کمکی (to be) اضافه کنید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    ترجمهمنفی کردن جمله اصلیجمله اصلی
    او یک ماشین جدید خواهد خرید.He is not going to buy a new car.He is going to buy a new car.
    آن‌ها در مهمانی شرکت خواهند کرد.They are not going to attend the party.They are going to attend the party.

    سوالی کردن جمله با will

    برای سوالی کردن جمله will، بسته به پاسخی که می‌خواهید بگیرید، می‌توانید به دو شیوه پیش بروید:

    سوالات بله و خبر با will

    برای سوالات بله و خیر، باید will را در ابتدای جمله قرار دهید و پس از آن، فاعل و فعل اصلی را بیاورید، درست مثل جمله‌های زیر:

    ترجمهجمله سوالیجمله اصلی
    آیا او از طرف من به آنجا خواهد رفت؟Will she be there on my behalf?She will be there on my behalf.
    آیا این پروژه را مجدداً انجام خواهی داد؟Will you redo this project?You will redo this project.

    سوال wh با will

    اگر می‌خواهید سوال wh بسازید، باید جمله را با واژگانی مانند what، when، where، who، why و how استفاده کنید. این کلمات را در ابتدای جمله قرار دهید، پس از آن، will، فاعل و فعل اصلی را قرار دهید.

    ترجمهجمله سوالیجمله اصلی
    چه زمانی آن‌ها را ملاقات خواهید کرد؟When will you meet them?You will meet them on Thursday..
    چه کسی در مورد اتاق به شما خواهد گفت؟Who will tell her about the chamber.Harry will tell her about the chamber.

    سوالی کردن جمله با going to

    برای سوالی کردن جمله با going to نیز باید به نوع سوال توجه داشته باشید.

    سوالات بله و خیر با going to

    برای ساختن سوالات بله و خیر، باید فعل to be را در ابتدای جمله قرار دهید، سپس فاعل و بقیه جمله را بیاورید.

    ترجمهجمله سوالیجمله اصلی
    آیا تو تو دوستت را به باغ وحش خواهی برد؟Are you going to take your friend to the zoo?  You are going to take your friend to the zoo..
    آیا او به دیدار والدینش خواهد رفت؟Is he going to visit his parents?.He is going to visit his parents..

    سوالات wh با going to

    اگر می‌خواهید جمله‌ای با کلمات پرسشی بسازید، باید جمله را با کلمه پرسشی شروع کنید، سپس فعل to be را بیاورید، سپس فاعل، going to و در نهایت، بقیه جمله!

    ترجمهجمله سوالیجمله اصلی
    او به ملاقات چه کسی خواهد رفت؟Who is he going to visit?He is going to visit a doctor.
    آن‌ها برای غذا خوردن به کجا خواهند رفت؟Where are they going to eat?They are going to eat at a restaurant.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با فرق بین will و going to آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، will فعل مدال است و going to یک عبارت است و هر دو برای اشاره به اتفاقات و تصمیمات زمان آینده استفاده می‌شوند. برای یادگیری کاربرد صحیح این دو، باید شباهت‌ها و تفاوت‌های‌شان را کاملاً بشناسید، در غیر اینصورت، از روی حدس و گمان، نمی‌توانید همیشه از آن‌ها به درستی استفاده کنید. با تمرین و تکرار و مطالعه مثال‌ها، می‌توانید کاربرد صحیح will و going to را برای صحیت در مورد اتفاقات آینده و تصمیمات و برنامه‌های خودتان استفاده کنید.

  • میزان سختی زبان آلمانی | آیا زبان آلمانی سخت است

    بسیاری از ما در مورد دشواری زبان آلمانی شنیده‌ایم و همین مسئله ما را از رفتن به سوی یادگیری زبان آلمانی باز می‌دارد. حتی زبان آموزان مبتدی نیز، در ابتدای راه، گمان می‌کنند یادگیری زبان آۀمانی غیرممکن است، اما واقعیت غیر از این است. واژگان ترکیبی، جنسیت اسم‌ها و حالت‌های مختلف‌شان سبب دلسردی زبان آموزان مبتدی می‌شود. اما اگر مسیر درست را در پیش بگیرید، خواهید دید یادگیری زبان آلمانی آنقدرها هم که فکر می‌کردید دشوار نیست. اما میزان سختی زبان آلمانی چقدر است؟ چگونه یادگیری زبان آلمانی را برای خودمان آسان کنیم؟ مسیر درست یادگیری زبان آلمانی چیست؟

    در این مطلب، برای‌تان خواهیم گفت آیا زبان آلمانی سخت است یا نه و چگونه این زبان را به راحتی یاد بگیریم. با ما همراه باشید.

    آیا یادگیری زبان آلمانی دشوار است؟

    آیا زبان آلمانی سخت است؟ می‌توانیم پاسخ ساده‌ای به سوال بدهیم: خیر! یادگیری زبان آلمانی آنقدرها که فکر می‌کنید دشوار نیست. حتی اگر مسلط به زبان انگلیسی باشید، یادگیری آلمانی نیز برای‌تان بسیار آسان خواهد شد، چرا که شباهت‌ها و وجه‌های اشتراک میان این دو زبان بسیار زیاد است. علاوه بر این، موارد زیادی می‌تواند یادگیری زبان آلمانی را برای‌تان آسان می‌کند، برای مثال، ثبات قدم در یادگیری و تعهد.

    چرا دستور زبان آلمانی دشوار به نظر می‌رسد؟

    اگر تصمیم به یادگیری زبان آلمانی دارید، حتماً از دشواری دستور زبان آلمانی شنیده‌اید. اما گرامر آلمانی به آن دشواری که می‌گویند نیست، بلکه صرفاً تفاوت‌هایی با دستور زبان انگلیسی و فارسی دارید و همین مسئله باعث می‌شود در ابتدا، عجبیب و دشوار به نظر برسد.

    اجازه دهید این مسئله را برای‌تان بازتر کنیم.

    در زبان آلمانی، اسامی، بسته به جنسیت‌شان، به سه دسته تقسیم می‌شوند: مذکر، مونث و خنثی. هنگام یادگیری هر واژه آلمانی، باید جنسیت آن را نیز بشناسید.

    علاوه بر آن، یک سری حالت‌ها نیز در دستور زبان آلمانی وجود دارد. این حالت‌ها بستگی به نقش اسم در جمله دارد. چهار حالت مهم اسامی در زبان آلمانی عبارتند از:  

    • حالت فاعلی (Nominative)
    • داتیو (Dative)
    • حالت مفعولی (Accusative)
    • حالت مالکی (Genitive)

    ضمایر، حروف تعریف و حرف اضافه را باید با توجه به این حالت‌ها استفاده کنید. این سیستم حالتی کمی ترسناک و سخت به نظر می‌رسد، اما با کمی تمرین و تکرار می‌توانید به راحتی یادش بگیرید و به کاربرد آن عادت کنید. رفته رفته، بدون فکر کردن، می‌توانید سریعاً تشخیصش دهید.

    چه عواملی یادگیری زبان آلمانی را آسان می‌کند؟

    برخی عوامل یادگیری زبان آلمانی را برای‌تان بسیار آسان‌تر می‌کند. در ادامه، از این عوامل برای‌تان گفته‌ایم تا یادگیری آلمانی برای‌تان آسان‌تر شود.

    وجود شش زمان در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی، فقط شش زمان وجود دارد و با یادگیری‌شان، بخش زمان‌ها در دستور زبان آلمانی به اتمام خواهد رسید.

    در دستور زبان آلمانی، زمان استمراری وجود ندارد و همین مسئله کار را بسیار آسان می‌کند. در واقع، به زبان آلمانی، به جای I play یا I am playing، صرفاً می‌توانید بگویید ich spiele. به همین راحتی.

    اگر می‌خواهید بر تداوم کاری اشاره کنید، کافی است از قیدهایی مانند jetzt (اکنون) یا gerade (در حال حاضر) استفاده کنید.

    به جای زمان آینده نیز، می‌توانید از زمان حال استفاده کنید و صرفاً قید زمان آینده را بر سر جمله بیاورید. برای مثال، قید Morgen (فردا) برای اشاره به آینده کافی است.

    همچنین زمانی به نام ماضی نقلی یا حال کامل نیز وجود ندارد.

    بنابراین، یادگیری زمان‌ها در زبان آلمانی و کاربردشان بسیار آسان خواهد بود.

    الگوی ثابت صرف افعال آلمانی

    در زبان آلمانی، الگوی ثابتی برای صرف افعال وجود دارد. در ابتدای مسیر، صرف افعال کمی پیچیده به نظر می‌رسد، اما رفته رفته، خواهید دید که افعال باقاعده آلمانی طبق الگوی مشخصی صرف می‌شوند و یادگیری این قاعده نیز بسیار آسان است. کافی است صرف یک فعل باقاعده را یاد بگیرید تا بتوانید همه افعال باقاعده را صرف کنید.

    پس از آن، نوبت به یادگیری صرف افعال بی قاعده آلمانی می‌رسد. صرف این افعال طبق قاعده مشخصی صورت نمی‌گیرد، اما یک سری از آن‌ها طبق قاعده صرف می‌شوند. کافی است این افعال و قاعده صرف‌شان را یاد بگیرید.

    سهولت تشخیص نقش واژگان در جمله

    کافی است به یک جمله آلمانی نگاه کنید تا بتوانید نقش تک تک واژگان آن را تشخیص دهید.

    در زبان آلمانی، اسامی همیشه با حرف بزرگ آغاز می‌شوند. بنابراین با یک نگاه، می‌توانی همه اسامی را شناسایی کنید.

    افعال آلمانی، در حالت مصدری، به en ختم می‌شوند (singen, tanzen, machen) و در زمان گذشته، با ge شروع می‌شوند (gesungen, getanzt, gemacht).

    تلفظ آسان واژگان آلمانی

    تلفظ واژگان آلمانی بسیار اسان است. تک تک حروف در هر واژه تلفظ می‌شوند، بنابراین کافی است تلفظ حروف را یاد بگیرید تا بتوانید همه واژگان را به درستی تلفظ کنید.

    شباهت های میان زبان آلمانی و زبان انگلیسی

    همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم، یادگیری زبان آلمانی برای کسانی که مسلط به زبان انگلیسی هستند بسیار آسان‌تر است. حتی اگر زبان آلمانی ندانید، می‌توانید با دانش زبان انگلیسی‌تان، معنای یک سری واژگان آلمانی را حدس بزنید.

    بیش از 80% از واژگان رایج در زبان انگلیسی ریشه در زبان آلمانی دارند. برای مثال، عبارت‌های I have و ich hebe بسیار شبیه به یکدیگر هستند. همچنین، جمله‌های پرسشی what is that? و was ist das? شباهت بسیار زیادی با یکدیگر دارند. همانطور که مشاهده می‌کنید، صرفاً چند حرف متفاوت در این میان وجود دارد. بنابراین با کمی دقت، می‌توانی معنی برخی از واژگان آلمانی را حدس بزنید.

    جالب است بدانید چند راهکار ساده برای حدس زدن معنای واژگان وجود دارد. برای مثال، با تغییر حروف pf، ff یا f به p، می‌توانید معادل انگلیسی واژه آلمانی را بیابید. به مثال‌های زیر توجه کنید.

    واژه آلمانیمعادل انگلیسی معادل فارسی
    Pfefferpepperفلفل
    offenopenباز کردن
    helfenhelpکمک کردن

    این کار را در مورد حروف z، tz و ss نیز می‌توانید انجام دهید. وقتی این حروف را تبدیل به حرف t کنید، به واژه انگلیسی خواهید رسید. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    واژه آلمانیمعادل انگلیسیمعنی
    PfennigPennyیک سنت
    BesserBetterبهتر
    KesselKettleکتری
    GlitzerGlitterدرخشندگی، تلألو
    Wasserwaterآب

    استراتژی‌های یادگیری برای آسان کردن زبان آلمانی

    اگر می‌خواهید زبان آلمانی را سریع‌تر و راحت‌تر یاد بگیرید، بهتر است در کلاس زبان آلمانی شرکت کنید. حداقل در سطوح مبتدی و متوسط، بهتر است همراه با کلاس و در کنار مدرسی مجرب پیش بروید. بدین ترتیب، مسیر یادگیری برای‌تان بسیار آسان‌تر خواهد شد.

    شرکت در کلاس زبان آلمانی باعث می‌شود شما طبق برنامه و به صورت متداوم پیش بروید. به علاوه، مدرس زبان آلمانی نقاط قوت و ضعف‌تان را سریعاً شناسایی می‌کنید و مسیر درست یادگیری را به شما نشان میدهد.

    در کنار شرکت در کلاس‌های زبان آلمانی، بهتر است از ابزارهای یادگیری زبان آلمانی، مانند اپلیکیشن‌های یادگیری زبان آلمانی و فیلم و سریال و پادکست آلمانی استفاده کنید.

    سخن آخر

    برخی از ابعاد زبان آلمانی، مانند حالت‌ها و جنسیت اسامی، کمی دشوار به نظر می‌رسد، اما به طور کلی، یادگیری زبان آلمانی سخت نیست و با کمی تمرین و تکرار، می‌توانید به راحتی، این زبان پرکاربرد را یاد بگیرید. دستور زبان آلمانی بسیار قانونمند است و همین مسئله یادگیری زبان آلمانی را برای‌تان آسان‌تر می‌کند، چرا که همه چیز روشن است و به هیچ وجه، گیج نمی‌شوید. علاوه بر این‌ها، آلمانی و انگلیسی از یک خانواده هستند، بنابراین، اگر با زبان انگلیسی آشنا باشید، یادگیری آلمانی نیز برای‌تان بسیار آسان‌تر خواهد شد.

  • چگونه زبان انگلیسی را فراموش نکنیم؟  مقابله با فراموشی در زبان انگلیسی

    هر زبان آموزشی پس از مدتی آنچه را یاد گرفته است فراموش خواهد کرد. در واقع، خطر فراموش کردن زبان در کمین است. زبان انگلیسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. حتی اگر مسلط به زبان انگلیسی باشید، پس از چند سال، ممکن است فقط واژگان رایج  و ساده یادتان بماند و واژگان و ساختارهای پیشرفته از یادتان برود. اما چگونه از بروز این اتفاق ناخوشایند جلوگیری کنیم؟ روش‌های متعددی برای مقابله با فراموشی زبان انگلیسی وجود دارد که اگر آن‌ها را بدانید، برای همیشه، به این زبان مسلط خواهید ماند و زحمات‌تان در مسیر یادگیری زبان انگلیسی هدر نخواهد رفت. در این مطلب، برای‌تان خواهیم گفت چگونه زبان انگلیسی را فراموش نکنیم. با ما همراه باشید.

    چرا زبان انگلیسی را فراموش می‌کنیم؟

    اگر زبان انگلیسی را مدت ها کنار بگذارید، یعنی در نوشتار و گفتارتان از آن استفاده نکنید، متن انگلیسی نخوانید و هیچ چیز انگلیسی گوش ندهید، رفته رفته، این زبان از یادتان خواهد رفت یا کمرنگ خواهد شد.

    روش های مقابله با فراموشی زبان انگلیسی

    روش های متعددی برای مقابله با فراموشی زبان انگلیسی وجود دارد. در ادامه، از این روش‌ها برای‌تان خواهیم گفت.

    کتاب صوتی انگلیسی گوش دهید

    گوش دادن به کتاب صوتی یک از بهترین روش‌های برای یادگیری زبان انگلیسی و به یاد سپردن این زبان است. این روش حتی از خواندن کتاب انگلیسی اثربخش‌تر است، چرا که مهارت‌های لیسنینگ و ریدینگ را به طور همزمان تقویت می‌کند. حتی اگر سرتان شلوغ است، می‌توانید حین انجام کارهای دیگر، کتاب صوتی را گوش دهید. برای مثال، هنگام رانندگی، آشپزی و انجام کارهای دیگر، می‌توانید کتاب صوتی انگلیسی را گوش دهید.

    برای اجرای این روش، لازم نیست به سراغ نمایشنامه‌های شکسپیر یا رمان‌های فاکنر بروید، بلکه می‌توانید داستان‌های کوتاه ادگار آلن پو یا حتی داستان‌های کودکانه را انتخاب کنید. یادتان باشد در این روش، تداوم اهمیت بسیار زیادی دارد.

    گوش دادن به پادکست های انگلیسی

    تنوع پادکست انگلیسی بسیار زیاد است و روز به روز، به تعداد پادکست‌ها افزوده می‌شود. بهتر است پادکست‌های مورد علاقه‌تان را پیدا کنید و در طی روز، به آن‌ها گوش دهید. بدین ترتیب، واژگان در ذهن‌تان زنده می‌مانند و ساختار جملات را نیز فراموش نخواهید کرد. حتی می‌توانید واژگان و اصطلاحات جدید را نیز یاد بگیرید.

    در این روش، اصلاً لازم نیست به سراغ پادکست‌های آموزشی بروید، بلکه می‌توانید به سراغ پادکست‌های غیرآموزشی بروید تا این روش برای‌تان جذاب‌تر شود.

    فیلم و سریال انگلیسی ببینید

    تماشای فیلم و سریال انگلیسی را از یاد نبرید. سعی کنید در طول هفته، قسمت‌های مختلف سریال مورد علاقه‌تان را ببینید یا حداقل چند فیلم انگلیسی را تماشا کنید. بدین ترتیب، فضا برای‌تان فراهم می‌شود و زبان انگلیسی نیز از یادتان نخواهد رفت.

    زبان انگلیسی را تدریس کنید

    یکی از بهترین راه‌های مقابله با فراموشی زبان انگلیسی تدریس این زبان است. با تدریس زبان انگلیسی، واژگان، اصطلاحات و دستور زبان انگلیسی در ذهن‌تان خواهد ماند و حتی همواره، دانش‌تان به‌روز خواهد شد.

    لزوماً نباید مدرس زبان انگلیسی باشید، بلکه می‌توانید این زبان را به دوستان، آشنایان یا اعضای خانواده‌تان یاد دهید.

    با انگلیسی زبانان صحبت کنید

    در دنیای امروز، به کمک شبکه‌های اجتماعی، می‌توانید با انگلیسی زبانان در سراسر جهان صحبت کنید. برای مثال، در گروه‌های تلگرام عضو شوید یا اینکه در شبکه‌هایی مانند اینستاگرام یا توییتر، هم‌صحبت‌های انگلیسی زبانی را بیابید و با آن‌ها مکالمه کنید. بدین ترتیب، تلفظ و املای واژگان در ذهن‌تان می‌ماند و حتی واژگان جدیدی را نیز از آن‌ها یاد می‌گیرید.

    به وب سایت های انگلیسی زبان سر بزنید

    اگر می‌خواهید اخبار روز جهان را دنبال کنید، دستور پخت غذا یا شیرینی‌ای را بیابید، از خواص مواد غذایی آگاه شوید، در مورد عکاسی و نقاشی بخوانید یا هر اطلاعاتی دیگری را کسب کنید، به سراغ وبسایت‌های انگلیسی بروید و به طور کلی، از وبسایت های فارسی خداحافظی کنید. بدین ترتیب، واژگان و ساختار جملات در ذهن‌تان تکرار می‌شود و برای همیشه، در آن خواهد ماند.

    متون انگلیسی بخوانید

    از مطالعه کردن متون انگلیسی غافل نشوید. به سراغ شاهکارهای ادبیات انگلیسی بروید و آن‌ها را مطالعه کنید. اگر آثار ادبی انگلیسی را نمی‌شناسید، سری به Goodreads بزنید و ریویوها و پیشنهادات دیگران را بخوانید. بدین ترتیب، مسیر شناخت آثار انگلیسی را خواهید شناخت. بهتر است بعد از مطالعه هر اثر، نقد آن را نیز به زبان انگلیسی بخوانید و حتی خودتان نقد یا مروری را در مورد آن بنویسید. بدین ترتیب، مهارت‌های رایتینگ و ریدینگ‌تان به طور همزمان تقویت خواهد شد.

    آهنگ انگلیسی گوش دهید

    به سراغ موسیقی انگلیسی بروید. گوش دادن به موزیک بخشی از زندگی همه ما است و چقدر خوب است که از آن در جهت یادگیری و به یاد سپردن زبان انگلیسی استفاده کنیم. با گوش دادن به آهنگ‌های انگلیسی، مهارت لیسنینگ‌تان تقویت می‌شود، تلفظ صحیح واژگان را یاد می‌گیرید و واژگان و اصطلاحات جدید را نیز یاد می‌گیرید.

    سخن آخر

    تا به اینجا، حتماً به پاسخ این سوال که چگونه زبان انگلیسی را فراموش نکنیم رسیده‌اید. همانطور که مشاهده کردید، روش های مقابله با فراموشی زبان انگلیسی بسیار است. برخی از این روش‌ها، مانند تماشای فیلم و سریال انگلیسی و گوش دادن به پادکست‌های انگلیسی، بسیار مفرح هستند و شما بدون تلاش برای یادگیری، دایره واژگان‌تان گسترش خواهد یافت، ساختارهای جدید یاد می‌گیرید و آموزه‌های قبلی‌تان نیز در ذهن‌تان ثتبیت خواهد شد. به طور خلاصه، می‌توان گفت برای جلوگیری از فراموشی زبان انگلیسی، باید این زبان را در زندگی روزمره‌تان بگنجانید و از هر فرصتی برای خواندن به زبان انگلیسی و صحبت کردن به زبان انگلیسی استفاده کنید.

  • افعال حسی در زبان انگلیسی

    وقتی می‌خواهید به زبان انگلیسی صحبت کنید، حتماً به نقطه‌ای می‌رسید که مجبورید در مورد آنچه حس می‌کنید صحبت کنید. البته منظور ما صرفاً صحبت کردن در مورد احساسات و عواطف نیست، بلکه منظور همه چیزهایی است که با حواس پنج‌گانه‌تان حس می‌کنید. برای صحبت در مورد آنچه حس می‎‌کنید، باید از افعال حسی انگلیسی استفاده کنید. یادگیری کاربرد افعال حسی انگلیسی کار دشواری نیست، فقط به کمی مطالعه و تکرار نیاز دارد. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد افعال حسی در زبان انگلیسی و کاربردشان بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    فعل حسی در زبان انگلیسی چیست؟

    وقتی از افعالی مانند حس کردن، شنیدن، دیدن، چشیدن و بوییدن استفاده می‌کنیم، در واقع، می‌خواهیم در مورد آنچه از طریق حواس پنج‌گانه‌مان (لامسه، چشایی، بویایی، شنوایی و بینایی) حس می‌کنیم صبحت می‌کنیم. از پرکاربردترین افعال حسی در زبان انگلیسی می‌توان به این موارد اشاره کرد: look، seem، taste، feel، smell و sound.

    صفت و افعال حسی در زبان انگلیسی

    وقتی از افعال حسی در جمله انگلیسی استفاده می‌کنید، لازم نیست برای وصف آن، از قید استفاده کنید، بلکه حس کافی است.

    در دستور زبان انگلیسی، معمولاً قیدها هستند که فعل را توصیف می‌کنند، اما در مورد افعال حسی این مسئله صدق نمی‌کند و برای توصیف آن‌ها، باید از صفت استفاده کنید.

    به مثال زیر توجه کنید:

    او به سرعت از خیابان عبور کرد.She crossed the street quickly.

    در جمله بالا، قید quickly فعل cross را توصیف می‌کند. اما در مورد افعال حسی انگلیسی این مسئله صدق نمی‌کند. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    حتی از دوردست، گام‌های آلبرت به سرعت به نظر می‌رسد.Even from a distance, Albert’s pace looked quickly.غلط
    حتی از دوردست، گام‌های آلبرت سریع به نظر می‌رسد.Even from a distance, Albert’s pace looked quick.صحیح

    همانطور که در جمله‌های بالا مشاهده می‌کنید، quick صفت است و quickly قید است، بنابراین صفت ساختار درستی به جمله می‌بخشد.

    گویش‌وران زبان انگلیسی، به صورت خودکار، از صفت به همراه افعال حسی استفاده می‌کنند و به هیچ وجه، از قید استفاده می‌کنند.

    یک مثال دیگر ببینید:

    کلوچه‌ها بوی خوشمزه‌ای داشتند.The cookies smelled delicious.صحیح
    کلوچه‌های بوی به خوشمزگی داشتند.The cookies smelled deliciously.غلط

    اگر در جمله‌های بالا، به جای صفت delicious از قید deliciously استفاده کنید، جمله این معنا را می‌دهد که کلوچه‌ها خودشان می‌توانند از خودشان بوی خوب تولید کند.

    اکنون به دو جمله زیر توجه کنید:

    این پارچه احساس به خوبی روی پوست ایجاد می‌کند.This fabric feels so well on the skin.غلط
    این پارچه احساس خوبی روی پوست ایجاد می‌‌کند.This fabric feels so good on the skin.صحیح

    اگر هر فعل دیگری جای فعل feel بود، می‌توانستید از قید well استفاده کنید.

    اما در این بین، یک استثنا وجود دارد: اگر بخواهید از شیوه ایجاد یک حس در کسی صحبت کنید، می‌توانید از قید استفاده کنید. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    من با دقت به دستورالعمل‌ها گوش دادم.I listened carefully to the instructions.
    من مخفیانه به جای زخم روی صورتش نگاه کردم.I looked surreptitiously at the scar on his face.

    افعال حس در حالت استمراری

    افعال حسی در زبان انگلیسی غیرحرکتی هستند، از این رو، به ندرت، از آن‌ها به شکل استمراری استفاده می‌‌کنند. به مثال زیر توجه کنید:

    من نمی‌توانم صدایت را بشنونم… بلندتر صحبت کن، لطفاً.I can’t hear you… speak louder, please.صحیح
     I’m not hearing you… speak louder, pleaseغلط

    اما در این بین، استثناء‌هایی نیز وجود دارد: اگر بخواهید در مورد شنیدن شایعه یا خبر صحبت کنید یا اینکه کسی یا چیزی را از لحاظ اجتماعی یا حرفه‌ای ببینید، می‌توانید از شکل استمراری افعال حسی انگلیسی استفاده کنید.

    به جمله‌های زیر توجه کنید:

    یک سری داستان‌های بسیار عجیبی در مورد برادرش شنیده‌ام.I’ve been hearing some very strange stories about your brother.
    در این لحظه، دختری از کلمبیا را دارم می‌بینم.I’m seeing a girl from colombia at the moment.

    عمل کامل و عمل ناقص در جمله انگلیسی

    اگر می‌خواهید بگویید که عمل کاملی را دیده‌اید یا شنیده‌اید، می‌توانید از فرمول زیر استفاده کنید:

    hear/see + مفعول + مصدر

    به کاربرد این فرمول در جمله زیر توجه کند:

    من آن‌ها را در پارک دیدم که [یکدیگر را] بوسیدند.I saw them kiss in the park.
    من دیدم که مرد مأمور پلیس را کتک زد.They watched the man hit a police officer.
    من شنیدم ادل در کنسرت آواز می‌خواند.I heard Adelle sing at the concert.

    اما اگر کل عمل را به طور کامل ندیده یا نشنیده باشید و فقط بخشی از آن را شنیده یا دیده باشید، باید از فرمول زیر استفاده کنید:

    hear/see + مفعول + اسم مصدر

    به مثال زیر توجه کنید:

    آن‌ها را در پارک در حال بوسیدن [یکدیگر] دیدم.I saw them kissing in the park.
    آن‌ها مرد را که در حال کتک زدن مأمور پلیس بود دیدند.They watched the man hitting a police officer.
    وقتی از کنار خانه رد شدم، صدای ادل را از رادیو شنیدم.As I walked past the house, I heard Adelle playing on the radio.

    افعال حسی انگلیسی به همراه اسم

    افعال حسی در زبان انگلیسی با اسم نیز همراه می‌شوند. در چنین حالتی، باید فعل حسی و like را پیش از اسم قرار دهید. به جمله‌های زیر توجه کنید:

    تو مثل مادرت به نظر می‌رسی.You sound like your mother.
    مزه‌اش مثل مزۀ مرغ است.This tastes like chicken.

    به این نکته مهم توجه داشته باشید که وقتی می‌خواهیم از بو و مزه چیزی صحبت کنیم، باید از smell/taste of استفاده کنیم، اما اگر می‌خواهید به شباهت بو و مزه چیزی با بو و مزه چیزی دیگری حرف بزنید، باید از smell/taste like استفاده کنید.

    به جمله‌های زیر توجه کنید تا متوجه تفاوت میان این دو عبارت بشوید:

    در سوپ پنیر هست.سوپ بوی پنیر می‌دهد.The soup smells of cheese.
    سوپ صرفاً بوی پنیر می‌دهد و لزوماً پنیری در آن نیست.بوی سوپ شبیه به بوی پنیر است.The soup smells like cheese.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با افعال حسی در زبان انگلیسی و کاربردشان در جمله آشنا شدید. افعال حسی برای صحبت در مورد آنچه با حواس پنج‌گانه‌مان حس می‌کنیم به کار می‌روند. برای استفاده از افعال حسی در زبان انگلیسی، باید طبق دستور زبان انگلیسی پیش بروید تا بتوانید جمله درستی بسازید و به درستی از آن‌ها استفاده کنید.

  • سلام و احوالپرسی به زبان اسپانیایی

    اگر می‌خواهید به زبان اسپانیایی صحبت کنید، چقدر خوب است اگر بتوانید سلام احوالپرسی به زبان اسپانیایی را به شیوه‌های مختلف انجام دهید، همانطور که در زبان فارسی این کار را می‌کنید. با یادگیری شیوه‌های مختلف سلام و احوالپرسی به اسپانیایی، رفته رفته، می‌توانید مانند گویش‌وران این زبان صحبت کنید. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد روش های مختلف سلام و احوالپرسی به اسپانیایی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    اهمیت سلام و احوالپرسی به زبان اسپانیایی

    سلام و احوالپرسی در جوامع بشری اهمیت بسیار زیادی دارد. وقتی می‌خواهید با کسی آشنا شوید یا شروع به صحبت با دوستان و آشنایان‌تان کنید، با سلام و احوالپرسی شروع می‌کنید. این موضوع در مورد فرهنگ اسپانیایی نیز صدق می‌کنید. در کشورهای اسپانیایی زبان، اگر بخواهید با کسی صحبت کنید، باید بتوانید از روش مناسبی برای سلام و احوالپرسی به زبان اسپانیایی استفاده کنید. در واقع، باید بدانید که الان باید از عبارت‌ها و جمله‌های رسمی استفاده کنید یا غیررسمی. یا اینکه در کدام اوقات روز، از چه عبارت‌هایی برای شروع مکالمه به زبان اسپانیایی استفاده کنید.

    واژه ها و عبارت های ضروری برای سلام و احوالپرسی به زبان اسپانیایی

    از همان ابتدای مسیر یادگیری زبان اسپانیایی، باید یک سری اصطلاحات و عبارات را بشناسید. در ادامه، از واژه‌ها و اصطلاحات متداول برای سلام و احوالپرسی به زبان اسپانیایی برای‌تان گفته‌ایم.

    واژه  ¡Hola!

    واژه Hola به معنای سلام است. در واقع، اولین کلمه‌ای که برای سلام کردن به زبان اسپانیایی یاد می‌گیرید Hola است.

    واژه  Buenos días

    واژه  Buenos días در زبان اسپانیایی به معنای روز خوش است، اما به جای عبارت صبح بخیر نیز از آن استفاده می‌کنند. از صبح تا شب، می‌توانید از این عبارت برای سلام و احوالپرسی استفاده کنید.

    واژه  Buenas tardes

    عبارت  Buenas tardes به معنای عصربخیر است. در زبان اسپانیایی، تا شب از این عبارت استفاده می‌کنند، اما در برخی از کشورهای آمریکای لاتین، از این عبارت تا غروب خورشید استفاده می‌کنند.

    عبارت ¿Cómo está?

    عبارت ¿Cómo está? از عبارت‌های رسمی برای سلام و احوالپرسی و به معنای «حال شما چطور است» است. این جمله نشان دهنده احترام است و معمولاً از آن برای احوالپرسی با اشخاص مسن و بزرگتر استفاده می‌کنند.

    عبارت   ¿Cómo estás?

    عبارت   ¿Cómo estás? غیررسمی و به معنای «چطوری» است. وقتی می‌خواهید با اشخاص هم سن و سال‌تان صحبت کنید، می‌توانید از این عبارت استفاده کنید.

    عبارت ¿Cómo están?

    وقتی مخاطب‌تان بیش از یک نفر است، می‌توانید از عبارت  Cómo están? استفاده کنید. با این عبارت، برای احوالپرسی از چند نفر استفاده کنید.

    واژه   Bienvenidos

    واژه   Bienvenidos به معنای «خوش آمدید» است و زمانی از آن استفاده کنید که کسی به خانه‌تان می‌آید. اگر می‌خواهید به یک نفر خوش آمدگویی کنید، باید s انتهای واژه را حذف کنید، اما اگر چند نفر به خانه‌تان آمده‌اند، باید s انتهایی را نگه دارید.

    جمله Mi casa es su casa

    جمله Mi casa es su casa به معنای «خانه من خانه شماست» است، درست مثل جمله فارسی «خانه خودتان است». وقتی می‌خواهید کسی در خانه‌تان احساس راحتی کنید، باید از این جمله استفاده کنید.

    اگر مخاطب‌تان هم سن و سال خودتان است، می‌توانید به جای su از tuاستفاده کنید.

    جمله   ¿De dónde eres?

    جمله   ¿De dónde eres? به معنای «اهل کجایی» است. وقتی با کسی که هم سن و سال خودتان یا جوان‌تر از خودتان است صحبت می‌کنید و می‌خواهید بدانید اهل کجا است، از این جمله استفاده کنید.

    جمله   ¿Cómo te llamas?

    اگر اولین بار است که کسی ملاقات می‌کنید و می‌خواهید نامش را بپرسید، از جمله پرسشی   ¿Cómo te llamas? استفاده کنید. معنی تحت‌اللفظی این جمله «خودت را چه می‌نامی» است. اگر می‌خواهید نام شخصی را که بزرگتر از خودتان است بپرسید، از جمله ¿Cómo se llama? استفاده کنید.

    جمله Mucho gusto

    وقتی کسی را برای اولین بار ملاقات می‌کنید و می‌خواهید به او بگویید «از ملاقات با تو خوشوقتم»، از جمله Mucho gusto استفاده کنید.

    ضمیر تو در زبان اسپانیایی

    در زبان اسپانیایی، ضمیر تو را به دو شیوه رسمی و غییررسمی می‌توانید استفاده کنید.

    ضمیر Tú  را هنگام صحبت با اشخاصی که می‌شناسیدشان استفاده کنید. برای مثال، وقتی با دوستان‌تان یا اشخاص هم سن و سال‌تان صحبت می‌کنید، از این ضمیر استفاده کنید.

    ضمیر Usted را زمانی استفاده کنید که با غریبه‌ها یا اشخاص مسن و بزرگتر از خودتان صحبت می‌کنید.

    به مکالمه بین دو پزشک که یکدیگر را نمی‌شناسند توجه کنید:

    دکتر جونز: سلام، چطوری؟Dr. Jones: Hola. ¿Cómo  está?
    دکتر اسمیت: خوبم، مرسی. تو چطوری؟Dr. Smith: Estoy bien, gracias. ¿Cómo  está?
    دکتر جونز: خیلی خوب. ممنون از احوالپرسی.Dr. Jones: Muy bien. Gracias por preguntar.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با سلام و احوالپرسی به زبان اسپانیایی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، عبارت‌ها و جمله‌های اسپانیایی متعددی برای سلام و احوالپرسی وجود دارد و باید بدانید که در کدام موقعیت، از کدام عبارت یا جمله اسپانیایی برای سلام و احوالپرسی به زبان اسپانیایی استفاده کنید.

  • آشنایی با آزمون TestDaF (آمادگی برای آزمون سفارت زبان آلمانی)

    اگر قصد دارید سطح زبان آلمانی‌تان را بسنجید یا در کشور آلمان تحصیل کنید، شرکت در آزمون TestDaf یکی از گزینه‌های پیش روی‌تان خواهد بود. آزمون TestDaf از معتبرترین آزمون‌های زبان آلمانی است و سالیانه، عده زیادی در این آزمون شرکت می‌کنند و مهارت‌های مختلف زبانی‌شان را می‌سنجند. اما ساختار آزمون TestDaf چگونه است؟ چه زمانی در این ازمون شرکت کنیم؟

    در این مطلب، هر آنچه باید در مورد آزمون TestDaf بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    آزمون TestDaF چیست؟

    آزمون TestDaF (Test Deutsch als Fremdsprache) از آزمون‌های معتبر زبان آلمانی برای غیر آلمانی زبانانی است که قصد دارند در آلمان تحصیل کنند یا اینکه سطح زبان آلمانی‌شان راب بسنجند. گواهی آزمون TestDaF بسیار معتبر است و همه دانشگاه‌ها و نهادهای آموزشی آلمان آن را از شما می‌پذیرند.

    این آزمون استاندارد را موسسه TestDaF طراحی کرده است و اجرا و تصحیح آن نیز بر عهده همین نهاد است. آزمون زبان آلمانی TestDaF سالی شش بار برگزار می‌شود.

    چه زمانی در آزمون TestDaF شرکت کنیم؟

    برای شرکت در آزمون TestDaF، بهتر است در ماه‌های فوریه یا آوریل اقدام کنید، در این حالت، می‌توانید در ماه اکتبر وارد دانشگاه شوید. اگر می‌خواهید تابستان وارد دانشگاه شوید، بهتر است در ماه نوامبر یا سپتامبر در این آزمون شرکت کنید.

    اگر قصد دارید در ماه آوریل در آزمون شرکت کنید، باید خیلی زود اقدام کنید، چرا که این تاریخ بسیار پرطرفدار است و ظرفیت آن خیلی زود پر می‌شود.

    مدت زمان آزمون TestDaF چقدر است؟

    آزمون TestDaF کمی بیشتر از 3 ساعت طول می‌کشد. البته این سه ساعت با احتساب زمان استراحت است.

    هر کدام از قسمت‌های مختلف آزمون TestDaF به ترتیب زیر طول می‌کشد:

    بخش ریدینگ: 60 دقیقه

    بخش لیسنینگ: 40 دقیقه

    بخش رایتینگ: 60 دقیقه

    بخش اسپیکینگ: 30 دقیقه

    نمره قبولی در آآزمون TestDaF

    آزمون TestDaF تا حدی شبیه به آزمون تافل است. در این آزمون، بحث قبول شدن و قبول نشدن مطرح نیست، بلکه هدف از این آزمون صرفاً سنجش سطح زبان آلمانی شما است. داوطلبان این آزمون به سه دسته تقسیم می‌شوند:

    TDN 5: عالی

    TDN 4: سطح C1، برای ورود به دانشگاه‌های آلمان، باید به این سطح برسید.

    TDN 3: به سطح قابل قبول نرسیده‌اید و فقط می‌توانید در رشته‌ها هنر یا موسیقی تحصیل کنید.

    بنابراین بالاترین سطح TDN5 و پایینترین سطح TDN3 است. براساس سطح‌بندی CERF، سطح‌های 3،4 و 5  برایر با B2 و C1 است، یعنی متوسط و پیشرفته.

    چند بار می‌توانم در آزمون TestDaF شرکت کنم؟

    برای شرکت در آزمون TestDaF هیچ محدودیتی وجود ندارد. می‌توانید هر چند بار که خواستید، در این آزمون شرکت کنید. اما هر بار، باید هزینه شرکت در آزمون TestDaF را بپردازید و هیچ تخفیفی نیز به شما تعلق نمی‌گیرد.

    چگونه برای شرکت در آزمون TestDaF آماده شوم؟

    و اما می‌رسیم به آمادگی برای شرکت در آزمون TestDaF! برای آمادگی برای شرکت در این آزمون، می‌توانید منابع این آزمون را مطالعه کنید. همچنین می‌توانید در کلاس‌ها و دوره‌های مخصوص این ازمون شرکت کنید.

    اعلام نتیجه آزمون TestDaF

    و اما نتیجه آزمون TestDaF چه زمانی اعلام می‌شود؟ نتیجه آزمون تست داف 6 تا 8 هفته بعد از آزمون اعلام می‌شود. اگر قرار است مدرک یا نتیجه آزمون را به نهاد یا سازمانی ارائه دهید، بهتر است روی 8 هفته حساب کنید تا خیال‌تان راحت باشد و در صورت به تعویق افتادن زمان اعلام نتایج، استرس نداشته باشید.

    چگونه در ازمون TestDaF شرکت کنیم؟

    برای شرکت در آزمون TestDaF، باید وارد وبسایت این آزمون شوید و مستقیماً ثبت نامی را انجام دهید. 5 یا 6 روز پیش از روز آزمون، می‌توانید به وبسایت TestDaF مراجعه کنید و از تاریخ دقیق و مرکز برگزاری آزمون مطلع شوید.

    هزینه شرکت در آزمون TestDaF

    برای شرکت در آزمون TestDaF، باید 210 دلار بپردازید. این هزینه مستقیما به حساب موسسه واریز می‌شود.

    مدت زمان اعتبار آزمون TestDaf چقدر است؟

    مدت زمان اعتبار آزمون TestDaf به پایان نمی‌رسد. بنابراین اگر یک بار در آزمون شرکت کنید و نمره دلخواه‌تان را کسب کنید، می‌توانید همیشه آن را به نهادها و سازمان‌های مورد نظرتان ارائه دهید.

    چگونه در آزمون  TestDaf موفق شویم؟

    برای قبولی در آزمون TestDaf، باید در قدم اول، نمونه سوالات این آزمون را بشناسید. بنابراین بهتر است نمونه سوالات چند دوره را دانلود کنید. برای آشنایی با بخش لیسنینگ، بهتر است فایل‌های صوتی مربوط به این آزمون را نیز دانلود کنید.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با آزمون TestDaf یا تست داف آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، TestDaf از معتبرترین آزمون‌های زبان آلمانی است و دانشگاه‌ها و نهادهای آلمانی نتیجه ان را به رسمیت می‌شناسند. اگر می‌خواهید برای شرکت در آزمون TestDaf آماده شوید، بهتر است با نمونه سوالات این آزمون شروع کنید. برای برنامه ریزی در مورد زمان شرکت در آزمون تست داف، بهتر است ابتدا تصمیم‌تان برای زمان ورد به دانشگاه نهایی کنید، سپس در زمان مناسب در این آزمون شرکت کنید

  • آموزش ساختار جمله در زبان آلمانی

    اولین قدم برای صحبت کردن به زبان آلمانی یادگیری ساختار جمله در زبان آلمانی است. با یادگیری دستور زبان آلمانی و ساختار جمله‌ها در این زبان، به مرور زمان، می‌توانید آنچه را در ذهن دارید بیان کنید. ترتیب کلمات در زبان آلمانی یا Wortstellung قوانین مشخصی در زبان آلمانی دارد، بنابراین اگر مولفه‌های جمله‌ها را بشناسید و ترتیب قرار گرفتن واژگان را در جمله بدانید بدانید، ساختن جمله برای‌تان آسان خواهد شد. در این مطلب، به آموزش ساختار جمله در زبان آلمانی خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.

    اجزای جمله در زبان آلمانی

    پیش از هر چیزی باید قسمت‌های مختلف جمله آلمانی را بشناسیم. جمله‌‌های آلمانی متشکل از اجزای مختلف هستند:

    فاعل

    فعل

    مفعول (مستقیم و غیر مستقیم)

    کلمات عطف

    اجزای مکمل

    ترتیب اجزای جمله ساده در زبان آلمانی

    پس از شناخت اجزای مختلف جمله، به سراغ جمله‌های ساده آلمانی می‌رویم. ترتیب قرار گرفتن اجزا در جمله آلمانی مثل ساختار جمله در زبان انگلیسی است: ابتدا فاعل، سپس فعل و در نهایت، مفعول قرار می‌گیرد. به جمله‌های زیر توجه کنید:

    من کیک می‌خورم.Ich esse Kuchen.
    تو خانه را می‌بینی.Du siehst das Haus.
    توپ را پرت می‌کنم.Ich werfe den Ball.
    آن‌ها از قوانین پیروی می‌کنند.Sie befolgen die Regeln.

    در زبان آلمانی، اگر بخواهید روی مفعول تأکید کنید، می‌توانید ساختار جمله را بر هم بزنید: ابتدا مفعول را بنویسید، سپس فعل و در نهایت، فاعل را بنویسید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید.

    آن فیلم را نمی‌شناسم.Den Film kenne ich nicht.
    من کتاب را می‌خوانم.Das Buch lese ich.

    اگر در ابتدای جمله قید بیاید، ترتیب جمله عوض می‌شود: ابتدا قید را بنویسید، سپس فعل، فاعل و در نهایت، مفعول.

    به مثال زیر توجه کنید.

    هفته بعد، اتومبیل جدیدی می‌خریم.Nächste Woche kaufen wir ein neues Auto.

    افعال کمکی در جمله آلمانی

    تا به این‌جا، با ساختار جمله‌های ساده در زبان آلمانی آشنا شدید، اما جمله‌سازی در آلمانی همینطور ساده باقی نمی‌ماند. به محض اینکه بخواهید در مورد زمان گذشته صحبت کنید یا جمله شرطی بنویسید، کار سخت می‌شود. گاهی نیز، باید از افعال کمکی استفاده کنید تا بتوانید جمله‌ای مرکب بنویسید. در این جمله‌ها، فعل اصلی بعد از فعل کمکی می‌تواند به شکل‌های مختلف ظاهر شود: به شکل مصدر می‌آید یا براساس زمان فعل صرف می‌شود.

    از افعال کمکی در زبان آلمانی می‌توان به haben (have)، sein (to be) ، warden (will)  اشاره کرد.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    من یک قایق خریده‌ام.Ich habe ein Boot gekauft
    خیلی دیر آمده‌ای.Du bist zu spät gekommen
    به او دروغ گفته شده است.Er wird belogen

    افعال مدال در زبان آلمانی

    افعال مدال در زبان آلمانی به همراه مصدر فعل گزاره جمله را می‌سازد یا اینکه رابطه‌ای را میان فاعل و فعل در جمله شکل می‌دهد. در ساختار جمله، افعال مدال درست مثل افعال کمکی هستند.

    از افعال مدال در زبان آلمانی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    معادل انگلیسیافعال مدال در زبان آلمانی
    to be allowed to, mayDürfen
    to can, be able toKönnen
    to likeMögen
    to have to, mustMüssen
    shouldSollen
    to wantWollen

    اکنون به کاربرد افعال مدال در جمله‌های آلمانی توجه کنید:

    ما باید زودتر به رختخواب برویم.Du solltest früher ins Bett gehen.

     

    جمله سوالی در زبان آلمانی

    برای ساختن جمله سوالی، ابتدا فعل کمکی را می‌نویسید و در انتهای جمله، فعل اصلی را می‌آورید. به جمله‌های زیر توجه کنید:

    آن کار را انجام دادی؟Hast du das gemacht?
    آیا هنوز [چیزی] خورده‌ای؟Haben Sie schon gegessen?
    آیا می‌توانم ماشین کرایه کنم؟Kann ich hier ein Auto mieten?
    آیا می‌توانی چیزی ببینی؟Könnt ihr etwas sehen?

    در زبان آلمانی نیز، یک سری واژگان سوالی وجود دارد. به جدول زیر توجه کنید:

    چراwarum
    چه چیزیWas
    چه زمانیWann
    کجاWo
    از کجاWoher
    چه کسیWer
    چه کسی راWen
    برای چه کسیWessen
    برای چه کسی، از چه کسیWem
    چگونهWie

    اکنون نوبت به جمله سازی با کلمات پرسشی می‌رسد. به مثال زیر توجه کنید:

    چه زمانی رسیدی؟Wann sind Sie angekommen?
    چگونه این اتفاق افتاد؟            Wie ist es passiert?
    چرا این اتفاق افتاد؟Warum ist es passiert?
    چه زمانی این اتفاق افتاد؟Wann ist es passiert?

    ساختن جمله آلمانی با حروف ربط

    حروف ربط در زبان آلمانی دو جمله یا دو بخش از یک جمله را به یکدیگر ربط می‌دهند. برای ساختن عبارت‌های نسبی نیز می‌توانید از حروف ربط استفاده کنید. برای ساختن عبارت نسبی با حروف ربط در زبان آلمانی باید ابتدا حرف ربط را بیاورید، سپس فاعل، مفعول و مفعل را بنویسید. یادتان باشد که در این موارد، فعل به انتهای عبارت می‌رود.

    او می‌گوید که سرش شلوغ است.Er sagt, dass er beschäftigt ist.
    نمی‌دانم آیا می‌توانم آن کار را انجام دهم یا خیر.Ich weiß nicht, ob ich das kann.
    ایچ در خانه می‌ماند، زیر هوا بارانی است.Ich bleibe daheim, weil es regnet.
    او می‌گوید که اتاق خالی ندارند.Er sagt, dass kein Zimmer frei ist.
    نمی‌دانم که آیا مردم امروز می‌آیند یا نه.Ich weiss nicht, ob heute Leute kommen.
    ما در خانه غذا می‌پزیم یا به رستوران می‌رویم.Wir kochen zu Hause oder wir gehen ins Restaurant.
    من نمی‌خواهم آواز بخوانم، اما دوست دارم برقصم.Ich will nicht singen aber ich tanze gern!
    من کت می‌پوشم، زیرا هوا سرد است.Ich trage einen Mantel, denn es ist kalt!
    می‌خورم تا وقتی همه چیز تمام شود.Wir essen, bis nichts mehr da ist.

    از رایج‌ترین حروف ربط در زبان آلمانی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    یاoder
    اماaber
    وund
    چونکهWeil
    چونکهAls / Wenn
    اگر، در صورتی کهFalls / Wenn
    آیاDass
    گرچهObwohl / obgleich
    انگار کهAls ob
    قبل ازBevor / ehe
    بعد ازNachdem
    چونکهsince
    از وقتی کهseitdem
    تا وقتی کهBis
    تا اینکهDamit
    بر خلاف اینکهTrotzdem

    منفی کردن جمله در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی، برای منفی کردن جمله، کافی است واژگان nicht و kein را وارد جمله کنیم. در بیشتر موارد، از nitch برای منفی کردن جمله استفاده می‌کنند.

     به جمله‌های زیر توجه کنید.

    معنی جملهجمله منفیمعنی جملهجمله
    من نمی‌توانم آواز بخوانمIch kann night singen.من می‌توانم آواز بخوانم.Ich kann singen.
    من پول ندارم.Ich habe kein Geld.من پول دارمIch habe Geld.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با ساختار جمله در زبان آلمانی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، یادگیری و درک ساختار جمله آلمانی چندان کار دشواری نیست و با تمرین و تکرار، می‌توانید آن را یاد بگیرید. برای صحبت کردن به زبان  آلمانی، در قدم اول، باید ساختار جمله را یاد بگیرید. ابتدا ساختار جمله‌های ساده را یاد بگیرید، سپس به سراغ منفی کردن جمله آلمانی، سوالی کردن جمله آلمانی و دیگر موارد بروید. بدین ترتیب، همه چیز را پله پله یاد می‌گیرید و در انتها، می‌توانید هنگام صحبت کردن و نوشتن، پیچیده‌ترین جمله‌ها را نیز به زبان آلمانی بسازید.

  • تقویت مکالمه آلمانی

    مکالمه به زبان آلمانی از مهم‌ترین اهداف هر زبان آموز از یادگیری این زبان جذاب و پرکاربرد است. صحبت کردن به زبان آلمانی کمی دشوار است، به خصوص، وقتی در ابتدای مسیر یادگیری این زبان هستید و هنوز واژگان زیادی بلد نیستید و ذهن‌تان به دستور زبان آلمانی و تلفظ صحیح واژگان این زبان عادت نکرده است. اما چاره چیست؟ چگونه مهارت گفتاری و مکالمه آلمانی را در خودمان تقویت کنیم؟ روش‌های مختلفی برای تقویت مکالمه آلمانی وجود دارد که از همان هفته‌های ابتدایی یادگیری زبان، می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید و سرعت پیشرفت‌تان را افزایش دهید. تقویت مکالمه آلمانی آسان نیست، اما استفاده از ایزارها و تکرارهای درست می‌تواند تقویت این مهارت مهم را برای‌تان آسان‌تر و حتی لذت‌بخش‌تر کند. در این مطلب، از روش‌های تقویت مکالمه آلمانی برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    یادگیری ترجمه تحت‍الفظی جمله‌های آلمانی

    شنیدن عبارت ترجمه تحت‌الفظی اصلاً چیز مثبتی را به ذهن‌مان نیم‌آورد، بلکه ما را یاد ترجمه‌های ضعیف و مترجمان مبتدی می‌اندازد، اما در مورد یادگیری زبان آلمانی، ترجمه لفظ به لفظ واژگان باعث آشنایی شما با ساختار جمله‌های آلمانی خواهد شد، به خصوص در ابتدای مسیر! این کار باعث می‌شود ذهن‌تان به ترتیب قرار گرفتن واژگان در جمله‌های آلمانی عادت کند و جمله‌سازی برای‌تان آسان‌تر شود. در واقع، با این روش، با ساختار جمله‌های آلمانی آشنا خواهید شد و پس از مدتی، به راحتی بتوانید جمله آلمانی بسازید و به این زبان صحبت کنید.

    استفاده از تکنیک شادوینگ

    شادوینگ از بهترین تکنیک‌ها برای تقویت مکالمه آلمانی است. شادونیگ از بهترین ابزارها برای یادگیری لهجه آلمانی است. یکی از تأثیرات شگفت‌انگیز تکنیک شادوینگ این است که باعث می‌شود نورون‌های مغزتان به این صداها، کلمات و جمله‌ها عادت کنند. بدین ترتیب، به مرور زمان، می‌توانید به زبان آلمانی صحبت و مکالمه کنید، بدون اینکه نیازی به فکر کردن و مکث کردن برای یادآوری ساختارها و کلمات داشته باشید. در واقع، شادونیگ باعث می‌شود آن دسته از عضله‌های مغزتان که مسئول تولید صداها هستند تقویت شوند. در زبان آلمانی، یک سری حروف و صداها وجود دارد که فارسی‌زبانان هرگز آن‌ها را تلفظ نکرده‌اند و این تکنیک باعث می‌شود توانایی ذهن و زبان‌تان با آن‌ها نیز آشنا شود و توانایی تلفظ صحیح‌شان را پیدا کنید. تکنیک شادوینگ را می‌توانید هنگام تماشای فیلم و سریال آلمانی و گوش دادن به موسیقی آلمانی نیز انجام دهید.

    عضویت در گروه‌های یادگیری زبان آلمانی در رسانه‌های اجتماعی

    حتی شبکه‌های اجتماعی نیز می‌توانند به یادگیری زبان آلمانی و تقویت مکالمه آلمانی کمک کنند. در این شبکه‌ها، زبان‌آموزان بسیاری وجود دارند که در حال یادگیری زبان آلمانی هستند و برای تقویت مهارت‌های مختلف‌شان تلاش می‌کنند. عضویت در این گروه‌ها و مکالمه با این زبان‌آموزان باعث افزایش انگیزه و تلاش‌تان برای تقویت مهارت گفتاری و مکالمه‌تان خواهد شد. سعی کنید در این گروه‌ها فعال باشید، سوالات‌تان را مطرح کنید، به سوالات دیگر کاربران فکر کنید و پاسخ دهید. همین گفتگوها، حتی اگر به صورت چت و نوشتاری باشد، سبب تقویت مهارت مکالمه در شما خواهد شد. علاوه بر این‎‌‌ها، تبادل این اطلاعات باعث می‌شود نقاط ضعف و قوت خودتان را بشناسید و مسیر درستی را برای یادگیری و تقویت مهارت‌های مختلف زبان آلمانی در پیش بگیرید.

    گوش دادن به پادکست های آلمانی

    در دنیای امروز، کافی است سری به فضای مجازی بزنید و جستجویی ساده انجام دهید، دریایی از پادکست‌های آلمانی را پیش روی‌تان خواهید دید. پادکست‌هایی جذاب در مورد موضوعات متنوع، از تاریخ و سینما گرفته تا روانشناسی و کامپیوتر. بنابراین با توجه به حوزه‌های مورد علاقه‌تان، می‌توانید پادکست متناسب با روحیه‌تان را انتخاب کنید و گوش دهید. بهتر است هر اپیزود از هر پادکست را چندین بار گوش دهید، واژه‌های جدید را یادداشت کنید و تلفظ صحیح‌شان را یاد بگیرید، به ساختار جملات توجه کنید و هر آنچه را می‌شنوید تکرار کنید. به مرور زمان، تأثیر شگفت انگیز این کار را روی مهارت مکالمه‌تان و دایره واژگان‌تان خواهید دید. وقتی به این کار عادت کردید، به سراغ پادکست‌های حوزه‌های مختلف بروید تا با واژگان تخصصی همه حوزه‌ها آشنا شوید و هنگام مکالمه، بتوانید افکارتان را در مورد موضوعات مختلف به زبان آلمانی بیان کنید.

    گوش دادن به کتاب صوتی آلمانی

    در ادبیات آلمان، شاهکارهای شگفت‌انگیزی وجود دارد و اگر در سطح متوسط یا پیشرفته هستید، قطعاً نباید لذت خواندن آثار نویسندگان بزرگی مثل کافکا، گوته و گراس را به زبان آلمانی از دست بدهید. دسترسی به فایل صوتی آثار این نویسندگان کار دشواری نیست، بنابراین بهتر است هنگام خواندن آثار این نویسندگان، فایل صوتی این آثار را نیز تهیه کنید و هنگام خواندن آثار، به آن‌ها نیز گوش دهید و همه جملات و کلمات را تکرار کنید. اگر در سطح مبتدی هستید، می‌توانید همین تکنیک را هنگام خواندن کتاب‌های کودک اجرا کنید.

    فکر کردن به زبان آلمانی

    فکر کردن به زبان آلمانی را تمرین کنید. حتی وقتی تنها هستید، افکارتان را با صدای بلند، به زبان آلمانی بیان کنید. اصلاً کار دشواری نیست و حتی هنگام انجام کارهای روزمره نیز می‌توانید این کار را انجام دهید. مثلاً وقتی مشغول پختن غذا هستید و به ترکیب کردن موارد غذایی با یکدیگر فکر می‌کنید، همه آن‌ها را با صدای بلند ادا کنید. بدین ترتیب، حتی در تنهایی و انجام کارهای ساده نیز مهارت گفتاری‌تان تقویت خواهد شد.

    نترسیدن از اشتباه در تلفظ واژگان

    هنگام یادگیری زبان آلمانی یا هر زبان جدید دیگری، ترس را کنار بگذارید و از اشتباه کردن نترسید. یادتان باشد که اگر اشتباه نکنید، هرگز نمی‌توانید دقیق، روان و صحیح حرف بزنید. در واقع، تلفظ اشتباه و استفاده از گرامر نادرست هنگام حرف زدن به زبان آلمانی ناگزیر است و نباید اجازه دهید ترس از اشتباه جلوی پیشرفت‌تان را بگیرد. در هر موقعیتی، به زبان آلمانی صحبت کنید و اصلاً نترسید. شاید برای‌تان جالب باشد بدانید دلیل تقویت نشدن مهارت گفتاری و مکالمه بسیاری از زبان اموزان ترس‌شان از اشتباه کردن است. بنابراین مطمئن باشید که اگر این ترس را کنار بگذارید و با اعتماد به نفس صحبت کنید، رفته رفته، مهارت گفتاری‌ و مکالمه‌تان تقویت خواهد شد. تقویت مکالمه آلمانی فقط با صحبت کردن امکان‌پذیر است و به هیچ وجه، در ذهن شکل نمی‌گیرد.

    خواندن متون آلمانی با صدای بلند

    متون آلمانی را با صدای بلند بخوانید. حتی اگر به فایل صوتی متن مورد نظرتان دسترسی دارید، هنگام خواندن متن، فایل صوتی را نیز پلی کنید و همراه با آن، هر آنچه را می‌خوانید تکرار کنید. این کار را چندین بار تکرار کنید و هر بار، سعی کنید واژگان را صحیح تلفظ کنید و نحوه صحیح ادای جمله‌های آلمانی را یاد بگیرید. اگر در ابتدای مسیر هستید، به فکر سرعت نباشید و به همان سرعت پایین اکتفا کنید. رفته رفته، سرعت‌تان را نیز افزایش دهید. خواندن با صدای بلند باعث میشود عضلات دهان‌تان تقویت شود و به تلفظ حروف و واژگان آلمانی عادت کند. بدین ترتیب، می‌توانید دشوارترین و طولانی‌ترین واژه‌های آلمانی را نیز مثل آلمانی‌زبانان تلفظ کنید و جمله‌ها را نیز درست مثل خودشان و با همان ریتم به زبان بیاورید.

    رسانه های آلمانی زبان

    گوش دادن به رسانه های آلمانی زبان از بهترین روش‌ها برای تقویت مکالمه آلمانی است. با یک جستجوی ساده در اینترنت، می‌توانید به بهترین رسانه‌های آلمانی‌زبان دسترسی پیدا کنید. بهتر است اخبار مربوط به دنیای سیاست، هنر، ادبیات و هر چیز دیگری را که مورد علاقه‌تان است از رسانه‌ای آلمانی دنبال کنید. بنابراین از همان ابتدای مسیر یادگیری زبان آلمانی، به سایت‌های خبری آلمانی‌زبان مراجعه کنید و جدیدترین مقاله‌های روزنامه‌ها و مجله‌های آلمانی‌زبان را بخوانید. با خواندن این متون و مقالات، با واژه‌های پرکاربرد آلمانی آشنا خواهید شد، اصطلاحات رایج در زبان آلمانی را خواهید شناخت و با دستور زبان آلمانی نیز آشنا خواهید شد. بدین ترتییب، یادگیری زبان آلمانی نیز برای‌تان جذاب‌تر خواهد شد.  

    سخن آخر

    تا به اینجا، با روش‌های تقویت مکالمه آلمانی آشنا شدید. یادتان باشد که حتی اگر بهترین ابزار را برای یادگیری مکالمه آلمانی در اختیار داشته باشید، باز هم یادگیری این زبان و تقویت مهارت‌های مختلف آن برای‌تان دشوار خواهد بود، از این رو، نباید دلسرد شوید و با آگاهی از این مسئله، همواره انگیزه‌تان را حفظ کنید و به فکر از میان برداشتن موانع باشید. تمرین، تکرار و ثبات قدم در یادگیری زبان آلمانی می‌تواند موانع را از سر راه‌تان بردارد. از هر فرصتی، برای یادگیری واژه جدید، تلفظ صحیح آن و کاربردش در جمله  و همچنین صحبت کردن استفاده کنید تا بتوانید با گذر زمان، دشوارترین و پیچیده‌ترین مفاهیم را نیز به این زبان بیان کنید.

  • کمیت سنج ها در انگلیسی

    در زبان انگلیسی، تعداد کمیت‌سنج‌ها بسیار زیاد است و هر کدام از آن‌ها نیز در دسته مشخصی قرار می‌گیرند و کاربرد مختص به خودشان را دارند. برخی از آن‌ها فقط با کلمات قابل شمارش به کار می‌روند، برخی دیگر فقط با کلمه‌های غیرقابل شمارش استفاده می‌شوند و برخی دیگر هر دو نوع اسم را همراهی می‌کنند. اما کاربرد کمیت سنج‌ها در انگلیسی فقط محدود به این موارد نیست و در مورد هر کدام از آن‌ها قوانین دستوری بسیاری وجود دارد. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد کمیت‌سنج‌ها در انگلیسی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    کمیت سنج در زبان انگلیسی چیست؟

    کمیت سنج‌ها (quantifier) واژه‌ها یا عبارت‌هایی هستند که برای اشاره به کمیت یا مقدار اسم یا ضمیر جمله استفاده می‌شوند. کمیت‌سنج‌ها به ما می‌گویند اسم یا ضمیر مفرد است یا جمع، خاص است یا عام، معین است یا نامعین.

    انواع کمیت سنج‌ها در زبان انگلیسی

    کمیت‌سنج‌ها را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

    • کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش
    • کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی غیر قابل شمارش
    • کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش و غیرقابل شمارش

    کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش

    برخی از کمیت سنج‌ها در زبان انگلیسی فقط برای اسامی قابل شمارش به کار می‌روند:

    • Many
    • Each/Every
    • Either/Neither/Both
    • Few/A few
    • Several

    کاربرد may

    واژه many برای اشاره به تعداد زیادی اسم قابل شمارش استفاده می‌شود. از این واژه در جمله‌های سوالی و جمله‌های منفی نیز استفاده می‌شود.

    به کاربرد many در جمله توجه کنید:

    من دوستان زیادی ندارم.I don’t have many friends.
    آیا کودکان زیادی در مهمانی حضور داشتند؟Were there many children at the party?

    کاربرد every و each

    واژه‌های every و each از معرف‌های زبان انگلیسی هستند. این دو واژه معنای مشابهی دارند و برای اسامی مفرد قابل شمارش استفاده می‌شوند.

    به هر کدام از اعضای گروه شغل خاصی برای انجام داده شد.Each member of the team is given a particular job to do.
    به هر کدام از اعضای گروه شغل خاصی برای انجام داده شد.Every member of the team is given a particular job to do.

    کاربرد either، neither و both

    زمانی از کمیت‌سنج‌های either، neither و both استفاده می‌کنیم که قرار است در مورد دو شخص یا جسم صحبت کنیم. واژگان either و neither پیش از اسامی مفرد قابل شمارش قرار می‌گیرد و both پیش از یک اسم جمع قابل شمارش می‌آید. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    هیچ پاسخی صحیح نیست.Neither answer is right.
    هر دو پاسخ صحیح است.Both answers are right.

    کاربرد few و a few

    واژه‌های few و a few کمیت‌سنج‌هایی به معنای «برخی» هستند. از این دو واژه برای اشاره به اسامی جمع قابل شمارش استفاده می‌کنیم. مثال‌های زیر را ببینید:

    ما چند روز در برلین ماندیم.We stayed a few days in Berlin.
    هیچ کدام از شهرهای اروپا، از لحاظ غنای فرهنگی، با برلین برابری نمی‌کنند.Few cities in Europe can match the cultural richness of Berlin.

    به این نکته مهم توجه داشته باشید که تفاوت بسیار ظریفی میان واژه few و a few وجود دارد.

    واژه a few مثبت یا خنثی است و برای اشاره به مقدار کم اما ناکافی استفاده می‌شود. واژه few منفی است و از آن برای اشاره به مقدار کم و ناکلفی از یک چیز استفاده می‌شود.

    کاربرد several

    واژه several به معنی «بیش از یک و کمتر از زیاد» است. معمولاً از این واژه در جمله‌های منفی و ساختار سوالی استفاده نمی‌شود، بلکه فقط در جمله‌های خبری کاربرد دارد.

    من بر باد رفته را چندین بار خوانده‌ام.I’ve read “Gone with the Wind” several times.
    چندین کودک یک بازی را بازی می‌کنند.Several children are playing a game.

    کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی غیر قابل شمارش

    گروه دوم کمیت‌سنج‌ها فقط برای اسامی غیر قابل شمارش استفاده می‌شوند که از پرکاربردترین‌شان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • Much
    • A bit
    • A little/Little
    • A great/Good deal
    • Less
    I’d like to drink a little wine.من می‌خواهم کمی آب بنوشم.
    Can I have a bit more sugar in my coffee, please?می‌تونم کمی شکر بیشتری در قهوه‌ام داشته باشم، لطفاً؟

    کلمه much

    واژه much پیش از اسامی غیرقابل شمارش و برای اشاره به میزان یا مقدار زیادی از یک چیز استفاده می‌شود. معمولاً از این واژه در جمله‌های سوالی و جمله‌های منفی استفاده می‌شود. اگر در جمله مثبت از این واژه استفاده کنید، جمله‌تان رسمی به نظر می‌رسد، مگر اینکه پیش از آن، از کلمات too و so استفاده کنید.

    من پول زیادی ندارم.I don’t have much money.
    تو وقت خالی زیادی نداری؟Do you have much free time?
    تو زیادی نمک می‌خوری.You’ve used too much salt.

    عبارت a bit

    عبارت a bit (of) برای اشاره به چیزهای عینی و ذهنی استفاده می‌شود. این عبارت جایگزین رسمی برای واژه‌ها و عبارت‌های some، a piece of و piece of است.

    آیا تو در این باره به کمی کمک نیاز داری؟Do you need a bit of help with that?

    عیارت‌های a little و little

    عبارت‌های a little و little به معنی «مقداری، اما نه زیاد» است. معمولاً از این دو برای اسامی غیر قابل شمارش استفاده می‌کنند.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    هنوز کمی شیر برای من باقی مانده است.I still have a little milk left.
    شانسی برای موفقیت وجود ندارد.There is little chance of success.

    همان تفاوتی که بین few و  a few وجود داشت، بین little و  a little نیز وجود دارد. عبارت a little معنای مثبت یا خنثی دارد و به مقدار کم، اما کافی چیزی اشاره دارد، اما واژه little منفی است و به مقدار کم و غیر کافی از یک چیز اشاره دارد.

    عبارت‌های a good/ great deal

    عبارت‌های a great deal of و a good deal of در مورد اسامی انتزاعی به کار می‌روند، برای مثال:

    این سفر هزینه بسیار زیادی را برای ما در پی داشت.The trip cost us a great deal of money.
    برای تمیز کردن آپارتمان پول زیادی را خرج کردیم.I spent a good deal of time cleaning the apartment.

    کلمه Less

    واژه less با اسامی مفرد غیر قابل شمارش به کار می‌رود.

     به مثال‌ زیر توجه کنید:

    دکترها توصیه می‌کنند نمک کمتری را مصرف کنید.Doctors recommend eating less salt.

    کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش و غیرقابل شمارش

    برخی از کمیت‌سنج‌ها در زبان انگلیسی به همراه اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش به کار می‌روند، از پرکاربردترین‌شان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • All
    • Some/Any/No
    • More
    • A lot of/Lots of
    • Enough
    • Most

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    من، مثل اکثر دانش آموزان، سعی می‌کردم شبی را که فردایش باید به مدرسه بروم تا دیروقت بیدار نمانم.Like most students, I try not to stay up late on a school night.
    من مقدار زیادی سبزیجات می‌خورم.I eat a lot of vegetables.  

    واژه all

    واژه all از معرف‌های انگلیسی است و به معنای «همه» چیزی است. این واژه پیش از اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش قرار می‌گیرد. همچنین، می‌توانید این واژه را پیش از حروف تعریف، اعداد و صفت‌های مالکیت قرار دهید.

    همه امیدم را برای برنده شدن در مسابقه از دست داده بودم.I’d given up all hope of winning the contest.
    شخصی همه کتاب‌هایم را گرفته است.Someone has taken all my books!

    واژه‌های some، any و no

    واژه‌های some، any و no کمیت‌سنج و معرف هستند. واژه some در عبارت‌های خبری استفاده می‌شود. کلمه any در عبارت‌های منفی و سوالی به کار می‌رود، اما وقتی انتظار داریم پاسخ «بله» را بشنویم، می‌توانیم از واژه some نیز استفاده کنیم.

    معرف no همیشه در جمله‌های خبری استفاده می‌شود. از این واژه در جمله منفی استفاده نکنید.

    مثال‌های زیر را ببینید تا با کاربرد این سه واژه کمیت‌سنج آشنا شوید:

    ما به مقداری سیب برای این دستور آشپزی نیاز داریم.We need some apples for this recipe.
    آیا پولی داری؟Have you got any money?
    غذایی در یخچال باقی نمانده است.There’s no food left in the fridge.  

    واژه more

    واژه more به همراه اسامی جمع قابل شمارش و اسامی غیر قابل شمارش به کار می‌رود.

    به پنج صندلی دیگر نیاز داریم.We need five more chairs.

    عبارت‌های a lot of  و lots of

    عبارت‌های a lot of  و lots of به همراه اسامی جمع قابل شمارش و اسامی غیر قابل شمارش در جمله‌های خبری، امری و سوالی استفاده می‌شود.

    من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم.I’ve got lots of things to do.
    من زمان زیادی ندارم.I don’t have a lot of time.

    واژه enough

    واژه enough پیش از اسامی غیر قابل شمارش و اسامی جمع قابل شمارش استفاده می‌شود، درست مثل معرف.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    در اینجا، سیب کافی برای پختن پای نیست.There aren’t enough apples to make a pie.
    زمان کافی نیست.There isn’t enough time.

    واژه most

    واژه کمیت‌سنج most برای صحبت در مورد کمیت استفاده می‌شود. می‌توانیم از این واژه با اسامی جمع قابل شمارش و اسامی غیر قابل شمارش استفاده کنیم، درست مثل معرف در جمله.

    او اکثر شب‌ها دیر به خانه می‌رسد.She comes home late most nights
    اکثر آب لوله کشی قابل شرب است.Most tap water is drinkable.

    سخن آخر

    تا به این‌جا، با کمیت سنج‌ها در انگلیسی آشنا شدید. کمیت سنج ها در دستور زبان انگلیسی به سه دست تقسیم می‌شوند: کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش، کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی غیر قابل شمارش و کمیت‌سنج‌هایی برای اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش. برخی از این کمیت‌سنج‌ها فقط در جمله‌های سوالی و منفی استفاده دارند و برخی دیگر فقط در جمله‌های خبری به کار می‌روند. با یادگیری قواعد مربوط به این کمیت‌سنج‌ها، می‌توانید در موقعیت‌های مختلف از آن‌ها به شیوه صحیح استفاده کنید.