بلاگ

  • صفت مرکب در گرامر زبان انگلیسی (کاربردها و مثال)

    آیا چیزی در مورد صفت مرکب یا صفت هایفن‌دار در زبان انگلیسی شنیده‌اید؟ صفت مرکب در زبان انگلیسی با استفاده از دو یا چند کلمه شکل می‌گیرد و معمولاً بین اجزای مختلف آن هایفن قرار می‌گیرد. اما صفت مرکب را با کدام اجزای کلام بسازیم؟ ساختن صفت مرکب طبق قوانین مشخصی صورت می‌گیرد و اگر این قوانین را بشناسید، می‌توانید به راحتی، صفت مرکب بسازیم.

    در این مطلب، هر آنچه باید در مورد صفت مرکب در گرامر زبان انگلیسی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    صفت مرکب در زبان انگلیسی چیست؟

    در دستور زبان انگلیسی، صفت واژه‌ای است که اسمی را توصیف می‌کند. به مثال زیر توجه کنید:

    یک اتومبیل قرمزA red car
    یک کتاب بزرگA big book

    در جمله‌های بالا، red و big صفت هستند.

    صفت مرکب در زبان انگلیسی صفتی متشکل از چندین کلمه است. معمولاً این واژگان با استفاده از یک یا چند خط ربط یا هایفن به یکدیگر متصل می‌شوند. معنی absent-minded و happy-go-lucky نمونه‌هایی از صفت‌های ترکیبی در زبان انگلیسی هستند. کارکرد صفت مرکب درست مثل کارکرد صفت تک کلمه‌ای در زبان انگلیسی است و از آن برای توصیف ضمیر یا اسم استفاده می‌کنند و دقیقاً پیش از واژه‌ای وصف کرده است قرار می‌گیرد.

    به جمله زیر توجه کنید:

    من در کشوری انگلیسی‌زبان زندگی می‌کنم.I live in an English-speaking country.

    در جمله بالا، English- speaking یک صفت است و کشوری را توصیف می‌کند. همانطور که مشاهده می‌کنید، از هایفن برای اتصال واژه‌ها برای تشکیل صفت مرکب استفاده می‌کنند.

    برای تشکیل صفت مرکب، از اعداد نیز می‌توانید استفاده کنید، مثل جمله زیر:

    من به تازگی خواندن یک کتاب 300 کلمه‌ای را به اتمام رسانده‌‌ام.I have just finished reading a 300-page book.

    برای ساختن صفت مرکب، لزوماً نباید از هایفن استفاده کنید. برخی از نویسندگان صفت مرکب را داخل علامت نقل قول می‌گذارند یا این‌که آن را ایتالیک می‌کنند، درست مثل جمله زیر:

    هیچ کس جیک و نگرش «مقدس‌تر از تو» او را دوست ندارد.Nobody liked Jake and his “holier than thou” attitude.

    چرا برای ساختن صفت مرکب از هایفن استفاده می‌کنیم؟

    اما چرا باید برای ساختن صفت مرکب انگلیسی از هایفن استفاده کنیم؟ به جمله‌های زیر توجه کنید:

    من مردی سوسمارخور را دیدم.I saw a man-eating alligator.
    من مردی را در حال سوسمار خوردن دیدم.I saw a man eating alligator.

    در جمله اول، man-eating یک صفت است.

    در جمله دوم، man و eating به هم نچسبیده‌اند و صفت مرکب نیست.

     صفت مرکب انگلیسی و دوره‌های زمانی

    وقتی می‌خواهید از صفت‌های مرکب برای اشاره به دوره زمانی استفاده کنید، باید عدد را در کنار یک دوره زمانی قرار دهید. واژه‌ای که به دوره زمانی مشخصی اشاره می‌کند به شکل مفرد است و با استفاده از هایفن به عدد متصل می‌شوند.

    به جمله‌های زیر توجه کنید:

    ترجمهجمله با صفت مرکبترجمهجمله اصلی
    من یک روز هشت ساعته کار کردم.I work an eight-hour dayمن هر روز هشت ساعت کار می‌کنم.I work eight hours every day
    من یک تعطیلات سه هفته‌ای دارم.I have a three-week vacationمن سه هفته به تعطیلات می‌روم.I’m going on vacation for three weeks
    یک تأخیر پنج ثانیه‌ای بود.There was a five-second delayپنج ثانیه تأخیر وجود داشت.There was a delay of 5 seconds

    قید و صفت‌های مرکب در زبان انگلیسی

    در زبان انگلیسی، از قید برای توصیف فعل استفاده می‌کنند. به مثال زیر توجه کنید:

    او به آهستگی راه می‌رود.She walks slowly.

    در جمله بالا، از قید slowly برای توصیف کیفیت فعل walk استفاده شده است.

    از قید، برای توصیف صفت نیز استفاده می‌شود. به مثال زیر توجه کنید:

    امروز هوا خیلی گرم است.It is very hot today.
    او به شدت باهوش است.She is extremely intelligent

    در دو جمله بالا، very و extremely قید هستند و برای توصیح دادن صفت استفاده شده‌اند.

    صفت مرکب با قید و قسمت سوم فعل

    اگر می‌خواهید با استفاده از قید، صفت مرکب بسازید، باید قید را در کنار قسمت سوم فعل قرار دهید و بین آن‌ها هایفن قرار دهید.

    قسمت سوم فعل+ قید

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    این اتاق روشنی است.This is a brightly-lit room.
    او بازیگر مشهوری است.She is a well-known actress.
    ما در شهری پرجمعیت زندگی می‌کنیم.We live in a densely-populated city.

    صفت مرکب با اسم و قسمت سوم فعل

    برای ساختن صفت مرکب، می‌توانید از اسم به علاوه قسمت سوم فعل نیز استفاده کنید. به فرمول زیر توجه کنید:

    قسمت سوم فعل+ اسم

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    من مقداری توت فرنگی وسوسه‌برانگیز خریدم.I bought some mouth-watering strawberries.
    پرشی رکوردشکن است.That was a record-breaking jump.

    صفت مرکب با اسم و صفت

    وقتی برای ساختن صفت مرکب، می‌توانید از اسم به همراه صفت استفاده کنید. در این شرایط، باید بین اسم و صفت هایفن بگذارید. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    او یک خواننده‌ای با شهرت جهانی است.She is a world-famous singer.
    در این هتل سیگار آزاد است.This is a smoke-free restaurant.

    صفت مرکب با صفت و قسمت سوم فعل

    با استفاده از صفت و قسمت سوم فعل نیز می‌توانید صفت مرکب بسازید.

    این لباس از مد افتاده‌ای است.That is an old-fashioned dress
    خزندگان موجوداتی خونسرد هستند.Reptiles are cold-blooded creatures.

    صفت مرکب با صفت و قسمت سوم فعل

    صفت مرکب را با استفاده از صفت و قسمت سوم فعل نیز می‌توانید بسازید. در این شرایط، می‌توانید بین صفت و قسمت سوم فعل هایفن قرار دهید.

    او دختری زیبا است.She is a good-looking girl.
    این [خوراکی] مزه‌ای ماندگار در دهان من گذاشت.It left a long-lasting taste in my mouth.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با صفت مرکب در زبان انگلیسی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، صفت مرکب دقیقاً کاربرد صفت را دارد و با استفاده از اجزای کلام متفاوت ساخته می‌شود. با یادگیری قواعد ساختن صفت مرکب انگلیسی، می‌توانید صفت‌های مختلف بسازید و در جمله‌های انگلیسی از آن‌ها استفاده کنید.

  • عذرخواهی کردن به زبان ترکی استانبولی

    وقتی زبان جدیدی را یاد می‌گیرید، باید بتوانید با استفاده از آن، با دیگران ارتباط برقرار کنید. هیچ کس در این دنیا کامل نیست و گاهی باید به خاطر اشتباهی که مرتکب شده‌ایم از دیگران عذرخواهی کنیم. وقتی با شخصی ترک زبان ارتباط برقرار می‌کنید، باید بتوانید با زبان خودش و با توجه به فرهنگش، از او عذرخواهی کنید. برای عذرخواهی کردن به زبان ترکی استانبولی اصطلاحات و جمله‌های بسیار زیادی وجود دارد، برخی رسمی هسنند و برخی دیگر غیررسمی. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد عذرخواهی کردن به زبان ترکی استانبولی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    چگونه به زبان ترکی استانبولی عذرخواهی کنیم؟

    در زبان ترکی استانبولی جمله‌ها و عبارت‌های متعددی برای عذرخواهی کردن وجود دارد و هر کدام در شرایط مشخصی به کار می‌‎رود. برخی از آن‌ها رسمی هستند و برخی دیگر غیررسمی. برخی برای اشتباهات کوچک هستند و برخی دیگر برای اشتباهات بزرگتر. در ادامه، از روش‌های مختلف عذرخواهی به زبان ترکی استانبولی برای‌تان گفته‌ایم.

    رایج ترین اصطلاح معذرت خواهی در زبان ترکی استانبولی

    رایج ترین اصطلاح برای معذرت خواهی به زبان ترکی استانبولی Özür dilerim است. می‌توانید از این عبارت برای معذرت‌خواهی کردن استفاده کنید، به خصوص وقتی کاری را که نباید انجام می‌دادید انجام داده‌اید.

    بعد از گفتن عبارت Özür dilerim، نباید اشتباه‌تان را مجدداً تکرار کنید، چرا که پشیمان هستید. معمولاً از این عبارت معذرت‌خواهی از انجام اشتباهات کوچک و بزرگ استفاده می‌کنند.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    به خاطر گم شدن مداد متأسفم.Kalemini kaybettiğim için özür dilerim.
    من معذرت می‌خواهم. من نمی‌خواستم بهت آسیب بزنم.Özür dilerim, seni incitmek istemedim.

    معذرت خواهی به زبان ترکی استانبولی هنگام غم و عصبانیت

    یکی دیگر از واژه‌های پرکاربرد برای عذرخواهی کردن Üzgünüm است. از این عبارت برای بیان عصبانیت یا ناراحتی استفاده می‌کنند. بنابراین، در واقع، جدی، بهتر است از این عبارت استفاده کنید.

    به کاربرد این عبارت در جمله‌های زیر دقت کنید.  

    متأسفم که دیر کردم.Geciktiğim için üzgünüm.
    متأسفم. من دیروز نمی‌توانستم زنگ بزنم.Üzgünüm, dün seni arayamadım.

    من را ببخش به زبان ترکی استانبولی

    اگر کار خیلی بدی انجام داده‌اید و می‌خواهید از کسی معذرت‌خواهی کنید، باید از عبارت Lütfen beni affet استفاده کنید. برای اشتباهات کوچک لازم نیست از این عبارت استفاده کنید. به عبارت زیر استفاده کنید:

    من می‌دانم که تو به من خیانت کرده‌ای.Beni aldattığını biliyorum.
    لطفاً من را ببخش. من دوباره این کار را انجام نخواهم داد.Lütfen beni affet! Tekrar yapmayacağım.

    معذرت می‌خواهم به زبان ترکی استانبولی

    وقتی می‌خواهید توجه کسی را جلب کنید تا سوالی را بپرسید، می‌توانید از واژه pardon استفاده کنید. مثلاً فکر کنید، می‌خواهید خیابان از کسی آدرسی را بپرسید، باید از این واژه استفاده کنید، سپس سوال‌تان را مطرح کنید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید.

    ببخشید. آیا این صندلی رایگان است؟Pardon. Burası boş mu?
    ببخشید. الان بر می‌‌گردم.Pardon. Hemen geliyorum.
    ببخشید. من زبان ترکی متوجه نمی‌شوم.Pardon. Türkçe anlamıyorum.
    ببخشید. ایستگاه کجاست؟Pardon, durak nerede?

    یکی دیگر از واژگان مخصوص عذرخواهی در زبان ترکی استانبولی affedersiniz است.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    ببخشید، من به دنبال یک شیرینی پزی می‌گردم.Affedersiniz, bir fırın arıyorum.
    ببخشید، در این نزدیکی سوپرمارکت هست؟Affedersiniz, yakında bir süpermarket var mı?

    معذرت خواهی به زبان ترکی استانبولی رسمی

    اگر بخواهید به زبان رسمی معذرت خواهی کنید، باید از عبارت‌های مختص به شرایط رسمی استفاده کنید. در ادامه، از این موارد برای‌تان خواهیم گفت.

    متاسفم، معذرت می‌خواهمÖzür dilerim

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    خیلی متأسفم که تولدت را فراموش کردم.Doğum gününü unuttuğum için çok özür dilerim.
    ما از مادربزرگ معذرت خواهی می‌کنیم.Özür dileriz anneanne!
    عشقم، مجدداً عذرخواهی می‌کنم.Aşkım, tekrar özür dilerim!

    اگر شرایط خیلی رسمی است، می‌توانید از عبارت زیر استفاده کنید:

    می‌خواستم معذرت‌خواهی کنمÖzür dilemek isterim

    معذرت خواهی به زبان ترکی استانبولی برای اشتباهات کوچک

    وقتی اشتباه چندان بزرگی را مرتکب نشده‌اید، اما از روی ادب، می‌خواهید عذرخواهی کنید یا اینکه مخالفت‌تان را ابراز کنید، می‌توانید از عبارت زیر استفاده کنید.

    اشتباه من را ببخشید لطفاًkusura bakma

    به مثال زیر توجه کنید:

    چه حسن اتفاقی! خیلی ممنونم. در خصوص آن مسئله متأسفم، من تازه وارد این شهر شده‌ام.Ne tesadüf! Çok teşekkür ederim. Kusura bakmayın, bu şehirde yeniyim.

    واژه ها و عبارت های مخصوص معذرت خواهی در زبان ترکی استانبولی

    در این زبان، یک سری واژگان و عبارت ها در زبان ترکی استانبولی وجود دارد که برای معذرت خواهی کردن مناسب است. در ادامه، از این عبارت‌ها برای‌تان خواهیم گفت.

    ببخشیدafedersiniz
    بخشیدنaffetmek
    تقصیر من استbenim suçum
    این اشتباه من استo bir hataydı
    دیگر این کار را تکرار نخواهم کردtekrar yapmayacağım
    من نمی‌خواستم به تو آسیب بزنمseni kırmak istememiştim
    تو قلب من را شکستیkalbimi kırdın

    سخن آخر

    تا به اینجا، با روش های عذرخواهی کردن به زبان ترکی استانبولی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، جمله‌های و عبارت‌های متعددی برای این کار وجود دارد و باید بسته به نوع اشتباه و شرایط‌تان، گزینه درست را انتخاب کنید.

  • فرق Have Got با Have

    فرق have got با have چیست؟ این سوال برای بسیاری از زبان آموزان سطوح مبتدی و متوسط پیش می‌آید. این دو کاملاً متفاوت از یکدیگر هستند و تفاوت میان‌شان نیز بسیار روشن است. اگر فرق بین have و have got را بدانید، می‌توانید به راحتی، از آن‌ها استفاده کنید، بدون اینکه سردرگم شوید. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد تفاوت have با have got بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    تفاوت های میان have و have got

    عبارت have got درست به معنای واژه have است و به مالکیت اشاره می‌کند. اما چرا فقط از have استفاده نمی‌کنیم و got را نیز پس از آن قرار می‌دهیم؟ هر دو واژه معنای یکسانی دارند، اما در چند مورد متفاوت با یکدیگر هستند:

    • عبارت have got رسمی‌تر از واژه have است
    • وقتی از have در جایگاه فعل اصلی استفاده می‌کنید، نمی‌توانید آن را به صورت مخفف بنویسید، اما می‌توانید have got را به صورت ‘ve got یا ‘s got (برای سوم شخص) بنویسید.
    • عبارت have got را می‌توانید فقط در جمله‌های زمان حال ساده استفاده کنید، اما از فعل have می‌توانید در زمان‌های مختلف استفاده کنید.
    • عبارت have got در عبارت‌هایی مانند have breakfast ، have a bath و  have an argument استفاده نمی‌شود.

    کاربرد have got و have در جمله

    تا به اینجا، با تفاوت‌های میان have و have got آشنا شدید. اکنون، کاربردشان را در جمله‌ها و موقعیت‌های مختلف می‌بینیم.

    رسمی و غیر رسمی

    در جمله‌های زیر کاربرد have و have got را در جمله‌های رسمی و غیررسمی مشاهده می‌کنید.

    من کارهای زیادی را برای انجام دادن دارم.I have a lot of work to do.استاندارد یا رسمی
    کارهای زیادی را برای انجام دادن دارم.I’ve got a lot of work to do.غیررسمی
    رابرت خانه‌ای در کنار ساحل دارد.Robert has a house on the beach.استاندارد یا رسمی
    رابرت خانه‌ای در کنار ساحل دارد.Rob’s got a house on the beach.غیررسمی

    استفاده از مخفف فعل have

    اگر have در جایگاه فعل اصلی قرار بگیرد، نمی‌توانیم آن را مخفف کنیم. اما از have got معمولاً به صورت مخفف استفاده می‌کنیم.

    او سه خواهر و برادر دارد.She has three siblings.
    او یک برادر و دو خواهر دارد.She’s got a brother and two sisters.

    کاربرد have و have got در زمان‌‌های مختلف

    از فعل have got فقط در زمان حال ساده می‌توانید استفاده کنید، اما از have، در جایگاه فعل اصلی، می‌توانید در زمان‌های مختلف استفاده کنید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    تام یک اتومبیل بزرگ دارد.Tom has a big car..صحیح
    تام یک اتومیبل بزرگ دارد.Tom’s got a big car.صحیح

    هر دو جمله بالا در زمان حال ساده هستند، بنابراین در این شرایط، می‌توانیم از have و have got استفاده کنیم و هر دو صحیح هستند.

    اکنون به جمله‌های زیر توجه کنید:

    تام فردا وقت آزاد بیشتری خواهد داشت.Tom will have more free time tomorrow.صحیح
     Tom will have got more free time tomorrow.غلط

    دو جمله بالا در زمان آینده رخ می‌دهند، بنابراین، فقط باید از have استفاده کنید و کاربرد have got در این مورد نادرست است.

    کاربرد have got to و have to

    واژه   have در نقش فعل کمکی و نیمه مدال نیز ظاهر می‌‌شود و در این نقش، مفهوم اجبار را می‌رساند.

    به مثال‌ زیر توجه کنید:

    در اسپانیا، برای اینکه بتوانی رانندگی کنی، باید 18 سالت شده باشد.You have to be 18 to drive in Spain.

    در این مورد، می‌توانید از have got to نیز استفاده کنید، درست مثل جمله زیر:

    در اسپانیا، برای اینکه بتوانی رانندگی کنی، باید 18 سالت شده باشد.You’ve got to be 18 to drive in Spain.

    در این مورد، باید حواس‌تان به دو نکته باشد:

    • عبارت have got to، در مقایسه با have to، رسمی‌تر است.
    • در زمان حال ساده، می‌توانید از have got to استفاده کنید. بنابراین اگر می‌خواهید از اجبار در زمان گذشته یا آینده صحبت کنید، نمی‌توانید از have got to استفاده کنید. به مثال‌های زیر توجه کنید:
    You will have to drive to the airport.صحیح
    You will have got to drive to the airport.غلط

    کاربرد have  و have got در جمله‌های سوالی و منفی

    تا به اینجا، با معنای have ئ have got و کاربردشان آشنا شدید و متوجه تفاوت بین آن‌ها نیز شدید. اما چگونه در جمله‌های پرسشی و منفی از آن‌ها استفاده کنیم؟

    پیش از هر چیزی، به یاد داشته باشید که have got فقط در زمان حال ساده استفاده می‌شود. پس از آن، به نکات زیر توجه کنید:

    وقتی have فعل اصلی جمله است، برای منفی کردن آن، باید از افعال کمکی do و does استفاده کنید.

    وقتی have got در جمله است، have نفش فعل کمکی را در جمله سوالی و منفی ایفا می‌کند.

    اکنون به منفی کردن جمله‌ها توجه کنید:

    ترجمهفعل have gotفعل have
    پولی برای من باقی نمانده است.I haven’t got any money left.I don’t have any money left.
    او هیچ دوستی ندارد.She hasn’t got any friends.She doesn’t have any friends.
    امروز، دنی هیچ کاری برای انجام دادن ندارد.Danny hasn’t got anything to do today.Danny doesn’t have anything to do today.

    در جدول زیر، از سوالی کردن جمله با have و have got برای‌تان گفته‌ایم:

    ترجمهفعل have gotفعل have
    آیا پولی برایت باقی مانده است؟Have you got any money left?Do you have any money left?
    آیا او دوستی دارد؟Has she got any friends?Does she have any friends?
    آیا دنی امروز کاری برای انجام دادن دارد؟Has Danny got anything to do today?Does Danny have anything to do today?

    سخن آخر

    تا به اینجا، با فرق have  با have got آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، این فعل شباهت‌ها و تفاوت‌های متعددی با یکدیگر دارند، کاربردشان کاملاً مشخص است. با تمرین و تکرار، یاد می‌گیرید چه زمانی باید از have استفاده کنید و چه زمانی می‌توانید از have got استفاده کنید.

  • مکالمه آلمانی در هتل

    اگر می‌خواهید به آلمان یا هر کشور آلمانی زبانی سفر کنید و آنجا در هتل اقامت کنید، باید بتوانید در هتل به زبان آلمانی مکالمه کنید.در این زبان، یک سری عبارت و اصطلاح وجود دارد که با یادگیری‌شان، می‌توانید در هتل گفتگو کنید، اتاق رزرو کنید و هر مکالمه دیگری که لازم است به زبان آلمانی انجام دهید. در این مطلب، از مکالمه آلمانی در هتل برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    رزور اتاق در هتل به زبان آلمانی

    وقتی می‌خواهید در هتل اقامت کنید، قدم اول، رزرو اتاق است. در واقع، باید بتوانید در مورد رزرو اتاق، با بخش پذیرش، به صورت تلفتی یا حضوری، گفتگو کنید. در جدول زیر، یک سری جمله المانی را برای‌تان آورده‎‌ایم که حتماً در این مرحله از کار کمک‌تان خواهد کرد.

    می‌خواهم اتاقی را برای هفتم جولای رزرو کنمIch würde gerne ein Zimmer für den 7. Juli buchen.
    آیا اتاقی برای تاریه یازدهم تا پانزدهم نوامبر دارید؟Haben Sie zwischen dem 11. und 15. November Zimmer frei?
    من یک اتاق تک نفره می‌خواهم لطفاًIch hätte gerne ein Einzelzimmer.
    می‌خواهم اتاقی با پنجره رو به دریاچه داشته باشم.Ich hätte gerne ein Zimmer mit Seeblick.
    کسی هست که در حمل ساک‌ها به من کمک کند؟Kann mir jemand mit meinem Gepäck helfen?
    [اتومبیلم را] کجا پارک کنم؟Wo soll ich parken?
    آیا اتاق دارید؟Haben Sie ein Zimmer frei?
    نه، متاسفانه اتاقی نداریم.Nein, wir haben leider keine freien Zimmer.
    بله، اتاق داریم.Ja, wir haben noch freie Zimmer.
    برای چند نفرFür wie viele Personen?
    برای چند شبFür wie viele Nächte?
    یک اتاق تک نفره برای دو شب لطفاًEin Einzelzimmer für zwei Nächte bitte.
    یک اتاق دو تخته برای یک شب لطفاً  Ein Doppelzimmer für eine Nacht bitte.

    مکالمه آلمانی برای پرسیدن قیمت هتل

    برای اقامت در هتل، باید بتوانید در مورد قیمت نیز با متصدیان هتل صحبت کنید. در جدول زیر، از مکالمه آلمانی برای صحبت در مورد قیمت هتل برای‌تان گفته‌ایم.

    قیمت اتاق تک نفره برای دو شب چقدر است؟Wie viel kostet ein Einzelzimmer für zwei Nächte?
    قیمت اتاق دو تخته برای یک شب چقدر است؟Wie viel kostet ein Doppelzimmer für eine Nacht?
    هزینه آن شبی 70 یورو است.Das kostet siebzig Euro pro Nacht.
    قیمت آن 45 یورو برای هر نفر است.Das kostet fϋnfundvierzig Euro pro Person.
      

    مکالمه آلمانی در بخش پذیرش هتل

    وقتی به بخش پذیرش هتل می‌روید، باید با متصدی این بخش یک سری مکالمه‌ها را انجام دهید. در جدول زیر، از مکالمه‌های مربوط به این بخش برای‌تان خواهیم گفت.

    امکان رزرو اتاق وجود دارد؟Haben Sie eine Zimmerreservierung?
    چه مدت پیش ما می‌مانید؟Wie lange werden Sie bleiben?
    چند شب می‌خواهید بمانید؟Wie viele Nächte möchten Sie bleiben?
    چند مهمان همراه‌تان است؟Wie viele Gäste sind bei Ihnen mit dabei?
    چه نوع اتاقی می‌خواهید؟  Welche Art von Zimmer wollen Sie haben?
    متاسفم، هیچ اتاقی نداریم.Es tut mir leid, wir haben keine Zimmer zur Verfügung.
    اتاق منظره‌ای بسیار عالی دارد.Vom Zimmer aus hat man eine tolle Aussicht.
    این کلید و شماره اتاق شما است.Hier ist Ihr Zimmerschlüssel und Ihre Zimmernummer.
    می‌خواهید در حمل وسایل کمک‌تان کنیم؟Brauchen Sie Hilfe mit Ihren Taschen?
    آیا کمک دیگری از دست‌مان بر می‌آید؟Gibt es sonst noch etwas, womit wir Ihnen behilflich sein können?
    ممنون که در کنار ما ماندید [در هتل ما اقامت کردید]Vielen Dank für Ihren Aufenthalt bei uns!

    مکالمه آلمانی در دوره اقامت در هتل

    وقتی کار رزرو اتاق و پذیرش به اتمام رسید، اقامت شما در هتل آغاز می‌شود. در این دوره نیز، به یک سری جمله‌ها و اصطلاحات برای مکالمه به زبان المانی نیاز دارید.  

    می‌خواهم اتاقم را تغییر دهم.Ich hätte gerne ein anderes Zimmer.
    اتاق خیلی پر سر و صدا است.Das Zimmer ist zu laut.
    کلید اتاقم را گم کرده‌ام.Ich habe meinen Zimmerschlüssel verloren
    من به حوله‌های اضافه احتیاج دارم.Könnte ich ein paar zusätzliche Handtücher bekommen?
    استخر کجاست؟Wo ist das Schwimmbad?
    صبحانه چقدر طول می‌کشد؟Wie lange geht das Frühstück?

    مکالمه آلمانی برای چک اوت هتل

    در نهایت، اقامت در هتل به اتمام می‌رسد و باید به فکر ترک هتل باشید. در این بخش نیز، باید مکالماتی را به زبان آلمانی انجام دهید. در جدول زیر، از اصطلاحات و جمله‌های لازم برای مکالمه در هتل برای‌تان گفته‌ایم.

    می‌خواهم هتل را ترک کنم.Ich würde gerne auschecken.
    در واقع، ما می‌خواهیم یک شب دیگر بمانیم.Wir würden eigentlich gerne noch eine weitere Nacht bleiben.
    شماره اتاق‌تان چند است؟Welche Zimmernummer hatten Sie?
    ممکن است کلید اتاق‌تان را به من بدهید لطفاً؟Kann ich bitte Ihren Zimmerschlüssel haben?
    امیدوارم از اقامت در کنار ما [هتل ما] لذت برده باشیدWir hoffen, Sie haben Ihren Aufenthalt bei uns genossen.
    اقامت بسیاری خوشایندی داشتیم.Wir hatten einen sehr angenehmen Aufenthalt.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با مکالمه آلمانی در هتل آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، برای اقامت در هتل، چند مرحله پیش روی‌تان قرار دارد: رزرو، پذیرش، اقامت و ترک کردن. در تک تک این مراحل، باید یک سری مکالمه ها را به زبان آلمانی انجام دهید. با یادگیری جمله‌ها و اصطلاحات ضروری آلمانی برای اقامت در هتل، می‌توانید این مکالمات را به راحتی انجام دهید.

  • مکالمه آلمانی در رستوران

    چه قصد سفر به آلمان را داشته باشید، چه نداشته باشید، در روند یادگیری زبان آلمانی، باید مکالمه آلمانی در رستوران را یاد بگیرید. مکالمه در رستوران و کافه و سفارش دادن بخش از زبان است که هر زبان آموز باید آن را بدانید. یک سری جمله‌ها در زبان آلمانی وجود دارد که اگر آن‌ها را بشناسید، می‌توانید با خیال راحت، وارد رستوران شوید، میز رزرو کنید، غذای مورد علاقه‌تان را سفارش دهید و در انتها، صورت‌حساب‌تان را نیز پرداخت کنید.در این مطلب، از مکالمه آلمانی در رستوران برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    غذاهای سنتی آلمانی

    آلمانی از آن کشورهایی است که هر گوشه‌اش غذاهای سنتی مختص به خودش را دارد و در رستوران‌های محلی، می‌توانید آن‌ها را سفارش دهید و میل کنید.

    برای مثال، در برمن، می‌توانید Labskaus میل کنید. این غذا را با گوشت، ذرت، شاه‌ماهی، چغندر، پوره سیب‌زمینی درست می‌کنند و می‌توانید آن را به همراه نیمرو و خیارشور میل کنید. در شهر مکلنبورگ-فورپومرن، غذای Grööner Hein میل کنید که ترکیب هیجان‌انگیزی دارد: گلابی، ژامبون و لوبیا.

    آداب انعام دادن در رستوران های آلمان

    انعام دادن در رستوران‌های آلمان مرسوم است، درست مثل رستوران‌های ایران. انعام (Trinkgeld) در رستوران‌های آلمان تقریباً 5 تا 10 درصد کل صورت‌حساب‌تان است. معمولاً مبلغ انعام بیش از دو یورو نمی‌شود.

    اما یادتان باشد که نباید این مبلغ را روی میز بگذارید و بروید، بلکه باید آن را به همراه صورت‌حساب‌تان پرداخت کنید. بنابراین باید ریاضی‌تان خوب باشد. مثلاً اگر مبلغ غذای‌تان 11.20 یورو است، باید dreizehn یورو پرداخت کنید و به پیشخدمت نیز اطلاع دهید. برای مثال، می‌توانید بگویید:

    سیزده یورو پرداخت خواهم کرد، ممنونم.Auf dreizehn, bitte.

    جمله‌ها و عبارت‌های ضروری برای مکالمه آلمانی در رستوران

    اجازه دهید مسیر میان‌بری را پیش برویم. یک سری عبارت‌ها و جمله‌‌ها در زبان آلمانی وجود دارد که مکالمه در رستوران را برای‌تان آسان می‌کند. با حفظ کردن این جمله‌ها، می‌توانید در رستوران یا کافه سفارش دهید و متوجه صحبت‌های پیشخدمت نیز بشوید. در ادامه، از این جمله‌ها و عبارت‌ها برای‌تان گفته‌ایم.

    یک میز برای دو نفر لطفاًEinen Tisch für zwei, bitte.

    وقتی وارد کافه یا رستوران می‌شوید، ممکن است همه میزها پر باشد و مجبور شوید منتظر بمانید. در این شرابط، باید به پیشخدمت بگویید چند نفر هستید و به میز چند نفره نیاز دارید. با استفاده از این جمله می‌توانید منظورتان را بیان کنید.

    منو لطفاً!Die Speisekarte, bitte?

    وقتی سر میز می‌نشینید، نوبت به درخواست منو و سفارش دادن غذا می‌رسد. با این جمله، می‌توانید از پیشخدمت بخواهید منو را برای‌تان بیاورد.

    پیشنهاد شما چیست؟Was empfehlen Sie?

    اگر با غذاهای موجود در منو آشنایی ندارید یا اینکه می‌خواهید بهترین غذاهای رستوران را بشناسید، می‌توانید با این سوال را از پیشخدمت بپرسید. اگر پیشخدمت دوست یا آشنای‌تان است، می‌توانید از جمله‌ای غیررسمی استفاده کنید: Was empfiehlst du?

    الان می‌خواهم سفارش دهم.Ich möchte jetzt bestellen.

    اگر می‌خواهید توجه پیشخدمت را به خودتان جلب کنید، می‌توانید از جمله بالا استفاده کنید.

    اگر تصمیم‌تان را گرفته‌اید و غذای مورد نظرتان را انتخاب کرده‌اید، می‌توانید اسم غذا را بگویید، درست مثل جمله زیر.

    ماهی می‌خواهم لطفاًIch hätte gern den Fisch bitte
    پیش‌غذا نمی‌خواهید؟Möchten Sie eine Vorspeise?

    در این مرحله، ممکن است پیشخدمت در مورد پیش‌غذا از شما بپرسد. از پیش‌غذاهای آلمانی می‌توان به  Rollmops (ترشی شاه ماهی با پیاز و غوره)، Weizenbier (پنیر آبجویی) یا رولت گوشت و پنیر اشاره کرد.

    غذای گیاهی دارید؟Haben Sie vegetarische Gerichte?

    اگر گیاهخوار باشید، حتماً این سوال را از پیشخدمت خواهید پرسید. غذاهای گیاهی در آلمان بسیار پرطرفدار هستند و در اکثر رستوران‌ها نیز غذاهای گیاهی متنوعی سرو می‌شود.

    من نوشیدنی می‌خواهمIch hätte gern etwas zu trinken.

    اگر نوشیدنی می‌خواهید، از جمله بالا استفاده کنید. انواع نوشیدنی در رستوران‌های آلمان یافت می‌شود و Radler (ترکیب لیموناد و آبجو) یکی از محبوب‌ترین آن‌ها است. این نوشیدنی مخصوص روزهای گرم تابستان است.

    من قهوه می‌خواهم.Ich hätte gern einen Kaffee. 

    اگر به کافه رفتید، می‌توانید با این جمله قهوه سفارش دهید.

    غذای‌تان را دوست داشتید؟ خوشمزه بود؟Hat es Ihnen geschmeckt?

    در انتها، پیشخدمت از شما این سوال را می‌پرسد تا نظرتان را در باره آنچه میل‌ کرده‌اید بدانید. شاید هم این سوال را می‌پرسد تا انعام بیشتری به او بدهید! برای پاسخ به این سوال، می‌توانید از عبارت‌های زیر استفاده کنید:

    عالی بودPrima!
    بد نبودSo la la
    خیلی خوب نبودNicht so gut
    چیز دیگری لازم ندارید؟Sonst noch etwas?

    ممکن است پیشخدمت چند بار سر میزتان بیاید و از شما بپرسد که آیا سفارش دیگری دارید یا خیر.

    اگر دوست داشته باشید، می‌توانید بعد از صرف غذا، Nachtisch (دسر) سفارش دهید.

    صورت حساب لطفاًZahlen, bitte!

    اکنون نوبت به  Rechnung   یا صورت حساب می‌رسد. جالب است بدانید که قیمت غذا در بسیاری از رستوران‌های آلمان گران است.

    سخن آخر

    تا به این جا، با مکالمه آلمانی در رستوران آشنا شدید و جمله‌ها و عبارت‌های ضروری را برای انجام این مکالمه یاد گرفتید. با استفاده از این جمله‌ها، می‌توانید در کافه یا رستوران‌های آلمان، میز رزرو کنید، غذا یا نوشیدنی سفارش دهید و صورت‌حساب را نیز درخواست کنید و هزینه و انعام را نیز پرداخت کنید.

  • معرف‌های اسم در زبان انگلیسی یا Noun Determiners

    وقتی عبارت «معرف اسم در زبان انگلیسی» را می‌شنوید، ممکن است کمی گیج شوید و با خودتان فکر کنید حتماً مبحث جدید و پیچیده‌ای در دستور زبان انگلیسی است که شما هیچ اطلاعی از آن ندارید، اما واقعیت غیر از این است. در هر متن کوتاه انگلیسی، چندین معرف اسم را می‌بینید و کاربرد بسیاری از آن‌ها را نیز می‌دانید. تعداد معرف‌های اسم در زبان انگلیسی بسیار زیاد است و باید ماهیت آن‌ها را بشناسید تا بتوانید به شیوه صحیح و اصولی، در گفتار و نوشتار انگلیسی از آن‌ها استفاده کنید. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد معرف های اسم در زبان انگلیسی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    معرف اسم در زبان انگلیسی چیست؟

    معرف اسم یا noun determiner در زبان انگلیسی واژه‌ای است که اسمی را وصف یا معرفی می‌کند. معرف‌ها به ما می‌گویند اسم به چه چیزی اشاره دارد (برای مثال، your car) و مقدار یا تعداد اسم مورد نظر چقدر است (برای مثال، four apples).

    کاربرد معرف را در جمله‌های زیر مشاهده کنید:

    آن فنجان خرد شده است.That cup is chipped.
    پریا اولین قدم‌هایش را بر می‌دارد.Priya is taking her first steps.
    جشنواره، به دلیل هوای بد، به تأخیر افتاده است.The festival has been postponed due to bad weather.

    کاربرد معرف های اسم در جمله انگلیسی چیست؟

    همانطور که گفتیم، معرف اسم در زبان انگلیسی، همانطور که از نامش معلوم است، اسم را وصف می‌کند. اما چگونه؟ در واقع، معرف اسم به ما می‌گوید اسم به چه چیزی اشاره دارد. معرف‌ها این نقش را با اشاره به مالکیت، جایگاه نسبی و کمیت ایفا می‌کنند. در هر عبارت اسمی (noun phrase)، معرف پیش از اسم قرار می‌گیرد.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    یک نفر از گروه گم شده است.One person is missing from the group.
    من توسط یک زنبور گزیده شدم.I’ve been stung by a wasp.

    معرف ها و صفت‌ها در زبان انگلیسی

    در بسیاری از منابع قدیمی، مشاهده می‌کنید که بسیاری از انواع معرف‌های اسم در دسته صفت‌ها قرار می‌گیرند. حتی در برخی از منابع امروزی نیز، چنین دسته‌بندی‌ای مشاهده می‌شود. اما تقاوت زیادی بین عملکرد معرف و صفت در جمله وجود دارد.

    هر دو واژه، یعنی صفت و معرف، برای وصف کلمه استفاده می‌شوند، اما برای توصیف ضمیر، فقط می‌توانید از صفت استفاده کنید.

    به مثال زیر توجه کنید:

    او غمگین است.He’s sad

    وجود معرف در جمله ضروری است و نمی‌توانید آن را حذف کنید. اما این مورد در باره صفت‌ها صدق نمی‌کند. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    کالوین دوچرخه آبی‌اش را از محل کار به خانه برد.Calvin cycled his blue bike home from work.صحیح
    کالوین با دوچرخه‌اش از محل کار به خانه رفت.Calvin cycled his bike home from work.صحیح
    کالوین با دوچرخه از محل کار به خانه رفت.Calvin cycled bike home from work.غلط

    اگر پیش از اسم، یک معرف و یک صفت قرار بگیرد، همیشه معرف قبل از صفت ظاهر می‌شود، درست مثل جمله زیر:

    سیا به شغل جدیدش افتخار می‌کند.Siya is proud of her new job

    حروف تعریف معین و نامعین در زبان انگلیسی

    حروف تعریف از اجزای کلام (parts of speech) هستند، اما می‌توان آن‌ها را نوعی معرف نیز دانست.

    حرف تعریف معین the است و به اسم مشخصی اشاره دارد، اسمی که خاص یا شناخته‌شده است. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    امشب، ماه زیبا به نظر می‌رسد.The moon looks beautiful tonight.
    آیا می‌توانم کتاب روی میز را قرض بگیرم؟Can I borrow the book on the table?

    حروف تعریف نامعین a و an هستند و از آن‌ها برای اشاره به اسم نامشخص یا کلی استفاده می‌کنند. برای انتخاب حرف تعریف نامعین، باید به واژه بعد از آن توجه کنید:

    • حرف تعریف a قبل از کلماتی قرار می‌گیرد که با حرف بی‌صدا شروع می‌شوند: a clown
    • حرف تعریف an قبل از کلمه‌ای قرار می‌گیرد که با حرف باصدا شروع می‌شود: an arrow

    به کاربرد حروف تعریف نامعین در جمله توجه کنید:

    جسی یک سیب و یک پرتقال می‌خورد.Jesse ate an apple and an orange.
    آیا یک نمونه رایگان می‌خواهید؟Would you like a free sample?  

    اگر می‌خواهید برای اولین بار از چیزی صحبت کنید، باید از حرف تعریف نامعین استفاده کنید. بعد از معرفی اسم، می‌توانید از حرف تعریف معین برای اشاره به آن استفاده کنید. به عبارت ساده، حرف تعریف معین زمانی استفاده می‌شود، که پیش‌تر، در متن، به اسم اشاره شده باشد.

    به مثال‌ زیر توجه کنید:

    یک فیل نزدیک شد. فیل بزرگ و خاکستری بود.An elephant approached. The elephant was large and gray.

    یادتان باشد که برای اشاره به اسامی غیر قابل شمارش، باید از حرف تعریف نامعین the استفاده کنید. از حروف تعریف نامعین، فقط برای اشاره به اسم‌های مفرد قابل شمارش استفاده کنید. به جدول زیر توجه کنید:

    بارانThe rainصحیح
    یک بارانA rainغلط
    قطره بارانThe raindropصحیح
    یک قطره بارانA raindropصحیح

    معرف‌های اشاره‌ای در زبان انگلیسی

    معرف‌های اشاره‌ای یا Demonstrative determiners (که به آن‌ها صفت‌های معرف یا معرف نیز می‌گویند) برای اشاره به موقعیت نسبی واژه به کار می‌رود. معرف‌های اشاره در زبان انگلیسی به شرح زیر است:

    معرف مفرد برای اشاره به نزدیکThis
    معرف جمع برای اشاره به نزدیکThese
    معرف مفرد برای اشاره به دورThat
    معرف جمع برای اشاره به دورThose

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    من نمی‌‌خواهم پشت این میز بنشینم. من میز نزدیک پنجره را می‌خواهم.I don’t want to sit at this table. I want that table near the window.
    این اشخاص نباید شرزنش شوند. کسانی که آنجا ایستاده‌اند دعوا را شروع کردند.These people are not to blame. Those people over there started the fight.

    از این معرف‌ها برای ایجاد تمایز میان زمان نزدیک (this و these)و زمان دور (that و those) استفاده کرد، درست مثل مثال‌های زیر:

    [هوای] این زمستان بسیار معتدل‌تر از [هوای] زمستان قبل است.This winter is a lot milder than that winter.
    ما در آن روزها خیلی به هم نزدیک بودیم، اما این روزها، از هم دور هستیم.We were very close in those days, but we rarely see each other these days.

    این معرف‌ها را به تنهایی نیز می‌توانید استفاده کنید. در واقع، هیچ نیازی نیست بعد از آن‌ها اسمی قرار بگیرد. برای مثال، وقتی می‌گوییم، “I don’t want this”، معرف this به تنهایی کافی است و نیازی نیز بعد از آن اسمی قرار بگیرد.

    معرف‌های مالکیت در زبان انگلیسی

    و اما می‌رسیم به معرف‌های مالکیت (possessive determiner) که نام دیگرشان صفت‌های مالکیت (possessive objective) است. این ضمایر را از همان اولین روزهای یادگیری زبان انگلیسی می‌آموزید. معرف‌های مالکیت، همانطور که از نامش معلوم است، برای اشاره به مالکیت استفاده می‌شود. معرف‌های مالکیت در زبان انگلیسی عبارتند از: my, your, his, her, its, our, their.

    این معرف‌ها نیز اول شخص، دوم شخص، سوم شخص و جمع و مفرد دارند، از این رو، باید آن‌ها را با دقت استفاده کنید. یادتان باشد معرف‌‌های مالکیت متفاوت با ضمایر مالکیت (mine, yours, his, hers, its, ours, theirs) هستند و نمی‌توانید آن‌ها را به تنهایی به کار بگیرید.

    پنه لوپه گربه‌اش را پیش دامپزشک برد.Penelope brought her cat to the vet.
    درخت برگ‌هایش را می‌ریزد.The tree is shedding its leaves.

    برای بیان مالکیت اسم‌ها، در انتهای‌شان “’’s” می‌گذاریم، اما در مورد معرف‌ها لازم نیست از این ساختار استفاده کنید. بنابراین یادتان باشد که نباید its و it’s، whose و who’s یا their و they’re را با یکدیگر اشتباه بگیرید.

    معرف اعداد در زبان انگلیسی

    اعداد نیز از معرف‌های زبان انگلیسی هستند. اعداد اصلی (one, two, three, etc.) و اعداد ترتیبی (first, second, third, etc.) معرف‌های اسم هستند.

    اعداد اصلی (cardinal numbers) برای اشاره به تعداد انسان‌ها و اجسام استفاده می‌شود. این معرف همراه با دیگر معرف‌ها نیز استفاده می‌شود.

    من به چهار خواهر و برادرم نزدیک هستم.I’m close with my four siblings.

    اعداد ترتیبی برای مشخص کردن ترتیب اسم در یک مجموته استفاده می‌شود. از این معرف نیز می‌توانید در کنار دیگر معرف‌ها استفاده کنید:

    من فکر می‌کنم سومین مرد در صف دزد است.I think the third man in the lineup is the thief.

    معرف‌های توزیعی در زبان انگلیسی

    از معرف‌های توزیعی (Distributive determiners))  برای اشاره به یک گروه یا شخص یا جسمی از یک مجموعه استفاده می‌شود. معرف‌های توزیعی عبارتند از: all, each, every, both, half, either, neither.

    هر کدام از کارکنان افزایش حقوق داشتند.Each employee was given a raise.
    نیمی از تیم در تمرین حاضر نشدند.Half the team didn’t show up to practice.
    نه لینا و نه جان همسایه‌های جدید را ملاقات نکردندNeither Lina nor John has met the new neighbors.

    معرف‌های کمی در زبان انگلیسی

    معرف‌های کمی (quantifiers) یا صفت‌های نامعین  به کمیت اسم اشاره دارند. از این معرف‌ها می‌توان به all، any، few، less، little، may، much، no، several و some اشاره کرد. اعداد اصلی نیز در دسته همین معرف‌ها قرار می‌گیرند.

    در حال حاضر، چندین نفر در این رستوران منتظر میز هستند.There are already several people waiting for a table at this restaurant.
    برخی از دانش آموزان کلاس از انجام تکالیف سر باز زدند.Some students in the class are refusing to do their homework.

    معرف‌های تفاوت در زبان انگلیسی

    در زبان انگلیسی، معرف‌های تفاوت عبارتند از: other و another.

    معرف other به معنای «اضافه» یا «نوع متفاوتی از» است. از این معرف به همراه اسامی جمع قابل شمارش و اسامی غیر قابل شمارش استفاده می‌کنند.

    آیا میوه دیگری داری؟Do we have any other fruit?

    معرف another به معنای «یکی دیگر» یا «یک چیز متفاوت» است. این معرف فقط قبل از اسم مفرد قابل شمارش قرار می‌گیرد.

    آیا می‌توانم یک فنجان قهوه دیگر داشته باشم؟Can I have another cup of tea?

    سخن آخر

    تا به اینجا، با معرف های اسم در زبان انگلیسی آشنا شدید. معرف‌های اسم قبل از اسم در جمله قرار می‌گیرند و نقش و کیفیت آن را مشخص می‌کنند. اعداد، صفت‌های مالکیت، صفت‌های اشاره و حروف تعریف، همه و همه، در دسته معرف‌های اسم در زبان انگلیسی قرار می‌گیرند. برای به کار گیری واژگان انگلیسی در جمله، باید این معرف‌ها و عملکردشان را به خوبی بشناسید.

  • صفت در زبان آلمانی

    کاربرد صفت در هر زبانی پیرو یک سری قانون مشخص است.  هنگام یادگیری زبان آلمانی نیز، برای استفاده از صفت و توصیف کردن هر اسم، باید قانون کاربرد صفت در دستور زبان آلمانی را بدانید. سه نوع صفت در زبان آلمانی وجود دارد و هر کدام از آن‌ها نیز کارکرد مشخصی دارند. علاوه بر این‌ها، در زبان آلمانی نیز صفت‌های برابری، تفضیلی و پایه وجود دارد که دانستن آن‌ها برای هر زبان آموز ضروری است. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد صفت در زبان آلمانی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    صفت در زبان آلمانی چیست؟

    در زبان آلمانی، مثل هر زبان دیگری، صفت یا Adjektive واژه‌هایی وصف‌کننده هستند. صفت باعث می‌شود اطلاعات بیشتری را در مورد شخص، مکان یا اجسام به دست بیاورید.

    سه نوع صفت در زبان آلمانی  وجود دارد. نوع صفت در این زبان بسته به جایگاهش در جمله مشخص می‌شود:

    • صفت مستقیم (attributive): قبل از اسم قرار می‌گیرد
    • صفت خبر (predicative): بعد از افعال sein، bleiben و warden قرار می‌گیرد.
    • صفت قیدی (adverbial) با همه افعال دیگر استفاده می‌شود.

    با توجه به نوع صفت، می‌توانید صفت تفضیلی و صفت عالی نیز بسازید.

    انواع صفت در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی، صفت به همراه اسم یا فعل به کار می‌رود. در ادامه، جزئیات بیشتری را در مورد انواع صفت در زبان آلمانی برای‌تان گفته‌ایم.

    صفت به همراه اسم در زبان آلمانی

    در دستور زبان آلمانی، صفت قبل از اسم قرار می‌گیرد و انتهای صفت نیز بسته به حالت جمله و جنسیت و اسم تغییر می‌کند.

    اگر صفت قبل از اسم ظاهر شود، به آن صفت مستقیم (attributives Adjektiv) می‌گوییم. به مثال‌های زیر توجه کنید:

    دلقک دیوانه‌ای در میدان بازار وجود دارد.Auf dem Marktplatz steht ein verrückter Clown.

    در جمله بالا، حالت فاعلی، حرف تعریف نامعین، اسم مذکر (منتهی به er) را مشاهده می‌کنید.

    دلقک بادکنک‌های رنگی می‌فروشد.Der Clown verkauft bunte Luftballons.

    در جمله بالا، حالت آکوزیتیو و اسم جمع (منتهی به e) را مشاهده می‌کنید. هیچ حرف تعریفی نیز در جمله وجود ندارد.

    صفت به همراه فعل در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی، صفت را با فعل همراه می‌کنیم.

     ترکیب صفت با یک سری از افعال فعل صفت خبری (prädikative Adjektive) را می‌سازد. معمولاً صفت خبری بعد از افعال sein، bleiben و warden قرار می‌گیرد.

    دلقک دیوانه است.Der Clown ist verrückt.

    در زبان آلمانی، صفت قیدی (adverbiale Adjektive) با دیگر افعال ترکیب می‌شود و چگونگی انجام عمل را شرح می‌دهد.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    او سریع راه می‌رود.Er läuft schnell.
    او خیلی خوب شعبده‌بازی می‌کند.Er jongliert gut.

    صفت تفضیلی و عالی در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی، از صفت تفضیلی (Steigerungsformen) برای مقایسه کردن اسم‌ها یا بیان برتری استفاده می‌شود.

    در زبان آلمانی، سه نوع صفت تفضیلی وجود دارد:

    • پایه (positive Form)
    • تفضیلی (Komparativ)
    • عالی (Superlativ)

    برای مثال، صفت‌های schön، schöner و am schönsten، به ترتیب، پایه، تفضیلی و عالی هستند.

    مقایسه با صفت‌های پایه در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی، از صفت‌های پایه به همراه so….wie برای مقایسه کردن استفاده می‌کنیم.

    یک دلقک به بامزگی دیگری است.Der eine Clown ist so lustig wie der andere.

    برای مقایسه با صفت‌های پایه، می‌توانید از موارد زیر استفاده کنید.

    • genauso … wie
    • nicht so … wie
    • fast so … wie
    • doppelt so … wie
    • halb so … wie

    صفت تفضیلی در زبان آلمانی

    از صفت تفضیلی در زبان آلمانی (der Komparativ) برای مقایسه دو شخص، دو مکان و دو جسم استفاده کنید.

    برای ساختن صفت تفضیلی در زبان آلمانی، باید er را به صفت اضافه کنید.

    به جدول زیر توجه کنید:

    معنیصفت تفضیلیمعنیصفت
    جالب‌ترlustigerجالبlustig
    کوچک‌ترkleinerکوچکklein

    در زبان آلمانی، همه افعال با er شکل می‌گیرند، نه با mehr.

    به جدول زیر توجه کنید:

    صفت تفضیلی اشتباهصفت تفضیلی صحیحصفت
    mehr interessantinteressanterinteressant
    mehr akrobatischakrobatischerakrobatisch

    بعد از صفت‌های تفضیلی، از als (از) استفاده می‌شود.

    این دلقک چابک‌تر از [دلقک] دیگری است.Dieser Clown ist akrobatischer als der andere.

     صفت تفضیلی آلمانی با je … desto/umso

    اگر بخواهید رابطه همسان میان دو چیز را نشان دهید یا از وابستگی آن‌ها به یکدیگر بگویید، می‌تونید از ساختارهای زیر استفاده کنید:

    • je … desto
    • je … umso

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    هر چه دلقک‌ها بامزه‌تر باشند، صدای کودکان بالاتر می‌رود.  Je lustiger die Clowns sind, desto lauter werden die Kinder.

    در جمله بالا، عبارت je از عبارت‌های وابسته است و در آن، فعل به انتهای عبارت منتقل می‌شود. عبارت desto/umso عبارت اصلی است. در اینجا، فعل دقیقا بعد از صفت تفضیلی می‌آید.

    صفت عالی در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی، صفت عالی (der Superlativ) به بالاترین درجه از یک صفت اشاره می‌کند. برای مثال، در زبان فارسی، می‌توان به بهترین، بلندترین، کوتاه‌ترین و زیباترین اشاره کرد.

    برای ساختن صفت عالی در زبان آلمانی، باید طبق فرمول زیر عمل کنید:

    am + …-sten

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    معنیصفت عالیمعنیصفت
    جالب‌ترینam lustigstenجالبlustig

    به کاربرد این صفت در جمله توجه کنید:

    من فکر می‌کنم دلقک جالب‌ترین است.Ich fand den Clown am lustigsten.

    اکنون به مثال‌ دیگر توجه کنید:

    این جالب‌ترین دلقک است.Das ist der lustigste Clown.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با کاربرد صفت در زبان آلمانی آشنا شدید. همانطور که متوجه شدید، در دستور زبان آلمانی، با سه نوع صفت مواجه هستیم که باید آن‌ها را بشناسید تا بتوانید اسامی را وضف کنید. به علاوه، باید صفات تفضیلی آلمانی را نیز یاد بگیرید تا بتوانید در مورد مسائل مختلف حرف بزنید و هر آنچه را می‌خواهید وصف و مقایسه کنید.

  • خداحافظی به زبان آلمانی

    خداحافظی به زبان آلمانی به اندازه سلام و احوالپرسی اهمیت دارد. در واقع، خداحافظی یا وداع کردن به زبان آلمانی درست مثل سلام و احوالپرسی کردن در مکالمه ضروری است. اگر مکالمه آلمانی را با شیوه صحیح شروع کنید، اما نتوانید آن را با واژه‌ مناسب به انتها برسانید، یعنی یک جای کار ایراد دارد. اما شیوه خداحافظی به زبان آلمانی چگونه است؟ در این مطلب، هر آنچه باید در مورد خداحافظی به زبان آلمانی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    خداحافظی رایج در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی، دو واژه رایج برای خداحافظی کردن وجود دارد:

    • Tschüss
    • Auf Wiedersehen

    این دو کلمه معانی کاملاً متفاوتی دارند، اما مردم به طور معمول از آن‌ها استفاده می‌کنند، بدون اینکه توجهی به معنا و کاربرد آن داشته باشند.

    در زبان آلمانی، عبارت Auf Wiedersehen کمی طولانی است و پیچیده به نظر می‌رسد. ترجمه واژه به واژه این عبارت «تا وقتی دوباره همدیگر را ببینیم» است و همانطور که مشاهده می‌کنید، معنای بسیار جالب و عمیقی دارد. اگر در حال یادگیری زبان آلمانی هستید، بهتر است واژه‌های رسمی و بلند را نیز یاد گبیرید. تعداد کلمات طولانی و ترکیبی در زبان آلمانی بسیار زیاد است، از این رو، باید به مرور، ذهن‌تان را به یادگیری چنین واژگانی عادت دهید. در ضمن، استفاده از چنین عبارتی حاکی از آن است که دیدار دوباره‌ای وجود دارد.

    خداحافظی به زبان آلمانی پشت تلفن

    اما چگونه  پشت تلفن خداحافظی کنیم؟ جالب است بدانید که آلمانی‌ها پشت تلفن نیز از جمله مشابهی برای خداحافظی کردن استفاده می‌کنند. خب آنان طبیعتاً پشت تلفن همدیگر را نمی‌بینند، بنابراین از عبارت Auf Wiederhören استفاده می‌کنند. در زبان آلمانی، فعل wiedersehen به معنای «دیدار مجدد» است و فعل wiederhören به معنای شنیدن مجدد. در نتیجه، می‌توان این جمله را به «دوباره صدای یکدیگر را می‌شنویم» ترجمه کرد.

    بسیاری از اشخاص نیز از عبارت Wir sprechen uns برای خداحافظی کردن استفاده می‌کنند. این عبارت می‌گوید به زودی با هم صحبت می‌کنیم. بنابراین، دو عبارت زیر برای خداحافظی کردن مناسب هستند.

    خداحافظ (پشت تلفن)Auf Wiederhören.
    به زودی صحبت خواهیم کرد.Wir sprechen uns.

    کوتاه ترین واژه برای خداحافظی به زبان آلمانی

    دومین واژه رایج برای خداحافظی به زبان آلمانی Tschüss است. می‌توان گفت Tschüss رایج‌ترین واژه است و ریشه در زبان لاتین دارد. در زبان رومی، واژه‌های مشابهی نیز برای خداحافظی کردن وجود دارد:

    • Adios
    • Adieu
    • Adeu
    • Adé

    همه واژه‌های بالا به معنای خدا هستند.

    معنی دقیق واژۀ Tschüss «خدا همراهت باشد» است. امروز، به دلایل مذهبی، کاربرد Tschüss برای خداحافظی کردن خیلی کمتر شده است، اما هنوز از پرکاربردترین عبارت آلمانی برای خداحافظی کردن است.

    آرزوی داشتن یک روز خوب برای دیگران

    اگر می‌خواهید به زبان آلمانی به کسی بگویید «روز خوبی داشته باشی»، می‌توانید از عبارت einen schönen Tag استفاده کنید. رایج‌ترین عبارت آلمانی برای بیان چنین چیزی Schönen Tag noch است. در واقع، با این جمله، به شخص مورد نظرتان می‌گویید ادامه روز خوب است.

    واژه noch به معنای هنوز است، اما در این مورد، به معنی «ادامه روز» است.

    اگر روز به انتها رسیده است، می‌توانید از عبارت Schönen Abend noch به معنای «شبخیر» استفاده کنید.

    بنابراین در چنین بافتاری، می‌توانید از عبارت‌های زیر استفاده کنید:

    روز خوبی داشته باشیEinen schönen Tag.
    روز خوبی داشته باشیSchönen Tag noch.
    عصر خوبی داشته باشیSchönen Abend noch.

     خداحافظی کردن با عبارت bis در زبان آلمانی

    با استفاده از واژه bis می‌توانید با عبارات و واژگان خودتان خداحافظی کنید. برای مثال، اگر می‌خواهید بگویید «دوشنبه همدیگر را می‌بینیم»، می‌توانید بگویید bis Montag (تا دوشنبه). یا اگر می‌خواهید بگویید «فردا می‌بینمت»، می‌توانید بگویید «bis morgen» یا تا فردا.

    از این عبارت برای همه ایام هفته می‌توانید استفاده کنید:

    تا دوشنبهBis Montag
    تا سه شنبهBis Dienstag
    تا چهارشنبهBis Mittwoch
    تا پنج‌شنبهBis Donnerstag
    تا جمعهBis Freitag
    تا شنبهBis Samstag
    تا شنبهBis Sonntag

    مراقب خودت باش به زبان آلمانی

    وقتی می‌خواهید به زبان آلمانی بگویید مراقب خودت باش، از عبارت Mach’s gut استفاده کنید. این عبارت از عبارت‌های رسمی برای خداحافظی کردن است.

    شبخیر به زبان آلمانی

    اگر می‌خواهید مکالمه را با عبارت شبخیر به پایان برسانید، می‌توانید از عبارت Guten Abend به معنای شبخیر استفاده کنید. همچنین وقتی قرار است به رختخواب بروید، می‌‌توانید از این عبارت استفاده کنید.

    خداحافظی کردن به آلمانی برای زمان نامعلوم

    معلوم نیست مخاطب‌تان را مجدداً خواهید دید یا خیر، می‌توانید از عبارت Lebe wohl به معنی «زندگی خوبی داشته باشی» استفاده کنید. البته این عبارت قدیمی است و امروز، چندان استفاده نمی‌شود.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با خداحافظی به زبان آلمانی آشنا شدید. هماطنور که مشاهده کردید، واژه‌ها و عبارت‌های متعددی برای خداحافظی به زبان آلمانی وجود دارد. بسته به موقعیت، اعم از رسمی و غیررسمی، و زمانی از روز که در آن قرار دارید، می‌توانید عبارت مناسب را برای خداحافظی به زبان آلمانی انتخاب کنید. با یادگیری عبارت‌های مختلف برای خداحافظی کردن، رفته رفته، می‌توانید مثل گویش‌وران زبان آلمانی مکالمه کنید.

  • حروف ربط در زبان آلمانی

    اگر در حال یادگیری زبان آلمانی هستید و می‌خواهید این زبان را مثل آلمانی زبانان حرف بزنید و جمله بلند بسازید، باید به فکر یادگیری حروف ربط در زبان آلمانی باشید. در واقع، کاربرد حرف اضافه در زبان آلمانی ضروری است و باید آن‌ها را یاد بگیرید.  در این مطلب، از حروف ربط در زبان آلمانی برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    حرف ربط در زبان آلمانی چیست؟

    حرف ربط در زبان آلمانی، همانطور که از نامش پیدا است، اجزای مختلف جمله را به یکدیگر ربط می‌دهد. حروف ربط آلمانی باعث حفظ ترتیب اجزای جمله می‌شوند. به مثال زیر توجه کنید:

    من دندان‌هایم را مسواک می‌زنم و به تخت‌خواب می‌روم.Ich putze mir die Zähne und geheins Bett.

    در جمله بالا، حرف اضافه und است.

    به مثال‌های زیر توجه کنید.

    تو واقعاً زیبا هستی، اما یک کم زیادی کوچک هستی.Du bist wirklich sehr hübsch, aber ein bisschen zu klein.
    من باید به به خانه پیش همسرم می‌رفتم، زیر او مرایض است.Ich musste zu meiner Frau nach Hause, weil sie krank ist.
    او به [حرف] والدینش گوش نکرد و از این رو، در حبس خانگی است.Er hat nicht auf seine Eltern gehört, deshalb hat er Hausarrest.

    حروف ربط وابسته و حروف ربط هم پایه

    حروف ربط در زبان آلمانی به دو دسته تقسیم می‌شود:

    حروف ربط وابسته (subordinating conjunction)

     حروف ربط هم پایه (coordinating conjunction)

    هر کدام از انواع حروف وابسته در زبان آلمانی کاربرد و ویژگی‌های مختص به خودشان را دارند. در ادامه، از این حروف و کاربردشان برای‌تان خواهیم گفت.

    حروف ربط هم پایه در زبان آلمانی

    حروف ربط وابسته در زبان آلمانی همان حروفی هستند که بر ترتیب لغات جمله تأثیری نمی‌گذارند، اما واژگان و عبارت‌ها را به یکدیگر وصل می‌کنند. در ادامه، از انواع حروف ربط وابسته در زبان آلمانی و کاربردشان در جمله برای‌تان خواهیم گفت.

    حرف ربط Und (و)

    حرف ربط und  برای برقراری ارتباط میان واژه‌ها و عبارت‌های مربوط به یک گروه استفاده می‌شود.

    به جمله زیر توجه کنید:

    من موز، سیب و گلابی دوست دارم.Ich mag Bananen, Äpfel und Birnen.

    حرف ربط oder   (یا)

    حرف تعریف oder به معنی «یا» است و امکان انتخاب بین چند گزینه را به مخاطب می‌دهد.

    آیا به سینما خواهیم رفت یا فیلمی را در خانه نگاه می‌کنیم؟Gehen wir ins Kino oder schauen wir etwas Zuhause?

    حرف ربط aber (اما)

    حرف ربط aber برای محددود کرد عبارت اول یا بیان ایده‌ای مخالف با آن استفاده می‌شود.

    ما به ایالات متخده آمریکا می‌رویم، اما نه به نیویورک.Wir fahren in die USA, aber nicht nach New York.

    حرف ربط denn (زیرا)

    حرف ربط den، به معنی «زیرا»، برای بیان دلیل چیزی به کار می‌رود.

    من زبان آلمانی می‌خوانم، زیر می‌خواهم به اتریش نقل مکان کنم.Ich lerne Deutsch, denn ich möchte nach Österreich ziehen.

    حرف ربط Beziehungsweise (به ترتیب)

    حرف ربط Beziehungsweise ارتباط میان دو یا چند چیز را نشان می‌دهد. به مثال زیر توجه کنید:

    من در حال خواندن سه زبان هستم، به ترتیب، ایتالیایی، اسپانیایی و پرتغالی.Ich lerne drei Sprachen, beziehungsweise Italienisch, Spanisch und Portugiesisch.

    حرف ربط Sondern (اما)

    حرف اضافه Sondern به معنای «اما» است و همان کاربرد این کلمه را در زبان فارسی دارد.

    او دوست ندارد به باشگاه برود، اما ترجیح می‌دهد برود و بدود.Er geht nicht gerne ins Fitnessstudio, sondern geht lieber joggen.

    حروف ربط وابسته در زبان انگلیسی

    حروف رب وابسته در آلمانی عبارت وابسته‌ای (Nebensatz) را شکل می‌دهند که ترتیب واژگان جدیدی را ایجاد می‌کنند و مهمتر از آن، به خودی خود معنایی نداند، بلکه به عبارت اصلی (Hauptsatz) نیاز دارند. وقتی حرف ربط وابسته وارد جمله می‌شود، ترتیب جمله کلاً عوض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، اما به طور کلی، در زبان آلمانی، در عبارت‌های اصلی، باید فعل در جایگاه دوم قرار می‌گیرد و در عبارت وابسته، فعل در انتهای جمله قرار می‌گیرد، درست مثل فرمول زیر:

    حرف ربط + فاعل + ادامه جمله + فعل

    در ادامه، برخی از حروف ربط وابسته در زبان آلمانی را همراه با مثال برای‌تان آورده‌ایم.

    حرف ربط Wenn (اگر، وقتی)

    از این حرف ربط در جملات شرطی استفاده کنید.

    به ساحل خواهم رفت اگر وقت داشته باشم.Ich gehe an den Strand, wenn ich Zeit habe.
    وقتی ورزش می‌کنم، همیشه استراحت می‌کنم.Immer wenn ich Sport mache, bin ich entspannt.

    حرف ربط Als  (وقتی که)

    از حرف ربط als برای جمله‌های مربوط به زمان گذشته استفاده می‌کنیم.

    وقتی جوان بودم، هنوز موطلایی بودم.Als ich klein war, war ich noch blond.

    حرف ربط Weil و da (زیرا)

    این دو حرف ربط به معنای زیر هستند و برای نشان دادن دلیل عبارت دیگر استفاده می‌شوند.

    دیر کردم چون صدای زنگ ساعتم را نشنیدم.Ich bin zu spät, weil/da ich meinen Wecker nicht gehört habe.

    حرف ربط Dass (که)

    از حرف ربط dass برای ارائه توضیحات بیشتر در مورد عبارت اصلی استفاده کنید.

    می‌دانم که حال‌تان خوب نیست.Ich weiß, dass du keine Lust hast.

    حرف ربط Falls (اگر)

    از حرف ربط falls برای ساختن عبارت یا جمله شرطی استفاده کنید.

    اگر وقت داشتی، بیا.Falls du Zeit hast, komm vorbei.

    حرف ربط Ob (اگر، یا)

    ار حرف ربط ob برای پرسیدن سوالات غیرمستقیم استفاده کنید.

    او می‌خواهد بداند که آیا شما نیز می‌آیید یا خیر.Er will wissen, ob du auch kommst.

    حرف ربط Obwohl (گرچه)

    از حرف ربط obwohl برای وصف شرایطی که به نتیجه‌ای غیرمنتظره ختم می‌شود استفاده کنید.

    او یک تلفن خرید، گرچه پولی نداشت.Er hat ein Handy gekauft, obwohl er nicht das Geld hat.

    حرف ربط Damit (بنابراین)

    از این کلمه ربط برای بیان هدف انجام اقدام ذکرشده در عبارت اصلی استفاده کنید.

    بیشتر تمرین کردم تا بتوانم سالم‌تر شوم.Ich trainiere mehr, damit ich gesünder werde.

    حرف ربط Bevor (قبل)

    حرف ربط bevor برای توصیف آنچه بعد از عملی در عبارت اصلی رخ داده است استفاده می‌شود.

    پیش از یادگیری زبان آلمانی، می‌خواهم ابتدا اسپانیایی را یاد بگیرم.Bevor ich Deutsch lerne, möchte ich erst einmal Spanisch lernen.

    حرف ربط  Nachdem  (بعد)

    حرف ربط Nachdem برای اشاره به آنچه قبل از عمل انجام شده در عبارت اصلی رخ داده است استفاده می‌شود.

    پس از آنکه آپارتمانم را تمیز کردم، برای خرید به فروشگاه رفتم.Nachdem ich meine Wohnung geputzt hatte, bin ich einkaufen gegangen.

    سخن آخر

    تا به اینجا، باحروف ربط در زبان آلمانی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، دو نوع حرف ربط در زبان آلمانی وجود دارد (حروف ربط وابسته و حروف ربط همپایه) و هر کدام کاربرد مختص به خودشان را دارند. اگر این حروف را همراه با مثال‌شان یاد بگیرید، تا همیشه در ذهن‌تان خواهد ماند. از همان ابتدای مسیر یادگیری زبان آلمانی، این حروف ربط را یاد بگیرید تا رفته رفته، به همه آنها مسلط شوید.

  • فصل ها به زبان آلمانی

    یکی از مهم‌ترین ابعاد یادگیری زبان جدید آشنایی با فرهنگ مردم کشوری است که زبان مورد نظرتان در آن رایج است. یکی از این ابعاد فصل‌های سال است که یکی در پس دیگری می‌آیند و می‌روند. برخی از کشورها در همه فصول سال گرم هستند و فقط در برخی از فصول باران می‌بارد و برخی دیگر از فصل‌های سال خشک هستند. در برخی از کشورها، ژوئن تا آگوست تابستان است و در برخی دیگر دسامبر تا فوریه تابستان است. در هر فصل نیز جشن‌های متعددی وجود دارد. اگر در حال یادگیری زبان آلمانی هستید، حتماً دوست دارید در مورد مردم آلمان و فرهنگ آن‌ها بدانید. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد فصل‌های سال و ماه‌های آن بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    معادل آلمانی فصل های سال

    در زبان فارسی و انگلیسی، فقط یک واژه برای مفهوم فصل وجود دارد» فصل و season. اما در زبان آلمانی، بیش از یک واژه وجود دارد و هر کدام از این واژگان نیز کاربرد مختص به خودشان را دارد. اگر می‌خواهید در مورد یکی از چهار فصل سال در زبان آلمانی صحبت کنید، باید از واژه Jahreszeiten استفاده کنید. ترجمه واژه به واژه این عبارت برابر است با: «اوقات سال». رایج‌ترین واژه برای اشاره به فصل‌های سال همین واژه است، اما واژه‌های دیگری نیز وجود دارد که هر کدام کاربرد مختص به خودشان را دارند:

    فصل (چهار فصل)Die Jahreszeit
    فصل (برای گل‌ها و سبزیجات)Die Saison
    فصل (مثلاً فصل مهاجرت)Die Zeit

    در جدول زیر معادل آلمانی فصل‌های سال را مشاهده کنید:

    بهارDer Frühling / das Frühjahr
    تابستانDer Sommer
    پاییزDer Herbst
    زمستانDer Winter

    فصل بهار در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی، واژه Frühling معادل فصل بهار است. در کشورهای آلمانی زبان، فصل بهار با سرما همراه است. در این فصل، بسیاری از افراد نوسانات خلقی نیز دارند. مهمترین جشن در فصل بهار عید پاک (Easter) است. معادل آلمانی عید پاک Ēostre است. آلمانی در مراسم عید پاک، آغاز فصل جدید را جشن می‌گیرند و معمولاً تخم مرغ و خرگوش نیز، نماد باروری و زندگی جدید، در مراسم‌شان وجود دارد.

    جالب است بدانید Easter Bunny آلمانی است و برای اولین بار، نامش در قصه‌های آلمانی آمده است. در دهه 1700، مهاجران این کاراکتر را با خودشان به آمریکا بردند.

    مراسم های کشورهای آلمانی زبان در فصل بهار

    روز هشتم مارچروز جهانی زنWeltfrauentag
     روز دروغ آوریلDer erste April
    اولین یکشنبه بعد از اولین ماه کامل در فصل بهارروز عید پاکOstern
    سی‌ام آوریلروز بزرگداشت سنت والپوگیسWalpurgisnacht
    دومین یکشنبه ماه میروز مادرMuttertag

    واژه‌های مربوط به فصل بهار در زبان آلمانی

    Blumenگل ها
    Neues Lebenزندگی تازه
    Vogelgesangآواز پرنده
    Eierتخم مرغ
    Sonnig, aber kühlآفتابی، اما سرد
    Grünسبز
    Frischتازه
    Neuجدید

    فصل تابستان در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی واژه sommer معادل فصل تابستان در زبان آلمانی است. در این فصل هوا گرم است و در آلمان، معمولاً به 15 درجه سانتی گراد می‌رسد.

    مراسم های کشورهای آلمانی زبان در فصل تابستان

    روز پدر چهل روز بعد از مراسم عید پاک برگزار می‌شود.روز پدرVatertag
    روز یکم آگوستروز ملی سوئیسNationalfeiertag der Schweiz
    پانزدهم آگوستروز ملی لینخنشتاینNationalfeiertag Liechtensteins

    واژگان آلمانی مربوط به فصل تابستان

    Heißگرم
    Sonnigآفتابی
    Trockenخشک
    Durstigتشنه
    Der Sonnenscheinتابش خورشید
    Der Strandساحل
    Die Hitzeدما
    Schwimmenشنا کردن

    فصل پاییز در زبان آلمانی

    در زبان آلمانی، واژه Herbst معادل واژه پاییز است. پاییز در همه کشورهای آلمانی زبان فصلی رنگارنگ است.

    مراسم های کشورهای آلمانی زبان در فصل پاییز

    این جشن در اواسط سپتامبر، به مناسبت شروع ماه اکتبر، برگزار می‌شود.جشن اکتبرOktoberfest
    سوم اکتبر، به مناسبت سالگرد اتحاد آلمان غربی و آلمان شرقی در سال 1990روز اتحاد آلمانTag der Deutschen Einheit
    26 اکتبرروز ملی اتریشNationalfeiertag in Österreich

    واژگان آلمانی مربوط به فصل پاییز

    برگ هاBlätter
    خشکسالیDie Ernte
    کدو حلواییDer Kürbis
    سوپDie Suppe
    جغدDie Eule

    فصل زمستان در زبان آلمانی

    تعطیلات فصلی در آلمان در فصل زمستان شروع می‌شود. در این تعطیلات، مردم وقت‌شان را کنار خانواده و دوستان صمیمی‌شان می‌گذرانند و غذاهای خوشمزه آلمانی می‌خورند.

    مراسم های کشورهای آلمانی زبان در فصل زمستان

     یکشنبه منتهی به کریسمس avdnt استAdvent
    روز پنجم دسامبر، کودکان کفش‌های‌شان را کنار پنجره می‌گذارند تا صبح روز ششم دسامبر، پر از شکلات شود.روز سنت نیکولاسNikolaus
    روز 24 دسامبر. در این روز، اعضای خانواده در کنار یکدیگر شام می‌خورند، کودکان اشعار کریسمس را از حفظ می‌خوانند و زیر درخت کریسمس به یکدیگر هدیه می‌دهند.کریسمسHeiligabend
    25 دسامبراولین روز کریسمس1. Weihnachtsfeiertag
    26 دسامبردومین روز کریسمس2. Weihnachtsfeiertag
    16 فوریهروز ولنتاینValentinstag
    یکم ژانویهروز سال نوNeujahr

    واژگان آلمانی مربوط به فصل زمستان

    برفDer Schnee
    یخDas Eis
    شال گردنDer Schal
    دستکشHandschuhe
    آدم برفیDer Schneemann
    پتوDie Decke

    سخن آخر

    تا به اینجا، با فصل ها به زبان آلمانی آشنا شدید. در هر کدام از کشورهای آلمانی زبان، هر کدام از فصول سال  مراسم و حتی واژگان مختص به خودشان را دارند. با یادگیری واژگان مربوط به هر فصل، می‌توانید به راحتی در مورد مسائل مختلف مربوط به هر فصل شرکت کنید.