زبان انگلیسی

اصطلاحات عاشقانه انگلیسی

عشق مضمونی جهانی است و در تاریخ، همواره به هر زبانی از آن صحبت کرده‌اند. در زبان انگلیسی، جمله‌ها و اصطلاحات بسیاری برای ابراز عشق وجود دارد. در این مطلب، چند اصطلاحات عاشقانه انگلیسی را به معرفی خواهیم کرد. با ما همراه باشید!

28 جمله و اصطلاح عاشقانه انگلیسی برای ابراز عشق

اگر می‌خواهید عشق‌تان را به زبان انگلیسی وصف یا ابراز کنید، باید یک سری اصطلاحات را بشناسید. در ادامه، 28

اصطلاح را به همراه مثال برای‌تان آورده‌ایم.

The Love Of My Life

  • معنی: مهم‌ترین شخص زندگی‌تان که بسیار دوستش دارید
  • مثال: It was obvious that Anne was the love of his life.

Love Is Blind

  • معنی: وقتی شخص یا اشخاصی عاشق می‌شوند ضعف‌ها و نقاط منفی معشوق‌شان را نمی‌بینند.
  • مثال: I don’t understand why she likes him so much? He is so selfish and doesn’t treat her well. Well, love is really blind.

All Is Fair In Love And War

  • معنی: در مورد عشق و جنگ، هر اقدامی قابل قبول است.
  • مثال: He refused to give me my seat, stating that he was there first and that all was fair in love and war.

A Face Only A Mother Could Love

  • معنی: معمولاً برای مسخره کردن کسی که چهرۀ جذابی ندارد استفاده می‌شود.
  • مثال: Although he had a face that only a mother could love, and he snorted and snored, Penny adored him.

A Love/Hate Relationship

  • معنی: وقتی شخصی یک نفر را خیلی دوست دارد، اما طرف مقابل او را چندان دوست ندارد، از این عبارت استفاده می‌کنند.
  • مثال: They had a love/hate relationship for 5 years. However, deep down they really did care about each other.

To Find Mr Or Mrs Right

  • معنی: یافتن کسی که مناسب ما است، کسی که مدت‌ها به دنبالش بودیم.
  • مثال: Jim is not married. He is always in search for his Mrs. Right wherever he goes.

Love At First Sight

  • معنی: عاشق شدن در نگاه اول
  • مثال: He saw that girl and he couldn’t take his eyes off her, it was love at first sight.

To Love With All Your Heart And Soul

  • معنی: عاشق کسی شدن
  • مثال: I love you with my heart and soul.

Falling Head Over Heels In Love

  • معنی: تجربۀ عشقی عمیق، خالصانه و ناگهانی
  • مثال: They have fallen head over heels in love.

Match Made In Heaven

  • معنی: دو شخصی که به هم می‌آیند.
  • مثال: Everyone thinks they’re a match made in heaven. They complement each other so well.

Apple of [Someone’s] Eye

  • معنی: کسی که خیلی دوستش دارید.
  • مثال: His daughter is the apple of his eye.

Ask [Someone] Out

  • معنی: پیشنهاد قرار ملاقات دادن
  • مثال: A few boys asked her out, but she rejected all of them.

Take My Breath Away

  • معنی: عاشق کسی بودن
  • مثال: The beautiful actress took my breath away.

Tie The Knot

  • معنی: ازدواج کردن
  • مثال: I’m not ready to tie the knot yet, but my mom keeps pressuring me!

Only Have Eyes For [Someone]

  • معنی: جذب یک شخص شدن
  • مثال: My father has only had eyes for my mother since they started dating.

A Face Only A Mother Could Love

  • معنی: کسی زیبا نیست
  • مثال: Despite the fact that she has a face only a mother could love, she is the best girl for me.

Love Makes The World Go Round

  • معنی: عشق برای زندگی ضروری است
  • مثال: I wish the nations would stop fighting: it’s love that makes the world go round.

Love Will Find A Way

  • معنی: اگر دو نفر یکدیگر را دوست داشته باشند، راهی را خواهند یافت، حتی اگر راه دشوار باشد.
  • مثال: Vivian and Steve got married after not seeing each other for six years. Someone said: love will find a way.

Absence Makes The Heart Grow Fonder

  • معنی: دوری باعث افزایش علاقه می‌شود
  • مثال: To calm me down, he told me that absence makes the heart grow fonder. It’s hard to believe! That’s all.

Catch Someone’s Eye

  • معنی: جذابیت داشتن برای کسی
  • مثال: The shy man at the back of the class caught my eye.

To Have A Crush On Someone

  • معنی: فکر کردن به کسی
  • مثال: When I was at school, I had a crush on a film star.

To Have The Hots For Someone

  • معنی: جذاب دیدن کسی
  • مثال: They’ve been going out together for years!

To Fall For Someone

  • معنی: عاشق کسی شدن
  • مثال: He always falls for the wrong types!

To Be Lovey-Dovey

  • معنی: عشق میان دو نفر
  • مثال: They’re so lovey-dovey, always whispering to each other and looking into each other’s eyes.

To Be Smitten By Someone

  • معنی: عاشق کسی شدن
  • مثال: I first met him at a party and from that evening on, I was smitten.

A Love-Nest

  • معنی: جایی که دو عاشق در آن زندگی می‌کنند
  • مثال: They made a love-nest in the old basement flat.

Puppy Love

  • معنی: عشق میان دو نوجوان
  • مثال: It’s just puppy love – you’ll grow out of it!

To Be Loved-Up

  • معنی: در عشقی سوزان بودن
  • مثال: They are one loved-up couple!

سخن آخر در مورد اصطلاحات عاشقانه انگلیسی

تا به این‌جا با اصطلاحات عاشقانه انگلیسی آشنا شدید. این اصطلاحات را در جمله‌ها و مکالمه‌های روزمره‌تان به کار بگیرید تا بتوانید مثل یک انگلیسی زبان صحبت کنید. بسیاری از جمله‌ها و عبارت‌های عاشقانه معنای مشابهی دارند، اما هرچه دانش‌تان بیشتر باشد، متن یا مکالمه‌تان جذاب‌تر خواهد شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا