زبان انگلیسی

رنگ ها در انگلیسی

ما در دنیایی رنگارنگ زندگی می‌کنیم و این رنگ‌ها نقش بسیار مهمی در زندگی روزمره ما دارند و حتی بر احساسات و حتی روند تصمیم‌گیری ما تأثیر می‌گذارند. یادگیری اسامی رنگ ها در زبان انگلیسی نقش بسیار مهمی در یادگیری زبان انگلیسی دارد. با یادگیری این زبان می‌توانید در مورد مسائل مختلف، از بازاریابی گرفته تا هنز و خریدن لباس، صحبت کنید. همچنین می‌توانید متوجه متون و منابع مربوط به این موارد شوید. در این مطلب، از اسامی رنگ ها در زبان انگلیسی و نحوه کاربردشان در گرامر این زبان برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

فهرست رنگ‌ها در انگلیسی

از کودکی، نام رنگ‌ها را با استفاده از اجسام پیرامون‌مان یاد می‌گیریم. هنگام یادگیری زبان انگلیسی، باید رنگ‌ها را از همان ابتدا یاد بگیرید تا بتوانید به خوبی صحبت کنید و متوجه صحبت‌های انگلیسی زبانان نیز بشوید.

رنگ‌هااسامی رنگ‌ها به زبان انگلیسی
سفیدWhite
زردYellow
آبیBlue
قرمزRed
سبزGreen
مشکیBlack
قهوه‌ایBrown
لاجوردیAzure
استخوانیIvory
سبز دودیTeal
نقره‌ایSilver
بنفشpurple
سورمه‌ایNavy blue
سبز مایل به زردPea green
خاکستریGray
نارنجیOrange
قرمز بلوطیMaroon
ذغالیCharcoal
سبز آبیAquamarine
مرجانیCoral
گندمیWheat
لیموییLime
قرمز سیرCrimson
خاکیKhaki
صورتی تندHot pink
سرخابیMagenta
زیتونیOlive
آبی مایل به سبزCyan
صورتیpink
قهوه‌ایbrown
آبی آسمانیsky blue
سبز لیموییlime green
نیلیindigo
اسطوخودوسیlavender
بژbeige
برنزیBronze
طلاییGolden
بادامی سیرPeru
قهوه‌ای مایل به زردSienna
بورگاندیBurgundy
بنفش روشنMauve
آبی یخیArctic blue
پرکلاغیJet black
بورگاندیBurgundy
زعفرانیSaffron
خردلیMustard
هلوییPeach

نحوه کاربرد رنگ‌ها در دستور زبان انگلیسی

اما نحوه کاربرد رنگ ها در گرامر زبان انگلیسی چگونه است؟ می‌توانید در سه جایگاه از رنگ‌ها استفاده کنید. در ادامه، در مورد هر سه برای‌تان خواهیم گفت. 

رنگ به علاوۀ فعل to be

To Be + Colour

به مثال زیر توجه کنید:

My car is blue.

My brother’s car is black.

رنگ به همراه اسم

در برخی از زبان‌ها، ابتدا اسم قرار می‌گیرد، سپس صفت، اما در زبان انگلیسی برعکس است، ابتدا صفت و بعد اسم قرار می‌گیرد. 

Colour + Noun

به مثال‌های زیر دقت کنید.

  • She has a black car.
  • I only have black clothes in my closet.
  • I loved the green dress you were wearing yesterday!

رنگ ها در انگلیسی در جایگاه اسم

گاهی رنگ در نقش اسم قرار می‌گیرد. به مثال زیر توجه کنید:

Blue is the colour of my car.

واژه‌های Color و Colour چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

هر دو واژه یک معنا دارد، اما املای آن‌ها بستگی به کشوری که در آن زندگی می‌کنند دارد. 

از واژۀ Color در ایالات متحده آمریکا استفاده می‌کنند. 

از واژۀ Colour در دیگر کشورهای انگلیسی زبان استفاده می‌کنند (انگلستان، استرالیا، نیوزیلند و غیره).

واژه‌ها Gray و Grey چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

این دو واژه نیز بسته به کشور مورد نظرتان استفاده می‌شوند:

واژۀ Gray در ایالات متحده آمریکا استفاده می‌شود. 

از واژۀ Grey در دیگر کشورهای انگلیسی زبان استفاده می‌کنند (انگلستان، استرالیا، نیوزیلند و غیره).

توصیف رنگ‌ها به زبان انگلیسی

با استفاده از واژه‌های Dark (تیره) و Light (روشن) می‌توانید رنگ‌ها را توصیف کنید. 

واژۀ bright (براق) نیز قبل از اسم رنگ قرار می‌گیرد.

اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های انگلیسی با رنگ‌ها

در زبان انگلیسی، یک سری ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات وجود دارد که در ساختارشان از رنگ‌ها استفاده کرده‌اند. با یادگیری این اصطلاحات، می‌توانید مانند یک انگلیسی زبان صحبت کنید. در ادامه، از این اصطلاحات برای‌تان خواهیم گفت. 

اصطلاحمعنیمثال
beet redقرمز تیره(معمولاً برای توصیف چهره از این عبارت استفاده می‌کنند)My sister’s face turned beet red when I caught her singing in front of a mirror.
black and blueکبود و کتک خوردهWe found the poor guy black and blue near the train tracks.
black and whiteشفاف و گویاThe rules we gave the kids were black and white. No answering the phone or the door.
black sheepعضو بد یا عجیب گروهMy oldest brother was the black sheep in our family. He dropped out of school at fifteen.
born with a silver spoon in one’s mouthزادۀ خانواده‌ای متمولKeiko hasn’t worked a day in her life. She was born with a silver spoon in her mouth.
catch red handedمچ کسی را گرفتنThe kids were caught red handed stealing chocolate bars.
golden opportunityشانس بزرگThe models’ conference was a golden opportunity for me to sell my beauty products.
the green lightاجازهThe builders were given the green light to begin the tower.
green with envyبسیار حسودI am green with envy over Julio’s new wardrobe.
have the bluesناراحتی یا افسردگیI always have the blues during the winter time.
in the darkبی خبرAntoine left his wife in the dark about their honeymoon destination until they got to the airport.
in the redبدهکاریWhen we were in the red we almost had to sell the house.
once in a blue moonبه ندرتWe only go out for dinner once in a blue moon.
out of the blueعیرمنتظرهI got a phone call from a long-lost cousin out of the blue last week.
rose coloured glassesدیدگاه غیر واقع‌بینانهPaula imagines Hollywood with rose coloured glasses.
see redعصبانی شدنI saw red when that guy grabbed my sister’s purse.
true coloursخود واقعیSuzanne doesn’t show her true colours when we have guests over.
white lieدروغ مصلحتیWe told Grandma that her cake was delicious, which was actually a white lie.
out of the blueکاملاً غیرمنتظرهI sent off my application to the company, but heard nothing. Then completely out of the blue they sent me a letter
white Christmasکریسمس برفیThere hasn’t been a white Christmas here since 1983.
grey matterمغزDoing crossword puzzles tests your grey matter.

سخن آخر

رنگ‌ها کاربردهای زیادی در دنیای ما دارند، از این رو، هنگام یادگیری زبان انگلیسی، باید رنگ‌ها را هر چه سریع‌تر یاد بگیرید تا بتوانید به خوبی صحبت کنید. همچنین باید بتوانید رنگ‌ها را در نقش‌های مختلف به کار بگیرید و حتی بتوانید رنگ‌ها را توصیف کنید. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا