نویسنده: نزدیکتر

  • جملات ساده و مرکب در زبان فرانسه

    جملات ساده و مرکب در زبان فرانسه

    وقتی شروع به یادگیری زبان فرانسه می‌کنید، خبری از یادگیری جمله‌های پیچیده و طولانی نیست، بلکه ابتدا واژه‌هایی را یاد می‌گیرید، سپس عبارت‌هایی را می‌آموزید، پس از آن، دستور زبان و ساختار جمله و در نهایت، به جمله‌سازی می‌رسید. در جمله‌سازی به زبان فرانسه نیز، دو مرحله وجود دارد: یادگیری جملات ساده و یادگیری جملات مرکب. با یادگیری ساختار جمله، به مرور زمان، می‌توانید جمله‌های ساده و مرکب بسازید. اما ساختار جمله در زبان فرانسه چیست؟ چگونه جمله‌های ساده و پیچیده فرانسوی بسازیم؟در این مطلب، هر آنچه باید در مورد جملات ساده و مرکب در زبان فرانسه بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    مدرسه زبان نزدیکتر یک جلسه کلاس خصوصی رایگان هدیه می‌دهد تا با اطمینان ثبت‌نام کنید!

    ساختار جمله های ساده در زبان فرانسوی

    در قدم اول، به سراغ ساختار جمله‌های ساده در زبان فرانسوی می‌رویم. جمله‌های فرانسوی نیز، مانند جمله‌های انگلیسی و فارسی، شامل فاعل، فعل و مفعول می‌شود.

    در زبان فرانسوی، بر خلاف دیگر زبان‌های رومی، فاعل جمله حذف نمی‌شود. همچنین، یادتان باشد که برای ساختن جمله فرانسوی، باید فعل را بر اساس فاعل و زمان جمله صرف کنید.

    برای ساختن جمله ساده فرانسوی، به دو یا سه عنصر نیاز دارید. به عبارت ساده، هر جمله ساده فرانسوی شامل دو یا سه جزء می‌شود. در ادامه، از اجزای جمله ساده در زبان فرانسه برای‌تان گفته‌ایم.

    ترجمه رسمی مدارک به فرانسه با دارالترجمه نزدیکتر به مدیریت مصطفی شالچی

    جمله‌های شامل فاعل و فعل در زبان فرانسه

    اگر در جمله‌ای از فعل ناگذر (یعنی فعلی که به مفعول نیازی ندارد و به بودن یا حرکت اشاره دارد) استفاده کنید، جمله‌تان صرفاً شامل فاعل و فعل می‌شود. در واقع، جمله با فاعل و فعل معنایش کامل می‌شود. افعال aller (رفتن)، courir (دویدن)   و  être (فعل to be) از افعال ناگذر هستند.

    به جمله زیر توجه کنید:

    من هستم.Je suis.

    در جمله بالا، ضمیر Je فاعل جمله از و suis فعل ناگذر جمله است.

    از آنجایی که افعال ناگذر هیچ نیازی به مفعول ندارد، با فاعل و فعل معنای جمله کامل می‌شود. چنین جمله‌هایی در دسته ساده‌ترین جمله‌های فرانسوی قرار می‌گیرند و شما در همان ابتدای مسیر یادگیری زبان فرانسه، ساختن آن را یاد می‌گیرید.

    آماده‌اید تا یادگیری زبان فرانسه را شروع کنید؟ همین حالا به صفحه ما مراجعه کنید و دوره مناسب خود را انتخاب کنید!

    جمله‌های شامل فاعل، فعل و مفعول در زبان فرانسه

    اگر در جمله‌تان از فعل گذرا (افعالی که به مفعول نیاز دارند) استفاده کنید، جمله‌تان شامل حداقل سه جزء خواهد بود: فاعل، فعل و مفعول.

    به جمله‌ زیر توجه کنید:

    تو یک گربه داری.Tu as un chat.

    در جمله بالا، ضمیر Tu فاعل جمله است، as فعل گذرای جمله است و un chat مفعول جمله است.

    یادتان باشد که همه اسم‌ها در زبان فرانسه به حرف تعریف نیاز دارند، بنابراین این جمله‌ها چهار جزء دارند.

    جمله مرکب در زبان فرانسوی

    پس از جمله ساده، نوبت به جمله پیچیده در زبان فرانسوی می‌رسد. هر جمله مرکب در زبان فرانسه شامل دو یا سه فعل می‌شود. این جمله‌ها متشکل از بیش از دو عبارت می‌شوند، اما جمله‌های ساده در زبان فرانسوی فقط یک فعل دارند و بالطبع، متشکل از یک عبارت هستند.

    عبارت در زبان فرانسوی شاامل گروهی از کلمات مربوط به یک فعل می‌شوند. فعل یک عبارت همیشه صرف می‌شود، به غیر از چند مورد استثناء.

    به جمله‌های زیر توجه کنید.

    Fiona cuisine pour ses invités.

    جمله بالا شامل یک فعل و یک عبارت است. بنابراین این جمله در دسته جمله‌های ساده قرار می‌گیرد.

    Fiona a oublié d’acheter du lait quand elle a fait les courses.

    در جمله بالا، دو فعل و دو عبارت داریم، بنابراین جمله مرکب یا پیچیده است.

    می‌خواهید درباره زبان فرانسه بیشتر بدانید؟‌اینجا را کلیک کنید:

    انواع عبارت در زبان فرانسه

    در دستور زبان فرانسه، سه نوع عبارت وجود دارد:

    عبارت مستقل (une proposition indépendante) جمله ساده‌ای است که هیچ ارتباطی با عبارت دیگری در جمله ندارد.

    عبارت وابسته (une proposition subordonnée) به تنهایی معنای ندارند، بلکه باید متصل به عبارت دیگری باشند.

    عبارت اصلی (une proposition principale) شبیه به عبارت مستقل است، اما با این تفاوت که عبارت وابسته را نیز معرفی می‌کند. عبارت اصلی، بر خلاف عبارت وابسته، معنای خودش را دارد، حتی اگر عبارت وابسته را نیز از آن حذف کنیم، معنای عبارت اصلی حفظ می‌شود.

    وقتی دو عبارت مستقل در جمله وجود دارد، می‌توانید با استفاده از کاما یا نقطه ویرگول، آن‌ها را از یکدیگر جدا کنید.

    به مثال زیر توجه کنید:

    Fiona a un problème, elle a oublié d’acheter du lait.

    در جمله بالا، دو فعل و دو عبارت مستقل در جمله وجود دارد. هر دو عبارت مستقل هستند و با استفاده از ویرگول به یکدیگر متصل شده‌اند.

    اگر می‌خواهید دو عبارت مستقل را با یکدیگر ترکیب کنید، می‌توانید از حروف ربط فرانسوی، مانند  mais، ou، et، danc، or، ni و car استفاده کنید.

    به مثال زیر توجه کنید:

    Le gâteau de Fiona est délicieux et ses invités sont contents.

    در جمله بالا، دو فعل و دو عبارت وجود دارد. هر دو عبارت، به طور مستقل نیز، معنا دارند، اما با استفاده از حرف ربط et به یکدیگر متصل شده‌اند.

    عبارت‌های متصل همیشه به عبارت اصلی وصل هستند و به تنهایی، هیچ معنایی ندارند. عبارت‌های وابسته معمولاً همراه با یک حرف ربط یا یک ضمیر نسبی هستند. به جمله زیر توجه کنید:

    Fiona a oublié d’acheter du lait quand elle a fait du courses.

    در جمله بالا، عبارت وابسته quand elle a fait du courses بدون وجود عبارت اصلی Fiona a oublié d’acheter du lait هیچ معنایی ندارد.

    عبارت نسبی در زبان فرانسه چیست؟

    در زبان فرانسوی، عبارت نسبی (les propositions subordonnées relatives) اطلاعات بیشتری را در مورد اسم در اختیارتان قرار می‌دهد، بدون اینکه نیاز به ساختن جمله جدید باشد. در این جمله‌ها، ضمیر نسبی، مانند que، وجود دارد.

    به جمله زیر توجه کنید:

    Les invités ont adoré le gâteau que Fiona a fait.

    در جمله بالا، دو فعل و دو عبارت وجود دارد.

    عبارت Les invités ont adoré le gateau حتی بدون وجود عبارت نسبی نیز معنا دارد.

    اما عبارت que Fiona a fait هیچ معنایی ندارد و اگر اسم gateau در عبارت اصلی نباشد، هیچ معنایی نخواهد داشد.

    عبارت‌های اسمی در زبان فرانسه

    عبارت‌های اسمی وابسته یا عبارت‌های مکمل (les propositions subordonnées completives) در زبان فرانسه به فعل عبارت اصلی جمله اشاره دارند و تقریباً همیشه نقش مفعول مستقیم را در جمله ایفا می‌کنند. این عبارت‌ها هیچ نقش دیگری در جمله نمی‌گیرند و علاوه بر آن، نمی‌توانید آن‌ها را از جمله حذف کنید.

    عبارت قیدی در زبان فرانسه

    عبارت قیدی  (les propositions subordonnées circonstancielles) در زبان فرانسه همیشه به عبارت اصلی جمله اشاره دارد و همچنین، همیشه با یک حرف ربط همراه است. این عبارت‌های وابسته در جواب سوالاتی مانند چه زمانی، چگونه، چرا و غیره می‌آید.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با جملات ساده و مرکب در زبان فرانسه آشنا شدید. هر جمله ساده در زبان فرانسه، شامل دو یا سه جزء است. اگر فعل گذرا باشد، جمله فاعل، فعل و مفعول دارد، اما اگر فعل جمله ناگذر باشد، جمله شامل فاعل و فعل می‌شود و برای تکمیل معنا، هیچ نیازی به جزو دیگر نیست. جملات مرکب در زبان فرانسه، شامل بیش از دو فعل است و از بیش از دو عبارت تشکیل می‌شود. عبارت‌ها در زبان فرانسه نیز انواع مختلف دارد، برخی از عبارت‌ها، مانند عبارت مستقل و اصلی، به تنهایی معنا دارند و عبارت‌های وابسته، به تنهایی هیچ معنایی ندارند. در قدم اول، جمله‌های ساده فرانسوی را بشناسید تا بتوانید انواع جمله پیچیده فرانسوی را نیز به راحتی بسازید.

  • زمان ها در زبان فرانسه

    زمان ها در زبان فرانسه

    یادگیری زمان ها در زبان فرانسه یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها برای زبان‌آموزان است، چرا که چندین زمان در زبان فرانسه وجود دارد و هر کدام از آن‌ها نیز کاربرد مشخصی دارند. در واقع، باید بدانید در هر موقعیت، باید از کدام زمان استفاده کنید. اما مهم‌ترین زمان ها در زبان فرانسوی چیست؟ ساختار هر کدام چگونه است؟ در این مطلب، هر آنچه باید در مورد زمان‌ها در زبان فرانسه بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    مدرسه زبان نزدیکتر یک جلسه کلاس خصوصی رایگان هدیه می‌دهد تا با اطمینان ثبت‌نام کنید!

    مهم‌ترین زمان‌ها در زبان فرانسه چیست؟

    در زبان فرانسه، شش زمان مهم وجود دارد:

    • زمان حال (le présent)
    • گذشته ترکیبی (passé composé)
    • گذشته ناقص (l’imparfait)
    • آینده ساده (le futur simple)
    • شرطی (le conditionnel présent)
    • التزامی (le présent du subjonctif)

    این شش زمان در زبان فرانسه اهمیت بسیار زیادی دارند. اگر این شش زمان و کاربردشان را یاد بگیرید، می‌توانید به راحتی، به زبان فراسه صحبت کنید و بنویسید. بنابراین تقویت مهارت‌های زبانی فرانسه در گروی یادگیری زمان‌ها در زبان فرانسه است.

    ترجمه رسمی مدارک به فرانسه با دارالترجمه نزدیکتر به مدیریت مصطفی شالچی

    زمان حال در زبان فرانسه

    در قدم اول، به سراغ زمان حال می‌رویم. برای ساختن جمله حال ساده، باید فعل اصلی را در زمان حال صرف کنید.

    برای مثال، فعل parler (به معنای صحبت کردن) از افعال باقاعده فرانسوی است و اگر بخواهید آن را در زمان حال ساده به کار ببرید، باید آن را صرف کنید.

    به جدول زیر توجه کنید:

    من صحبت می‌کنم.Je parleاول شخص مفرد
    تو صحبت می‌کنی.Tu parlesدوم شخص مفرد
    او صحبت می‌کندIl/elle/on parleسوم شخص مفرد
    ما صحبت می‌کنیم.Nous parlonsاول شخص جمع
    شما صحبت می‌کنید. (رسمی، جمع)Vous parlezدوم شخص جمع
    آن‌ها صحبت می‌کنند.Ils/elles parlentسوم شخص جمع

    همانطور که در جدول بالا مشاهده می‌کنید، در اول شخص مفرد (ضمیر je به معنی من) شکل ساده و استمراری دارد.

    زمان حال پرکاربردترین زمان در زبان فرانسه است.

    یگی از رایج‌ترین اشتباهات در میان زبان‌آموزان این است که وقتی می‌خواهند جمله حال استمراری بسازند، چنین جمله‌ای را می‌نویسند: Je suis parle. اصلاً نیازی به استفاده از فعل to be در جمله نیست و می‌توانید بنویسید Je parle. این جمله ساختار استمراری را نیز در خود دارد.

    آماده‌اید تا یادگیری زبان فرانسه را شروع کنید؟ همین حالا به صفحه ما مراجعه کنید و دوره مناسب خود را انتخاب کنید!

    زمان گذشته ترکیبی  در زبان فرانسه

    دومین زمان در زبان فرانسه   passé compose است. در جدول زیر، فعل parler را در زمان گذشته صرف کرده‌ایم.

    من صحبت کردم.J’ai parléاول شخص مفرد
    تو صحبت کردی.Tu as parléدوم شخص مفرد
    او صحبت کرد.Il/elle/on a parléسوم شخص مفرد
    ما صحبت کردیم.Nous avons parléاول شخص جمع
    شما صحبت کردید. (رسمی، جمع)Vous avez parléدوم شخص جمع
    آن‌ها صحبت کردند.Ils/elles ont parléسوم شخص جمع

    زمان گذشته به عملی اشاره دارد که در زمان گذشته انجام شده است.

    جمله زیر نمونه‌ای از جمله‌ زمان گذشته است.

    من ساعت شش با جیمز صحبت کردم.J’ai parlé à James à six heures

    می‌خواهید درباره زبان فرانسه بیشتر بدانید؟‌اینجا را کلیک کنید:

    زمان گذشته ناقص در زبان فرانسوی

    گذشته ناقص (l’imparfait) در زبان فرانسه به عملی اشاره دارد که در یک بازه زمانی در گذشته رخ داده است.

    از زمان گذشته ناقص فرانسه، برای بیان زمینه یک داستان نیز استفاده می‌کنند.

    در جدول زیر، فعل parler را در زمان گذشته ناقص صرف کرده‌ایم.

    من صحبت می‌کردم.Je parlaisاول شخص مفرد
    تو صحبت می‌کردی.Tu parlaisدوم شخص مفرد
    او صحبت می‌کرد.Il/elle/on parlaitسوم شخص مفرد
    ما صحبت می‌کردیم.Nous parlionsاول شخص جمع
    شما صحبت می‌کردید. (رسمی، جمع)Vous parliezدوم شخص جمع
    آن‌ها صحبت می‌کردند.Ils/elles parlaientسوم شخص جمع

    در جدول بالا، معنای «عادت داشتم» نیز در جمله‎‌ها نهفته است، اما هیچ اثری از چنین معدلی در آن‌ها مشاهده نمی‎‌کنید. برای مثال، جمله Je parlais به معنای من «عادت داشتم» است.

    زمان آینده ساده در زبان فرانسوی

    اگر می‌خواهید در مورد عمل یا اتفاقی مربوط به زمان آینده صحبت کنید، می‌توانید از این ساختار استفاده کنید. جمله آینده ساده حاصل ترکیب مصدر فعل با شکل حال ساده فعل avoir در انتهای آن است.

    در جدول زیر، فعل parler را در زمان آینده صرف کرده‌ایم.

    من صحبت خواهم کردJJe parleraiاول شخص مفرد
    تو صحبت خواهی کرد.Tu parlerasدوم شخص مفرد
    او صحبت خواهد کرد.Il/elle/on parleraسوم شخص مفرد
    ما صحبت خواهیم کرد.Nous parleronsاول شخص جمع
    شما صحبت خواهید کرد.  (رسمی، جمع)Vous parlerezدوم شخص جمع
    آن‌ها صحبت خواهند کرد..Ils/elles parlerontسوم شخص جمع

    در دستور زبان فرانسوی، علاوه بر آینده ساده، یک زمان دیگری نیز برای صحبت در مورد برنامه‌های آینده وجود دارد: زمان آینده نزدیک (le futur proche).

    ساختار دستوری این زمان حال فعل aller (به معنای رفتن) و مصدر فعل است.

    به جمله زیر توجه کنید:

    من صحبت خواهم کرد.Je vais parler.

    برای صحبت کردن در مورد آینده، می‌توانید از هر دو ساختار استفاده کنید.

    آماده‌اید تا یادگیری زبان فرانسه را شروع کنید؟ همین حالا در دوره‌های ما ثبت‌نام کنید!”

    مشاهده دوره‌های آموزش زبان فرانسه

    سخن آخر

    تا به اینجا، با زمان‌ ها در زبان فرانسه آشنا شدید. این زمان‌ها اهمیت زیادی در گفتار و نوشتار دارند. همچنین اگر بخواهید متن یا گفتاری را متوجه شوید نیز باید این زمان‌ها را بشناسید. با یادگیری صرف افعال باقاعده و بی‌قاعده فرانسوی در زمان‌های مختلف، می‌توانید به راحتی، در مورد زمان‌های مختلف صحبت کنید.

  • صفات مقایسه‌ای و عالی در زبان اسپانیایی

    خوب، بهتر یا بهترین؟ وقتی به زبان اسپانیایی صحبت می‌کنید یا می‌نویسید، گاهی لازم است دو یا چند چیز را با یکدیگر مقایسه کنید. در زبان اسپانیایی، صفت‌های عالی و مقایسه ساختار مشخصی دارند و طبق الگوی مشخصی شکل می‌گیرند. چگونه دو یا چند چیز را با یکدیگر مقایسه کنیم؟ صفت مقایسه‌ای چه تفاوتی با صفت عالی دارد؟ چگونه از این ساختار در جمله استفاده کنیم؟

    در این مطلب، هر آنچه باید در مورد صفات مقایسه ای و عالی در زبان اسپانیایی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    صفت های مقایسه ای در زبان اسپاینیایی

    در قدم اول، ابتدا به سراغ صفت‌های مقایسه‌ای در زبان اسپانیایی برویم. از صفت‎‌‌های مقایسه‌ای برای مقایسه دو یا چند اسم استفاده می‌شود.  برای مثال، می‌توانید برای مقایسه مکان‌ها، حیوانات، اشیاء، مفاهیم و مردم از این صفت‌ها استفاده کنید.

    معمولاً برای مقایسه یا ارزیابی کیفیت یک یا چند ویژگی اشخاص می‌توانید از این ساختار مقایسه‌ای استفاده کنید.

    برای ساختن صفت‌های مقایسه‌ای در زبان آلمانی، می‌توانید از سه صفت زیر استفاده کنید:

    بیشترmás
    کمترmenos
    برابرigual

    بنابراین در ساختار مقایسه‌ای در زبان اسپانیایی، می‌توانید از قیدهای más و menos پیش از صفت استفاده کنید.

    اگر می‌خواهید به کمتر اشاره کنید، از فرمول زیر استفاده کنید:

    más + صفت + que

    اگر قرار است به بیشتر اشاره کنید، از فرمول زیر استفاده کنید:

    menos + adjective + que

    یادتان باشد که میان جنسیت و تعداد اسم و صفت در زبان اسپانیایی باید تناسب وجود داشته باشد.

    اکنون به کاربرد این فرمول در جمله‌های زیر توجه کنید:

    مادرم کوتاه‌تر از مادر تو است.  Mi mamá es más baja que la tuya.
    من بلندتر از تو هستم.Yo soy más alta que tú.
    او خوش‌تیپ‌تر است.Él es más guapo.
    سگ او کوتاه‌تر از سگ من است.  Su perro es más listo que el mío.
    او کمتر باهوش است.Ella es menos inteligente.
    او باهوش‌تر است.Ella es más inteligente.

    اگر می‌خواهید به برابری بین دو اسم اشاره کنید، از فرمول زیر استفاده کنید:

    no + فعل + tan + صفت + como

    به کاربرد این فرمول در جمله‌های زیر توجه کنید:

    من به باهوشی تو نیستم.Yo no soy tan inteligente como tú.
    گربه او به تنبلی گربه من نیست.Su gato no es tan perezoso como el mío.

    صفت‌های مقایسه‌ای بی‌قاعده در زبان اسپانیایی

    برخی از صفت‌های مقایسه‌ای در زبان اسپانیایی از قاعده مشخصی پیروی نمی‌کنند، بلکه بی‌قاعده هستند. در جدول زیر این افعال بی‌قاعده اسپانیایی را برای‌تان آورده‌ایم.

    معنیصفت مقایسه‌ایمعنیصفت
    بهترmejorخوبbueno
    بدترpeorبدmalo
    بزرگترmayorبزرگgrande
    کوچک‌ترmenorکوچکpequeño
    جوان‌ترmenorجوانjoven
    پیرترmayorپیرviejo

    صفت عالی در زبان اسپانیایی

    صفت عالی در زبان اسپانیایی برای اشاره به متمایز بودن یک ویژگی در یک اسم استفاده می‌شود. در واقع، صفت عالی در زبان اسپانیایی همان کارکرد «ترین» را در زبان فارسی دارد.

    او خوش‌تیپ‌ترین است.Él es el más guapo.
    او بدتیپترین است.Él es el menos guapo.
    او باهوش‌ترین است.Ella es la más inteligente.
    او کم‌هوش‌ترین است.Ella es la menos inteligente.

    اکنون به شکل جمع این صفت‌ها توجه کنید:

    آن‌ها خوش‌تیپ‌ترین هستند.Ellos son los más guapos.
    آن‌ها کم‌هوش‌ترین‌ها هستند.Ellas son las menos inteligentes.
    مهم‌ترین چیز عشق ورزیدن است.Lo más importante es amar.

    پسوند ésimo نوعی صفت عالی است.

    به جمله‌های زیر توجه کنید:

    این غذا واقعاً خوشمزه است.Ella es altísima.
    تو واقعاً خوش‌تیپ هستی.Él es guapísimo.

    صفت‌های بی قاعده مقایسه ای و عالی در زبان اسپانیایی

    در زبان اسپانیایی برخی از صفت‌های بی‌قاعده هستند و برای تبدیل‌شان به صفت عالی و مقایسه‌ای، لازم نیست طبق الگوی مشخصی عمل کنید، بلکه باید آ‌ها را حفظ کنید. برای مثال،  buerno (یعنی خوب) و malo (یعنی بد) از صفت‌های بی‌قاعده در زبان اسپانیایی هستند. در جمله‌های زیر، شکل مقایسه‌ای و عالی آن‌ها را برای‌تان آورده‌ایم.

    این اتومبیل خوب است.Este coche es bueno.
    این اتومبیل بهتر است.Este coche es mejor.
    این اتومبیل بهترین است.Este coche es el mejor.
    این اتومبیل بد است.Esta casa es mala.
    این اتومبیل بدتر است.Esta casa es peor.
    این اتومبیل بدترین است.Esta casa es la peor.

    وقتی در مورد سن صحبت می‌کنیم، ممکن است لازم باشد از صفت‌های mayor و menor استفاده کنیم. این صفت‌ها نیز بی‌قاعده هستند و شکل مقایسه‌ای و عالی‌شان طبق الگوی مشخصی ساخته نمی‌شود.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    پابلو پیر است.Pablo es viejo.
    پابلو بزرگتر از برادرش است.Pablo es mayor que su hermano.
    پابلو از همه اعضای خانواده‌اش بزرگتر است.Pablo es el mayor de su familia.
    کاترینا جوان است.Katrina es joven.
    کاترینا کوچک‌تر از خواهرش است.Katrina es menor que su hermana.
    کارترینا از همه اعضای خانواده‌اش کوچک‌تر است.Katrina es la menor de su familia.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با صفت مقایسه‌ ای و عالی در زبان اسپانیایی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، برای ساختن صفت مقایسه‌ای، باید از más و menos استفاده کنید و برای ساختن صفت عالی در زبان اسپانیایی باید از más و menos به همراه حروف تعریف معین، مانند el یا la استفاده کنید. در این بین، برخی از صفت‌ها نیز بی‌قاعده هستند و باید شکل تفضیلی و عالی‌شان را حفظ کنید.

  • چگونه به زبان آلمانی ایمیل بزنیم؟

    یادگیری از زبان‌های دشوار است و معمولاً یادگیری آن زمان‌بر است و به تمرین و ممارست نیاز دارد. در واقع، اگر بخواهید مثل گویش‌وران زبان آلمانی بخوانید و بنویسید، باید زمان کافی را صرف این کار کنید و از تلاش دست نکشید. وقتی به این زبان مسلط شدید و خواستید با شرکت‌های آلمانی یا گویش‌وران این زبان با ایمیل ارتباط برقرار کنید، باید ساختار ایمیل به زبان آلمانی را بشناسید و بدانید در ایمیل‌های‌تان از چه واژه‌ها و عبارت‌هایی استفاده کنید و چگونه جمله رسمی بسازید. اما چگونه به زبان آلمانی ایمیل بزنیم؟ اصول و قواعد ایمیل زدن به زبان آلمانی چیست؟

    در این مطلب، برای‌تان خواهیم گفت چگونه به زبان آلمانی ایمیل بزنیم. با ما همراه باشید.

    ضمیر مناسب برای ایمیل آلمانی

    پیش از یادگیری ساختار ایمیل به زبان آلمانی، باید بدانید در ایمیل‌های آلمانی، از چه ضمیری استفاده کنید: du یا Sie. هر دو ضمیر برای اشاره به دوم شخص به کار می‌رود با این تفاوت که du ضمیر دوم شخص مفرد غیررسمی است و Sie ضمیر دوم شخص رسمی است.

    در قدم اول، باید ماهیت رابطه‌تان و میزان صمیمیت‌تان را با گیرنده نامه مشخص کنید. اگر می‌خواهید ایمیلی رسمی بزنید و رابطه صمیمانه‌ای با گیرنده ایمیل ندارید، باید از ضمیر Sieاستفاده کنید، اما اگر رابطه دوستانه‌ای با گیرنده دارید، می‌توانید از ضمیر du استفاده کنید. یادتان باشد که ضمیر Sie اگر به دوم شخص اشاره داشته باشد و رسمی باشد، باید با S  بزرگ نوشته شود. در زبان آلمانی ضمیر sie با s کوچک فقط برای اشاره به سوم شخص جمع به کار می‌روند. در این حالت، فقط sie را در ابتدای جمله می‌توانید با حرف بزرگ بنویسید و در دیگر موقعیت‌ها، باید آن را با حرف کوچک بنویسید. اما ضمیر Sie، برای اشاره به دوم شخص، در همه جای جمله با حرف بزرگ ظاهر می‌شود. بنابراین هنگام استفاده از این ضمیر باید خیلی دقت کنید.

    البته یادتان باشد که گویش وران زبان آلمانی بیشتر از Sie، ضمیر رسمی، استفاده می‌کنند و کمتر پیش می‌آید ضمیر du را در ایمیل‌های‌شان مشاهده کنید.

    چگونه نوشتن ایمیل به زبان آلمانی را آغاز کنیم؟

    اکنون نوبت به نوشتن ایمیل به زبان آلمانی و آغاز کردن ایمیل است. اگر شما نیز می‌خواهید به زبان آلمانی ایمیل بزنید یا اینکه صرفاً می‌خواهید ایمیل زدن به زبان آلمانی را یاد بگیرید، در ادامه، دستورالعمل نوشتن ایمیل به زبان آلمانی را برای‌تان گفته‌ایم.

    نوشتن ایمیل رسمی به زبان آلمانی

    برای نوشتن ایمیل رسمی آلمانی، باید یک سری اصطلاحات مشخص را بشناسید تا بتوانید نامه‌ رسمی یکپارچه و صحیحی را به زبان آلمانی بنویسید.

    استفاده از عبارت Sehr geehrter Herr برای مردان

    اگر می‌خواهید ایمیلی را برای مردی ارسال کنید که او را می‌شناسید و نامش را می‌دانید، ایمیل را با عبارت Sehr geehrter Herr آغاز کنید و بعد از واژه Herr نیز نام شخص مورد نظرتان را بنویسید. این عبارت برای ارسال ایمیل به مردان به کار می‌رود، چرا که Herr فقط برای مردان به کار می‌رود.

    استفاده از عبارت Sehr geehrte Frau برای زنان

    اگر گیرنده ایمیل خانم است، باید ایمیل را با عبارت Sehr geehrte Frau آغاز کنید و بعد از واژه Frau نیز نام شخص مورد نظرتان را بنویسید. واژه Frau به معنای واژه «خانم» است. 

    استفاده از عبارت Sehr geehrte Damen und Herren

    اگر اسم گیرنده ایمیل را نمی‌دانید و همچنین، خبر ندارید که قرار است برای یک زن نامه بنویسید یا برای یک مرد، باید از عبارت Sehr geehrte Damen und Herren استفاده کنید. ترجمه لفظ به لفظ این عبارت آلمانی بدین شکل است: «خانم یا آقای عزیز».

    نوشتن ایمیل غیررسمی به زبان آلمانی

    اکنون نوبت به نوشتن ایمیل به زبان غیررسمی می‌رسد. در ادامه، از قواعد نوشتن ایمیل غیررسمی به زبان آلمانی برای‌تان گفته‌ایم.

    استفاده از واژه Hallo در ایمیل آلمانی

    واژه Hallo از رایج‌ترین روش‌های شروع ایمیل به زبان غیررسمی است. در واقع، واژه hallo در زبان آلمانی به معنای سلام است.

    استفاده از واژه Liebe در ایمیل آلمانی

    واژه Liebe پرکاربردترین واژه برای شروع کردن ایمیل یا نامه به زبان آلمانی است. این واژه معادل واژه «عزیز» است و برای ارسال نامه یا ایمیل به دوستان و آشنایان‌تان، می‌توانید از آن استفاده کنید.

    استفاده از واژه Lieber در ایمیل آلمانی

    همانطور که می‌دانید، در زبان آلمانی، جنسیت مطرح است. اگر گیرنده نامه یا ایمیل مرد است، باید از واژه Lieber برای شروع استفاده کنید.

    یادتان باشد که ایمیل به زبان آلمانی، باید نامه را با حرف کوچک شروع کنید و نباید در ابتدای ایمیل، از حروف بزرگ استفاده کنید.

    به اتمام رساندن ایمیل به زبان آلمانی

    بعد از نوشتن ابتدای ایمیل و پس از آن، بدنه ایمیل، باید بتوانید ایمیل را با جمله‌های صحیح به پایان برسانید. جمله‌های زیر برای به اتمام رساندن نامه مناسب هستند.

    وقتی می‌خواهید به مخاطب بگویید که منتظر دریافت جواب هستید، می‌توانید از این جمله استفاده کنید.Ich würde mich freuen, bald von Ihnen zu hören
    وقتی می‌خواهید به مخاطب بگویید که می‌توانید برای اطلاعات بیشتر با شما در ارتباط باشد، از این جمله استفاده کنید.Für weitere Auskünfte stehe ich Ihnen gerne zur Verfügung

    یادتان باشد که برای به اتمام رساندن ایمیل آلمانی، لازم نیست از ویرگول استفاده کنید. به مثال زیر توجه کنید:

    VG

    Kat

    اتمام ایمیل رسمی به زبان آلمانی

    برای اتمام ایمیل رسمی آلمانی، از عبارت‌های زیر استفاده کنید.

    جمله Mit freundlichen Grüßen

    جمله Mit freundlichen Grüßen پرکاربردترین جمله برای اتمام نامه است. در ایمیل‌های غیررسمی، این جمله را به شکل اختصاری mfg نیز مشاهده می‌کنید.

    جمله Mit herzlichen Grüßen

    جمله Mit herzlichen Grüßen به معنای «با بهترین آرزوها» است و برای اتمام ایمیل، از آن استفاده می‌کنند.

    اتمام ایمیل غیررسمی آلمانی

    اگر ایمیل غیررسمی نوشته‌اید و می‌خواهید آن را به درستی به اتمام برسانید، از واژه‌ها و عبارت‌هایی مانند Viele Grüße or Liebe Grüße، Gruß، Dein(e) استفاده کنید. جمله Mach’s gut! نیز گزینه خوبی است و معادل فارسی آن «مراقب خودت باش» است.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با نحوه ایمیل زدن به زبان آلمانی آشنا شدید. همانطور که مشاهده کردید، برای نوشتن ایمیل به زبان آلمانی، باید ابتدا نسبت و میزان صمیمت‌تان را گیرنده ایمیل مشخص کنید، سپس شروع به نوشتن کنید. با یادگیری واژه‌ها و عبارت‌های رسمی و غیررسمی آلمانی، می‌توانید انواع ایمیل را به زبان آلمانی بنویسید، به شیوه درست و مثل گویش‌وران این زبان.

  • مفعول مستقیم و غیر مستقیم در زبان انگلیسی

    در دستور زبان انگلیسی، با دو نوع مفعول رو به رو خواهید شد: مفعول مستقیم و مفعول غیرمسقتیم. هر کدام از این انواع مفعول در دستور زبان انگلیسی کاربرد مشخصی دارند.  اگر این دو نوع فعل انگلیسی را بشناسید و کاربردشان را بدانید تا بتوانید به درستی، از آن‌ها استفاده کنید. اما مفعول مستقیم چیست و چه کاربردی دارد؟ مفعول غیرمستقیم چیست و جایگاهش در جمله کجاست؟

    در این مطلب، هر آنچه باید در مورد مفعول مستقیم و غیرمستقیم در زبان انگلیسی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم چیست؟

    در قدم اول، به سراغ معرفی مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم در زبان انگلیسی می‌رویم. مفعول مستقیم مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم دو نوع مفعول مجزا در جمله هستند. مفعول می‌تواند یک کلمه، یک ضمیر یا یک عبارت باشد که عمل فعل جمله روی آن انجام شده باشد. به عبارت ساده، می‌توان گفت مفعول دریافت‌‌کننده فعل جمله است.

    مفعول مستقیم در زبان انگلیسی

    مفعول مستقیم در زبان انگلیسی اسم یا ضمیری است که به طور مستقیم، عمل فعل جمله را دریافت کرده باشد. برای مثال، در جمله The dog chased the cat، مفعول مستقیم the cat که فعل جمله، یعنی chased روی آن انجام شده است.

    مفعول غیرمستقیم در زبان انگلیسی

    مفعول غیرمستقیم در زبان انگلیسی اسم یا ضمیری است که به صورت غیر مستقیم، نشان می‌دهد فعل جمله برای چه کسی انجام شده است. به عبارت دیگر، مفعول غیرمستقیم دریافت‌کننده مفعول مستقیم است. برای مثال، در جمله She gave him the book، مفعول غیرمستقیم جمله ضمیر him است که مفعول مستقیم را، یعنی the book، دریافت کرده است.

    مفعول مستقیم چه تفاوتی با مفعول غیرمستقیم دارد؟

    اکنون به سراغ تفاوت میان مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم در جمله می‌‎رویم. مفعول غیرمستقیم نشان می‌دهد که عمل فعل روی چه کسی یا چه چیزی انجام شده است. مفعول مستقیم دریافت کننده یا تأثیرپذیر فعل جمله است، اما مفعول غیرمستقیم دریافت‌کننده مفعول مستقیم است.

    به جمله‌های زیر توجه کنید:

    او گل‌ها را به مادرش دادShe gave the flowers to her mother.

    در جمله بالا، مفعول مستقیم جمله the flowers است، چرا که فعل جمله را، یعنی gave، دریافت کرده است.

    مفعول غیرمستقیم جمله بالا her mother است، چرا که به دریافت کننده مفعول جمله اشاره می‌کند.

    چگونه مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم را تشخیص دهیم. این سوال برای بسیاری از زبان آموزان پیش می‌آید. راه‌های بسیار ساده‌ای برای تشخیص مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم در جمله انگلیسی وجود دارد که اگر آن‌ها را بشناسید، می‌توانید به راحتی، این دو را از یکدیگر تشخیص دهید. به مرور زمان نیز، این دو را به صورت خودکار از یکدیگر تشخیص می‌دهید.

    به راهکارهای زیر توجه کنید:

    برای یافتن مفعول مستقیم در جمله، باید سوال «چه چیزی را» و «چه کسی را» را از خودتان بپرسید.

    برای مثال، در جمله، He ate the pizza، باید از خودتان بپرسید «چه کسی پیتزا را خورد؟» پاسخ این سوال مفعول مستقیم جمله‌تان است: the pizza.

    برای یافتن مفعول غیرمستقیم جمله، باید بپرسید «برای چه کسی؟» و «برای چه چیزی؟» پاسخ این سوالات مفعول غیر مستقیم جمله مورد نظرتان است.

    برای مثال، درجمله She gave him the book، باید بپرسید «او کتاب را به چه کسی داد؟» پاسخ این سوال مفعول غیر مستقیم جمله‌تان است: him.

    به همین سادگی!

    کاربرد مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم در جمله انگلیسی

    تا به اینجا، با ماهیت مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم در زبان انگلیسی آشنا شدید. اکنون با مشاهده چند نمونه، با این دو مورد و کاربردشان در دستور زبان انگلیسی بیشتر آشنا می‌شوید.

    او کتاب خواند. He read the book.

    در جمله بالا، مفعول مستقیم the book است، چرا که عمل فعل جمله، یعنی read، روی آن انجام شده است.

    او به او یک هدیه داد.She gave him a present.

    در جمله بالا، a present مفعول جمله است، چرا که عمل فعل جمله را، یعنی gave، دریافت کرده است. مفعول غیرمسقیم جمله نیز him است، چرا که هدیه (مفعول جمله) را دریافت کرده است.

    من برای دوستم نامه‌ای نوشتم.I wrote my friend a letter.

    در جمله بالا، a letter مفعول جمله است، چرا که عمل فعل wrote روی آن انجام شده است. مفعول غیرمستقیم جمله نیز my friend است، زیرا نامه برای او نوشته شده است.

    آن‌ها شغل را به او پیشنهاد دادند.They offered her the job.

    در جمله بالا، the job مفعول مستقیم جمله است، چرا که عمل فعل offer روی آن انجام شده است. مفعول غیرمستقیم جمله نیز her است، چرا که مفعول جمله به او پیشنهاد شده است.

    همانطور که مشاهده کردید، با کمی استدلال و تمرین، می‌توانید مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم را در جمله انگلیسی تشخیص دهید. کافی است تمرین کنید و صبور باشید.

    نقش مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم در جمله انگلیسی

    در دستور زبان انگلیسی، مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم بسیار مهم هستند، چرا که از اجزای ضروری جمله هستند. این دو مفعول اطلاعات بیشتری را در مورد فاعل و فعل جمله در اختیار خواننده قرار می‌دهند و به درک ارتباط میان اجزای مختلف جمله کمک می‌کنند. مفعول مستقیم بلافاصله بعد از فعل جمله ظاهر می‌شود. برای مثال، در جمله She ate the sandwich، واژه the sandwich مفعول جمله است و بلافاصله بعد از فعل ate آمده است.

    مفعول غیرمستقیم در جمله بعد از مفعول مستقیم می‌آید و معمولاً قبل از آن نیز، حروف اضافه to و for قرار می‌گیرند. برای مثال، در جمله She gave the book to her friend، مفعول مستقیم جمله، یعنی the book، بلافاصله بعد از فعل gave و مفعول مستقیم her friend آمده است و قبل از آن نیز، حرف اضافه to را مشاهده می‌کنید.

    اشتباهات رایج در کاربرد مفعول مستقیم و غیرمستقیم در جمله انگلیسی

    یکی از رایج‌ترین اشتباهات در جمله‌هایی با مفعول مستقیم و غیرمستقیم استفاده نادرست از ضمیر است. برای مثال، در جمله She gave him the book، نباید به هیچ وجه از ضمیر he استفاده کنید و فقط باید از ضمیر him استفاده کنید.

    ضمیر مفعولی انگلیسی، یعنی me، you، him، her، it، us و them، به جای مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم در جمله قرار می‌گیرند.

    برای مثال، در جمله، He saw me، ضمیر مفعولی me مفعول مستقیم جمله است.

    در جمله She gave him the book، ضمیر مفعولی him مفعول غیرمستقیم جمله است.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم در زبان انگلیسی آشنا شدید. همانطور که متوجه شدید، این دو مفعول از اجزای مهم جمله انگلیسی هستند و اطلاعات مهمی را در اختیار خواننده قرار می‌دهد. اگر رو‌ش‌های تشخیص مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم را در جمله انگلیسی بشناسید و از آن‌ها استفاده کنید، بعد از مدتی، بدون نیاز به پرسیدن سوال، می‌توانید مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم را بدون مکث در جمله پیدا کنید.

  • توصیف ظاهر افراد در ترکی استانبولی

    اگر می‌خواهید ظاهر خودتان یا هر شخص دیگری را به زبان ترکی استانبولی توصیف کنید، باید  معادل ترکی استانبولی یک سری از واژه‌ها را بشناسید تا بتوانید جمله درستی را بسازید. در هر کجای مسیر یادگیری زبان ترکی استانبولی هستید، می‌توانید یادگیری این واژگان و اصطلاحات را شروع کنید.  در این مطلب، هر آنچه باید در مورد توصیف ظاهر افراد در ترکی استانبولی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    واژگان مربوط به ظاهر اشخاص در زبان ترکی استانبولی

    یک سری صفت‌ها و اسامی در مورد ظاهر اشخاص در زبان ترکی استانبولی وجود دارد که یادگیری‌شان در توصیف دقیق ظاهر اشخاص به زبان ترکی استانبولی کمک‌تان می‌کند. در ادامه، از این موارد برای‌تان گفته‌ایم.

    چاقKilolu
    لاغرZayıf
    بلندUzun boylu
    کوتاهKısa boylu
    زیباŞirin, Sevimli
    زیباGüzel
    جذابÇekici
    خوش تیپYakışıklı
    زشتÇirkin
    فرفریKıvırcık
    صافDüz
    موج دارDalgalı
    کچل، تاسKel

    جمله‌هایی برای توصیف ظاهر افراد به زبان ترکی استانبولی

    در زبان ترکی استانبولی، آشنایی با یک سری جمله‌ها باعث می‌شود بتوانید به راحتی، ظاهر اشخاص را به زبان ترکی استانبولی توصیف کنید. همچنین در این مسیر، دانستن یک سری از سوالات نیز به شما کمک می‌کند.

    به جمله‌های زیر توجه کنید.

    ظاهر او چگونه است؟Onun dış görünüşü nasıl ?
    ظاهر من چگونه است؟Görünüşüm nasıl?
    من چگونه به نظر می‌رسم؟Nasıl görünüyorum?
    تو شگفت انگیز به نظر می‌رسی.Sen harika görünüyorsun.
    من چاق هستم.Ben kiloluyum.
    تو خیلی لاغر هستی.Sen çok zayıfsın.
    موی من فر و قرمز است.Benim saçlarım dalgalı ve kızıldır.
    او زشت و کچل است.O çirkin ve kel.
    تو بسیار خوش تیپ و جذاب هستی.Sen çok yakışıklı ve çekicisin.
    قد او کوتاه است.Benim boyum kısa.
    من مرد با ریش و سبیل دوست ندارم.Bıyıklı ve sakalları erkeklerden hoşlanmıyorum
    من قد بلند نیستم.Ben uzun boylu değilim.
    من روی صورتم جوش و جای جوش دارم.Vücudumda ve yüzümde yaralar ve sivilceler var.

    چگونه در مورد زیبایی اشخاص به زبان ترکی استابنولی صحبت کنیم؟

    پرکاربردترین واژه برای صحبت در مورد زیبایی güzel است و معمولاً از آن، برای صحبت در مورد زیبایی زنان استفاده می‌کنند. اگر می‌خواهید در مورد ظاهر مردان صحبت کنید، می‌توانید از واژه yakışıklı استفاده کنید.

    البته از واژه güzel برای توصیف هر چیز زیبای دیگری نیز می‌توانید استفاده کنید. اگر می‌خواهید بر زیبایی چیزی تأکید کنید و بگویید خیلی زیبا است، از عبارت çok güzel استفاده کنید.

    برای توصیف ظاهر و زیبایی اشخاص می‌توانید از جمله‌ها و اصطلاحات دیگری نیز استفاده کنید.

    عبارت Hanım Hanımcık Bir Kız

    عبارت Hanım Hanımcık Bir Kız به معنای «دختر باوقار» است. اگر کسی با وقار لباس می‌پوشد و رفتار می‌کند، می‌توانید از این عبارت استفاده کنید.

    به کاربرد این اصطلاح در جمله زیر توجه کنید:

    او دختر بسیار باوقاری است، درست مثل تو.Çok hanım hanımcık bir kız, aynı senin gibi.

    عبارت Taş Gibi

    عبارت Taş Gibi به معنای «مانند یک سنگ» است. اگر می‌خواهید زنی با ظاهری جذاب را توصیف کنید، می‌توانید از این عبارت استفاده کنید. از این عبارت برای توصیف مردان نیز می‌توانید استفاده کنید.

    عبارت Bir Içim Su

    عبارت Bir Içim Su به معنای «یک جرعه آب» است. مردان برای توصیف زنانی با ظاهر خوب و اندام متناسب استفاده می‌کنند.

    عبارت Heykel Gibi

    عبارت Heykel Gibi به معنای خوش هیکل (مانند مجسمه) است. از این واژه، برای توصیف مردان خوش هیکل استفاده می‌کنند. مجسمه و نقاشی خدیان یونانی را در ذهن تصور کنید، مردانی با این اندام را Heykel Gibi می‌نامند.

    عبارت Dalyan Gibi

    عبارت Dalyan Gibi برای توصیف مردان جوان، جذاب و قدبلند استفاده می‌شود. مردم ترکیه از عبارت boylu poslu برای وصف مردان قدبلند استفاده می‌کنند.

    واژه Karizmatik

    واژه Karizmatik در زبان ترکی استانبولی به معنای کاریزماتیک است. این واژه بعد از yakışıklı پرکاربردترین واژه برای توصیف مردان جذاب و خوشتیپ است.

    کلمه‌های جایگزین واژه Güzel

    همانطور که گفتیم، واژه Güzel در زبان ترکی استانبولی بسیار پرکاربرد است. اما اگر می‌خواهید زیادی هم از این واژه استفاده نکنید، بهتر است معادل‌های واژه Güzel را بشناسید.

    به جدول زیر توجه کنید.

    جذابŞık
    موقر و برازندهZarif    
    خوبHoş
    بانمکSevimli
    شیرین و عزیزTatlı
    جذابÇekici
    جذابCazibeli
    شگفت انگیزBüyüleyici

    اکنون، در جدول زیر چند جمله ترکی استانبولی برای وصف زیبایی اشخاص آورده‌ایم.

    تو چشم‌های زیبایی داری.Çok güzel gözlerin var.  
    تو جذاب هستی.Harika görünüyorsun.  
    موهایت بسیار زیبا است.Saçların çok güzel.        
    بسیار خوشبو هستی.Çok güzel kokuyorsun. 
    لبخندت بسیار شیرین است.Gülüşün çok tatlı.         
    بسیار خوب به نظر می‌رسی.Çok hoş görünüyorsun.
    من استایل تو را دوست دارم.Tarzına bayıldım.          

    سخن آخر

    تا به اینجا، با نحوه توصیف اشخاص در زبان ترکی استانبولی آشنا شدید. یادگیری توصیف افراد اهمیت بسیار زیادی دارد. در واقع، باید بتوانید خودتان یا هر شخص دیگری را به راحتی توصیف کنید. همچنین اگر بخواهید از ظاهر کسی تعریف کنید، باید واژگان مربوط به آن را بشناسید. به طور کلی، توصیف ویژگی های ظاهری اشخاص به زبان ترکی استانبولی چندان کار دشواری نیست، کافی است یک سری واژه و اصطلاح مشخص را یاد بگیرید و بتوانید از آن‌ها، در جمله استفاده کنید. 

  • آلمانی یا انگلیسی،کدام یک سخت تر است؟

    یادگیری زبان جدید چندان کار ساده‌ای نیست، به خصوص وقتی به جایی می‌رسید که باید قوانین دستوری و استثناهایش را یاد بگیرید و فهرست ناتمامی از واژگان جدید و تلفظ‌شان را پیش روی خودتان می‌بینید. اگر اکنون در دوراهی انتخاب زبان آلمانی و زبان انگلیسی هستید، حتماً می‌خواهید بدانید کدام سخت‌تر است. یا اینکه ممکن است مسلط به زبان انگلیسی باشید و اکنون می‌خواهید زبان آلمانی را نیز یاد بگیرید و می‌خواهید ببینید که آیا این زبان همان‌قدر که می‌گویند دشوار است. انگلیسی و آلمانی دو زبان کاملاً متفاوت هستند و دستور زبان و واژگانی مجزا دارند. اما واقعاً کدام سخت‌تر است؟ آلمانی یا انگلیسی؟ میزان دشواری یادگیری زبان جدید به عوامل متعددی بستگی دارد و این عوامل برای هر کس متفاوت است. برای مثال، زبان مادری، سبک یادگیری و میزان قرار گرفتن در محیط از عوامل اثرگذار بر میزان دشواری یادگیری زبان هستند. برای برخی از اشخاص یادگیری زبان آلمانی آسان‌تر است، چرا که ساختار دستوری منسجم و منطقی‌ دارد، اما برخی دیگر انگلیسی را راحت‌تر یاد می‌گیرند، چرا که در این زبان، بیشتر مسئله یادگیری واژگان مطرح است. بنابراین نمی‌توان پاسخی یک کلمه به این سوال داد، بلکه باید عوامل مختلفی را بررسی کنید تا بسته به شرایط‌تان، به پاسخ مختص به خودتان برسید. در این مطلب، با بررسی عوامل مختلف، برای‌تان خواهیم گفت یادگیری زبان آلمانی دشوارتر است یا یادگیری زبان انگلیسی. با ما همراه باشید.

    میزان دشواری دستور زبان آلمانی و انگلیسی

    دستور زبان آلمانی، در مقایسه با دستور زبان انگلیسی، آسان‌تر است، چرا که اصول و استثناهای آن کاملاً مشخص است و کافی است یک بار آن را یاد بگیرید تا بتوانید در موقعیت‌ها و جمله‌های مختلف آن را به کار بگیرید.

    حروف تعریف در زبان آلمانی و انگلیسی

    در زبان آلمانی مسئله جنسیت مطرح است و همه اسامی جنسیت مشخصی دارند. در این زبان، سه جنسیت وجود دارد: مونث، مذکر و خنثی. برای هر کدام از آن‌ها نیز حروف تعریف معین و نامعین مشخصی وجود دارد. der، die و das حروف تعریف معین در زبان آلمانی هستند و ein و eine حروف تعریف نامعین هستند. از این رو، در زبان آلمانی، ابتدا باید جنسیت را بشناسید تا بتوانید حرف تعریف مناسب را انتخاب کنید. اما در زبان انگلیسی اسامی جنسیت ندارند و لازم نیست برای انتخاب حروف تعریف معین و نامعین جنسیت را تشخیص دهید. یگانه حرف تعریف معین در زبان انگلیسی the است و دو حرف تعریف نامعین در این زبان نیز an و a هستند.

    جمع بستن اسامی در زبان آلمانی و انگلیسی

    جمع بستن اسامی در زبان انگلیسی، در مقایسه با جمع بستن اسامی در زبان آلمانی، بسیار آسان‌تر است. اسامی در زبان انگلیسی با افزودن s جمع بسته می‌شوند، اما در زبان آلمانی چنین نیست و قواعد بسیاری برای جمع بستن اسامی وجود دارد.

    تلفظ واژگان در زبان آلمانی و انگلیسی

    در زبان آلمانی قواعد مشخصی برای تلفظ و نوشتن واژگان وجود دارد که اگر آن‌ها را یاد بگیرید، می‌توانید همه واژگان را به درستی تلفظ کنید و بنویسید، از این رو، یادگیری دیکته کلمات و تلفظ‌شان در زبان آلمانی آسان‌تر از یادگیری املای کلمات انگلیسی و تلفظ‌شان است. در زبان انگلیسی، قوانین استانداردی برای تلفظ واژگان وجود ندارد.

    آیا آلمانی دشوارترین زبان است؟

    بسیاری از اشخاص معتقدند که یادگیری زبان آلمانی بسیار دشوار است، چرا که در آن، مسئله جنسیت اسامی مطرح است و دستور زبان آن نیز گسترده است. انگلیسی و آلمانی، هر دو، از خانوده زبان‌های هندو اروپایی هستند و هر دو زبان از شاخه آلمانی هستند. تقریباً 80% از واژگان انگلیسی ریشه در زبان آلمانی دارند. بسیاری از انگلیسی‌زبانان (و اشخاص مسلط به زبان انگلیسی) کافی است چند ماه در آلمان یا دیگر کشورهای آلمانی زبان باشند تا بتوانند متوجه مکالمه‌های آلمانی‌زبانان بشوند. البته این مسئله در مورد مقاله‌های علمی و واژگان تخصصی صدق نمی‌کند، بلکه در مورد واژگان پرکاربرد در اصطلاحات روزمره صدق می‌کند.

    بسیاری از کلمه‌های آلمانی طولانی و حاصل ترکیب چندین کلمه هستند، از این رو، گاهی مجبورید آن‌ها را مثل جمله ترجمه کنید، نه مثل کلمه. این طولانی بودن واژگان یادگیری زبان آلمانی را کمی دشوار می‌کند. از سوی دیگر، تلفظ واژگان آلمانی و نوشتار آن‌ها دقیقاً طبق الگوی مشخصی انجام می‌شود. از این رو، کافی است قواعد تلفظ حروف آلمانی و ترکیب‌شان را یاد بگیرید تا بتوانید همه واژگان آلمانی را با خیال راحت تلفظ کنید، بدون اینکه شک داشته باشید که دارید اشتباه می‌کنید یا خیر.

    در زبان آلمانی چهار حالت وجود دارد: فاعلی، آکوزاتیو، گنتیو و داتیو. وجود این چهار حالت در مورد اسامی نیز یادگیری این زبان را برای زبان آموزان دشوار می‌کند که البته، پس از گذر زمان و تمرین و تکرار، زبان  آموزان به کاربرد آن‌ها عادت می‌کنند و دیگر یادگیری‌شان چندان دشوار نخواهد بود. بُعد دیگری دشواری یادگیری زبان آلمانی افعال جداشدنی و معنا و جایگاه‌شان در جمله است.

    سخن آخر

    حتماً تا به اینجا، به پاسخ این سوال که انگلیسی سخت‌تر است یا آلمانی رسیده‌اید. یادگیری زبان آلمانی برای اشخاص مسلط به زبان انگلیسی آسان‌تر است، اما به طور کلی، یادگیری آلمانی مستلزم تلاش و کوشش بسیار است و هر چه زمان و انرژی بیشتری را صرف یادگیری کنید، بالطبع، سرعت پیشرفت‌تان بیشتر خواهد شد. جنسیت، حالت‌ها و افعال ترکیبی و جدا شدنی یادگیری زبان آلمانی را دشوار کرده‌اند، اما از سوی دیگر وجود قوانین دستوری و قواعد مشخص برای تلفظ واژگان باعث شده است یادگیری این زبان اندکی آسان‌تر شود. بنابراین یادگیری آلمانی و انگلیسی دشواری‌های مختص به خودشان را دارد که با صرف وقت و انرژی کافی و شرکت در دوره‌های آموزشی می‌توانید به این سختی‌ها غلبه کنید و مسیر پیشرفت را در پیش بگیرید.

  • سریع ترین روش یادگیری لغات زبان

    روند یادگیری زبان در دنیا هیچ وقت متوقف نمی‌شود. همواره اشخاص در هر سن و سالی و به دلایل مختلف به فکر یادگیری زبان جدید می‌افتند. یکی از راه‌های پیشرفت سریع در روند یادگیری زبان جدید گسترش دایره واژگان است. هر چه تعداد واژگانی که یاد می‌گیرید بیشتر باشد، خیلی سریع‌تر می‌توانید به زبان مورد نظر بنویسید، صحبت کنید، بخوانید و گوش دهید. اگر شما نیز در حال یادگیری زبان جدید هستید، حتماً دوست دارید بدانید چگونه دایره واژگان‌تان را سریع‌تر گسترش دهید. اما سریع ترین روش یادگیری لغات زبان چیست؟ چگونه در بازه زمانی کوتاه واژگان بیشتری را یاد بگیریم؟ روش های زیادی برای یادگیری واژگان جدید وجود دارد، اما هر زبان آموز نمی‌تواند از همه روش‌های یادگیری واژگان استفاده کند، بلکه باید بهترین روش متناسب با روحیه‌اش را پیدا کند. بنابراین باید همه روش‌های یادگیری واژه را بشناسید تا بتوانید بهترین روش را برای یادگیری زبان جدید استفاده کنید. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد بهترین و سریع ترین روش های یادگیری لغات زبان بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    اهمیت یادگیری لغت در روند یادگیری زبان جدید

    واژه مبنای هر زبان است و برای تسلط به هر زبان جدیدی، باید برای یادگیری لغات جدید تلاش کنید. هر چه روند یادگیری واژگان سریع‌تر پیش برود، بالطبع، روند پیشرفت‌تان نیز سریع‌تر خواهد بود. اگر بهترین و سریع ترین روش یادگیری لغات زبان را بیابید، می‎‌توانید واژگان جدید را سریع‌تر یاد بگیرید و سریع‌تر پیشرفت کنید.

    یادگیری لغات جدید آنقدرها هم که می‌گویند دشوار نیست، به شرط آنکه بتوانید روش متناسب با شرایط و روحیه‌تان را پیدا کنید. اگر روش‌تان مناسب نباشد، دلسرد خواهید شد و آن پیشرفت سریع را نخواهید داشت. در همه روش‌های یادگیری لغت جدید، چند نقطه مشترک وجود دارد:

    • نوشتن، خواندن و تکرار کردن
    • یادگیری واژگان جدید
    • یادگیری کاربرد واژگان
    • یافتن بهترین و جدیدترین منابع
    • استفاده از اینترنت
    • یادگیری معنای واژه در جمله
    • آشنایی با زبانشناسی و ریشه واژگان

    در بهترین روش‌های یادگیری واژگان جدید، همه این موارد رعایت شده است. کافی است این روش‌ها را بشناسید، آن‌ها را امتحان کنید و در نهایت، بهترین روش را برای یادگیری واژگان جدید انتخاب کنید و به کار بگیرید. بعد از آن، می‌توانید شاهد تقویت سریع مهارت‌های مختلف زبانی‌تان باشید.

    بهترین روش های یادگیری سریع لغت های جدید

    روش‌های مختلف برای یادگیری سریع واژگان و تثبیت سریع آن‌ها در ذهن‌تان وجود دارد. یادتان باشد که مجبور نیستید فقط یک روش را برای یادگیری لغت استفاده کنید، بلکه می‌توانید از چند روش، به طور همزمان، استفاده کنید. در ادامه، از بهترین روش هاهی یادگیری سریع لغت جدید برای‌تان گفته‌ایم.

    از فلش کارت یا دفتر لغت استفاده کنید

    هر واژه جدیدی را که می‌خوانید یا می‌شنوید در دفتر لغت یا فلش کارت یادداشت کنید. فلش کارت و دفتر لغت از ابزارهای مرسوم برای یادگیری واژگان جدید هستند. در واقع، در این روش‌ها همه واژگان جدید را در یک جا جمع می‌کنید تا بتوانید همواره به آن‌ها رجوع کنید و تمرین‌شان کنید. بنابراین در قدم اول، باید واژگان جدید را در جای مشخصی یادداشت کنید تا بتوانید حداقل هر روز به آن‌ها مراجعه کنید و تکرارشان کنید تا در نهایت، در ذهن‌تان تثبیت شوند.

    از تصاویر برای یادگیری لغت جدید استفاده کنید

    دیکشنری‌های تصویری از بهترین ابزارهای برای یادگیری واژگان جدید هستند. در این دیکشنری‌ها، هنگام یادگیری هر واژه، تصویر مرتبط را نیز همراهش می‌بینید و بالطبع، بیشتر در ذهن‌تان خواهد ماند. بهتر است در ابتدای مسیر، به سراغ این دیکشنری‌ها برای یادگیری واژه بروید.

    با خودتان به زبان جدید صحبت کنید

    وقتی در حال یادگیری زبان جدید هستید، به خصوص در اوایل مسیر، طبیعی است معنی چند واژه از یک جمله را ندانید، اما این اصلاً مهم نیست، سعی کنید وقتی در مورد چیزی فکر می‌کنید از همان چند واژه‌ جدیدی که یاد گرفته‌اید استفاده کنید. حتی می‌توانید با خودتان در مورد مسائل ساده، مانند علاقه‌مندی‌های‌تان، شغل‌تان و ویژگی‌های خودتان یا دیگران، با همان واژگانی که یاد گرفته‌اید به زبان جدید صحبت کنید. وقتی این تمرین را شروع می‌کنید، بالطبع، برای‌تان دشوار است، اما به مرور زمان، ذهن‌تان به زبان جدید عادت می‌کنید و به صورت خودکار، واژگان زبان مورد نظرتان در ذهن‌تان جریان پیدا می‌کنند. کافی است دشواری ابتدای مسیر را تحمل کنید و مغزتان را به زبان جدید عادت دهید. بعد از آن، ذهن‌تان خودش ادامه مسیر را طی می‌کند، بدون اینکه نیازی به تلاش شما باشد.

    مقاله و داستان بخوانید

    اگر از خواندن لذت می‌برید و اهل مطالعه هستید، به جای خواندن داستان و مقاله فارسی، به سراغ متونی بروید که به زبان مورد نظرتان هستند. برای مثال، اگر در حال یادگیری زبان فرانسوی هستید، داستان‌های فرانسوی بخوانید. اگر به تازگی شروع به یادگیری این زبان کرده‌اید، به سراغ کتاب‌های مخصوص کودکان بروید و زیر واژه‌های جدید خط بکشید، سپس آن‌ها را در دفتر لغت‌تان یا فلش‌کارت‌تان بنویسید. بهتر است جمله کامل را نیز یادداشت کنید تا واژه را همراه با کاربردش یاد بگیرید. مطمئن باشید که با این روش، واژگان سریع‌تر در ذهن‌تان می‌نشینند و گذشته از آن، می‌توانید در مواقع لازم، از آن‌ها استفاده کنید. در واقع، می‌توانید واژگان جدید را در نوشتار و گفتارتان نیز به کار بگیرید.

    تمرین و تکرار را فراموش نکنید

    تمرین و تکرار کلید یادگیری زبان جدید است. اصلاً توقع نداشته باشید واژگان جدید را با یک یا دو بار خواندن به یاد بسپارید. باید هر واژه را آنقدر در ذهن‌تان تکرار کنید تا در نهایت، در ذهن‌تان تثبیت شود و حتی بتوانید از آن‌ها استفاده کنید.

    واژه‌های مترادف و متضاد با واژه جدید را یاد بگیرید

    وقتی واژه جدیدی را یاد می‌گیرید، بهتر است واژگان جدید متضاد و مترادف با آن را نیز یاد بگیرید. بدین ترتیب، واژگان سریع‌تر در ذهن‌تان می‌مانند و علاوه بر آن، به جای یک واژه، چند واژه را یاد می‌گیرید.

    اهداف کوتاه‌مدت را برای خودتان مشخص کنید

    اهداف کوتاه مدت واقع‌گرایانه را برای خودتان مشخص کنید. برای مثال، با خودتان تصمیم بگیرید که روزانه 20 واژه جدید را یاد بگیرید و به آن عمل کنید. این برنامه‌ریزی را متناسب با وقت‌ و شرایط‌تان انجام دهید. مثلاً اگر برای یادگیری 5 واژه فرصت دارید، فراتر نروید و فقط روزی 5 واژه یاد بگیرید، بدین ترتیب، انگیزه‌تان بیشتر خواهد شد. یادتان باشد که اگر هدف‌تان بلندپروازانه باشد و بخواهید فراتر از زمان و ظرفیت‌تان یاد بگیرید، بالطبع، به هدف‌تان نمی‌رسید و در نهایت، خسته و مضطرب خواهید شد.

    ریشه واژگان را بشناسید

    برای یادگیری واژگان طولانی، به سراغ ریشه واژگان بروید. با یادگیری ریشه لغت‌ها متوجه افزایش سرعت یادگیری‌تان خواهید شد. شاید شناخت و یادگیری ریشه واژگان اندکی زمان‌بر باشد، اما از سوی دیگر، سرعت یادگیری‌تان را افزایش خواهد داد.

    جنسیت واژگان را یاد بگیرید

    در برخی از زبان‌ها، مانند فرانسوی، آلمانی و اسپانیایی، اسامی جنسیت دارند. بهتر است هنگام یادگیری هر واژه، جنسیت آن را نیز یاد بگیرید تا در کاربردشان دچار مشکل نشوید. یادتان باشد که در این زبان‌ها، یادگیری واژه بدون جنسیت آن بیهوده است.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با  روش های مختلف یادگیری لغات زبان آشنا شدید. تعداد روش های یادگیری لغات و تثبیت واژگان در ذهن بسیار زیاد است. بنابراین بهتر است روش‌های مختلف را یاد بگیرید و از میان آ‌ن‌ها، روش‌هایی را انتخاب کنید که متناسب با سبک یادگیری، روحیه و شرایط‌تان است. بنابراین بهترین و سریع ترین روش یادگیری لغات زبان را باید با توجه به خودتان انتخاب کنید. اگر این مرحله را به درستی طی کنید، متوجه پیشرفت سریع‌تان در روند یادگیری زبان جدید خواهید شد. بنابراین انتخاب بهترین روش یادگیری واژگان را جدی بگیرید.

  • دیکته کلمات در آیلتس  

    در بخش رایتینگ آیلتس، دیکته کلمات اهمیت زیادی پیدا می‌کند. ممکن است هنگام نوشتن واژه‌های طولانی و دشوار دچاره اشتباه شوید، اما برای نوشتن واژه‌های رایج و دشوار، نباید دچار اشتباه شوید. اگر تعداد اشتباهات زیاد شود، بالطبع، نمره‌تان خیلی کم خواهد شد. علاوه بر آن، اگر املای کلمه‌ای را اشتباه بنویسید، نمی‌توانید منظورتان را نیز درست منتقل کنید، چرا که خواننده موقع خواندن دچار اشتباه و کج‌فهمی خواهد شد. اما چگونه کلمه‌ها را درست بنوسیم؟ در این مطلب، هر آنچه باید در مورد دیکته کلمات در آیلتس بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    آیا دیکته کلمات در آیلتس اهمیت دارد؟

    پیش از هر چیزی، باید در مورد اهمیت دیکته کلمات در آیلتس بدانیم. درست نوشتن کلمات در آیلتس اهمیت بسیار زیادی دارد، به خصوص در بخش رایتینگ. البته در بخش لیسنینگ و ریدینگ نیز باید کلمات را با دیکته درست بنویسید.

    در بخش رایتینگ آیلتس، اگر چند کلمه را نیز اشتباه بنویسید اتفاقی نمی‌افتد و نمره بالا را نیز کسب خواهید کرد. البته تعداد این اشتباهات باید خیلی کم باشد.

    انواع اشتباهات املایی در آزمون آیلتس

    به طور کلی، در املا، دو نوع اشتباه وجود دارد: typos و misspelling.

    واژه typo به اشتباهاتی اشاره دارد که به خاطر نوشتن سریع واژگان پیش می‌آیند. مثلاً جای دو حرف عوض می‌شود. برای مثال، وقتی به جای the می‌نویسید teh، یا به جای that می‌نویسید taht مرتکب اشتباهی از جنس typo شده‌اید. در این گروه از اشتباهات، ترتیب نوشتن کلمات به هم می‌خورد. حتی گویش‌وران زبان انگلیسی نیز مرتکب چنین اشتباهاتی می‌شوند، مثل ما که موقع نوشتن برخی کلمات فارسی، ممکن است مرتکب اشتباهاتی از این جنس شویم. در آزمون آیلتس نیز، ارتکاب چند اشتباه از این جنس مجاز است و سخت‌گیری چندانی در این باره وجود ندارد.

    گروه دیگر اشتباهات املایی، misspelling، جدی‌تر است، چرا که حاکی از آن است که نویسنده اصلاً با این واژه و املای صحیح آن آشنایی ندارد. البته این گروه از اشتباهات نیز به دو دسته تقسیم می‌شویم: واژگان دشوار و واژگان ساده.

    اشتباه نوشتن واژگان ساده مشکل‌سازتر خواهد بود، اما اگر واژه‌ طولانی و دشواری را مثل dissertation اشتباه بنویسید، چندان مشکل‌ساز نخواهد شد.

    اشتباهات املایی در بخش‌های ریدینگ و لیسنینگ آیلتس

    اما آیا داوطلبان در بخش‌های ریدینگ و لیسنینگ نیز اشتباهات املایی دارند؟ پاسخ این سوال مثبت است. بله، داوطلبان در این دو بخش از آزمون آیلتس نیز مرتکب اشتباه می‌شوند و نمره‌هایی را نیز از دست می‌دهند.

    در بخش لیسنینگ آزمون آیلتس، معمولاً خبری از واژگان دشوار و طولانی نیست، بلکه واژگان همان‌هایی هستند که داوطلبان با آن‌ها آشنایی دارند. اگر هم املای‌شان را ندانید، می‌توانید حدس بزنید.

    در بخش ریدینگ آزمون آیلتس، باید واژگان را از داخل متن اصلی پیدا کنید، بنابراین در این بخش، نباید اشتباه املایی داشته باشید.

    چگونه دیکته کلمات را در آزمون آیلتس درست بنویسیم؟

    و اما چگونه درست بنویسیم؟ چگونه املای صحیح کلمات را یاد بگیریم و آن‌ها را در آزمون آیلتس درست بنویسیم؟ یادگیری املای صحیح کلمات آسان نیست. به طور کلی، املای واژگان انگلیسی دشوار است و همانطور که گفتیم، حتی گویش‌وران این زبان نیز مرتکب اشتباه می‌شوند. اما چگونه املای صحیح کلمات را یاد بگیریم؟

    در قدم اول، باید از یک شخص مسلط به زبان انگلییسی بخواهید اشتباهات‌تان را تصحیح کنند. برای مثال، مقاله‌هایی را بنویسید و به مدرس زبان انگلیسی یا هر شخص متخصص دیگری بدهید و از او بخواهید برگه را برای‌‌تان تصحیح کنید. بدین ترتیب، رفته رفته، متوجه نقاط ضعف‌تان می‌شوید. در واقع، متوجه می‌شوید اشتباهات‌تان از چه جنسی است و باید چگونه آن را برطرف کنید.

    در قدم بعدی، باید واژگانی را که اشتباه می‌نویسید تمرین کنید. در واقع، باید همواره تمرین کنید و از روی واژگان بنویسید تا صورت صحیح‌شان در ذهن‌تان جای بگیرد. هر روز، این مهارت را تمرین کنید تا بتوانید روی نوشتن واژگان مسلط شوید. روش تمرین املا در هر شخص متفاوت است، بنابراین باید روش مختص به خودتان را برای تمرین کردن انتخاب کنید. برای مثال، باید ببنید که روش خواندن برای‌تان مناسب است یا روش نوشتن، آیا باید املای واژگان مشابه را یک‌باره تمرین کنید یا خیر. بنابراین پیش از تمرین، باید خودتان را بشناسید و بسته به مهارت‌ و توانمندی‌های‌تان تمرین کنید.

    از اپلیکیشن‌های مناسب برای تقویت این مهارت استفاده کنید. برخی از اپلیکیشن‌ها، از جمله Anki، مختص به تقویت نوشتار است و با استفاده از آن‌ها می‌توانید نحوه نوشتن صحیح واژگان را یاد بگیرید.

    سخن آخر

    تا به اینجا، با اهمیت املای کلمات در آزمون آیلتس آشنا شدید. در این آزمون، ارتکاب چند اشتباه غیر جدی قابل اغماض است، اما اگر تعداد اشتباه کمی بیشتر شود، بخش قابل توجهی از نمره آیلتس را از دست خواهید داد.  با شناخت نقاط ضعف‌تان اشتباهات پرتکرار‌تان، می‌توانید به مرور زمان، به مشکل‌تان غلبه کنید و شیوه صحیح نوشتن واژگان را یاد بگیرید. از اشخاص مسلط به زبان انگلیسی بخواهید نوشته‌های‌تان را تصحیح کنند تا با نقاط ضعف‌تان آشنا شوید. اگر چنین شخصی در دسترس‌تان نیست، می‌توانید از نرم‌افزارهای مخصوص این کار استفاده کنید. پس از آن شیوه مناسب را برای برطرف کردن این نقطه ضعف بیابید. بدین ترتیب، در آزمون آیلتس مشکلی جدی در مورد دیکته کلمات نخواهید داشت و هیچ نمره‌ای را نیز از دست نخواهید داد.

  • دو‌زبانگی چیست؟

    بسته به جغرافیای محل زندگی هر شخص، دوزبانگی معنای مشخصی پیدا می‌کند. برای مثال، دوزبانگی می‌تواند یک چیز عادی باشد، استعداد خاصی باشد که فقط عده مشخصی آن را دارند یا اینکه حاکی از هویت اشخاص است. به طور کلی، دوزبانگی یعنی توانایی صحبت کردن به دو زبان متفاوت. اما تعریف مفهوم دوزبانگی فقط محدود به این توضیح نمی‌شود، بلکه توضیحات دیگری را نیز در بر می‌گیرد. از دیدگاه روانشناسی، جامعه شناسی و غیره می‌توان به مقهوم دوزبانگی پرداخت.  در این مطلب، هرآنچه باید در مورد دوزبانگی بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

    مفهوم دوزبانگی چیست؟

    ممکن است دوزبانگی، از دیدگاه هر شخص، معنای متفاوتی داشته باشد. برای مثال، برخی از اشخاص دوزبانگی را توانایی شخص برای برقراری ارتباط به دو زبان می‌دانند. این دوزبانگی لزوماً از ابتدای کودکی آغاز نمی‌شود، بلکه ممکن است شخصی در سن 40 سالگی به زبانی مسلط شود و از زبان جدید برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده کند. البته برخی دیگر نیز به تسلط کامل نمی‌رسند و از همان میزان دانشی که کسب کرده‌اند برای برقراری ارتباط استفاده می‌کنند. بنابراین دوزبانگی برچسبی نسبی است و میزان آن در هر شخصی فرق می‌کند.

    زبان‌ جسمی بی‌جان نیست که بتوانید آن را یک بار فرا بگیرید و در جایی از ذهن‌تان ذخیره کنید. زبان جان دار است، ذهن و تصورات ما را تسخیر می‌کنید و حتی واقعیت ما را تعریف می‌کند: زبان، احساس و هویت جدا از یکدیگر نیستند، بلکه پیوند محکمی با یکدیگر دارند. اجازه دهید در این باره بیشتر صحبت کنیم تا این مفهوم برای‌تان روشن شود. تصور کنید شخصی در دوران کودکی زبان فارسی را یاد گرفته باشد و بتواند به این زبان صحبت کند، اما وقتی از ایران خارج می‌شود، سال‌های متمادی هیچ ارتباطی با ایرانیان و فرهنگ ایرانی نداشته باشد، بالطبع، به مرور زمان، این زبان در ذهنش کم‌رنگ خواهد شد و دیگر نمی‌تواند عواطف و احساساتش را به زبان فارسی بیان کند. این مسئله در مورد هر زبان صدق می‌کند. زمانی می‌توانیم بگوییم شخصی دو زبانه است که بتوانید بدون تردید و محدودیت، احساسات و افکارش را به هر دو زبان بیان کند.

    به طور کلی، زمانی می‌توانیم بگوییم شخصی دو زبانه است که بتواند بدون سعی و تلاش، از هر دو زبان استفاده کند.

    ساختار ذهن اشخاص دو زبانه چگونه است؟

    زبان اولین ابزار ما برای برقراری ارتباط با جهان است. در واقع، زبان است که ما را به جهان بیرون متصل می‌کند. نوزادی که تازه متولد شده است با نفس‌های عمیقی که می‌کشد و با گریه‌هایی که می‌کند خودش را بیان می‌کند و دیگران را از شرایط خودش مطلع می‌کند. براساس ایده گرامر جهانی چامسکی، در دوران نوزادی نیز، واژگان و دستور زبان وجود دارد که بر ارتباط نوزاد با جهان بیرون تأثیر می‌گذارد.

    تا سال‌های متمادی، بسیاری از زبان‌شناسان دوزبانگی را منفی تلقی می‌کردند. آن‌ها معتقد بودند که یادگیری دو زبان، به خصوص در دوران کودکی، موجب سردرگمی می‌شود. اما در سال 1962، پژوهشی انجام شد که حاکی از وجود ارتباط میان هوش و زبان بود. این پژوهش دیدگاه مربوط به دوزبانگی را تغییر داد. طبق این پژوهش، اشخاص دوزبانه آگاهی فرازبانی بیشتری داشتند، یعنی توانایی‌شان در حل مسائل غیرمرتبط به زبان، مانند ریاضیات، بسیار بالاتر است.  

    دو زبانگی مزایای شناختی بسیار زیادی برای اشخاص دارد و بر ساختار و عملکرد ذهن تأثیر بسیار زیادی می‌گذارد. انعطاف پذیری شناحتی به خلاقیت مربوط می‌شود و این ویژگی در اشخاص دوزبانه بسیار پررنگ است.

    یادگیری زبان جدید و زندگی کردن در لحظه

    در دنیای امروز، روانشناسان بسیاری سعی می‌کنند «زندگی کردن در لحظه» را به مراجعان‌شان بیاموزند. در واقع، زندگی کردن در لحظه تأثیر بسیار مهمی بر سلامت روان اشخاص می‌گذارد و یادگیری زبان جدید به آنان کمک می‌کند تا بتوانند در لحظه زندگی کنند. یادگیری زبان جدید درست مثل یک ورزش برای ذهن است و به طرز شگفت انگیزی، سبب تحریک تشکیل ارتباطات عصبی جدید در مغز انسان می‌شود.

    برخی از پژوهشگران معتقدند که یادگیری زبان بر زندگی و شخصیت اشخاص تأثیر می‌گذارد و سبب افزایش خلاقیت، اعتماد به نفس و حتی تاب‌آوری‌شان می‌شود. در این مسئله که یادگیری زبان جدید سبب تغییر اشخاص می‌شود هیچ شکی نیست، بنابراین بهتر است از همین امروز، یادگیری زبان جدیدی را آغاز شوید و تأثیر شگفت انگیز آن را بر زندگی روزمره، توانایی ذهن و سلامت روان‌تان ببینید.

    سخن آخر

    تا به اینجا متوجه شدید دوزبانگی چیست و یادگیری زبان جدید چه تأثیری بر زندگی و روان انسان می‌گذارد. زمانی می‌توانیم بگوییم شخصی دوزبانه است که بتواند بدون مکث، احساسات و افکارش را به هر دو زبان بیان کنید. این دوزبانگی می‌تواند از دوران کودکی و حتی دوران بزرگسالی آغاز شود. اشخاص دوزبانه توانایی بالایی در حل مسائل دارند و در بسیاری از موارد، خلاق‌تر از دیگر اشخاص هستند. در هر دوره از زندگی، یادگیری زبان جدید می‌تواند بر ساختار مغز اشخاص نیز تأثیر بگذارد و باعث ایجاد ارتباطات عصبی جدید در ذهن اشخاص شود. کافی است یادگیری زبان جدید را شروع کنید و مسیر درست را در پیش بگیرید تا به مرور زمان، متوجه تأثیر دوزبانگی بر ذهن، روان و زندگی‌تان بشوید.