دسته: زبان انگلیسی

دسته‌بندی “زبان انگلیسی” در وبلاگ مدرسه زبان نزدیکتر برای افرادی طراحی شده است که می‌خواهند این زبان جهانی را یاد بگیرند. زبان انگلیسی یکی از پرکاربردترین زبان‌ها در دنیا است و شما با تسلط بر آن می‌توانید درهای جدیدی را در زمینه‌های شغلی، تحصیلی و اجتماعی باز کنید. در این دسته‌بندی، منابع و مقالات آموزشی متنوعی قرار داده شده که شما را در بهبود مهارت‌های زبان انگلیسی یاری می‌کند.

آموزش‌های این دسته‌بندی با مبانی پایه‌ای مانند حروف الفبا، تلفظ و واژگان اولیه آغاز می‌شود. شما می‌توانید با این منابع، قدم‌به‌قدم به مباحث پیشرفته‌تر مانند گرامر پیچیده، واژگان تخصصی و مهارت‌های نوشتاری و مکالمه‌ای برسید. هر سطحی که در یادگیری زبان انگلیسی دارید، این منابع به شما کمک می‌کنند تا مهارت‌های خود را تقویت کنید و به پیشرفت‌های قابل توجهی دست یابید.

اگر قصد دارید در آزمون‌های بین‌المللی این زبان مانند TOEFL یا IELTS شرکت کنید، این دسته‌بندی می‌تواند برای شما بسیار مفید باشد. شما با مطالعه و تمرین از این منابع می‌توانید به نکات کلیدی و تکنیک‌های موفقیت در این آزمون‌ها دست پیدا کنید. نمونه سوالات و تمرینات عملی نیز به شما در آماده‌سازی بهتر کمک می‌کنند.

شما با استفاده از مطالب این دسته‌بندی می‌توانید مهارت‌های زبان انگلیسی خود را به‌صورت مؤثر و سریع تقویت کنید. این منابع به شما امکان می‌دهند تا در هر مرحله از یادگیری زبان، به راحتی پیش بروید. ارتباط موثر در محیط‌های انگلیسی‌زبان و دستیابی به اهداف زبانی با این دسته‌بندی ساده‌تر خواهد بود.

  • تکنیک سایه یا شادوینگ در یادگیری زبان انگلیسی

    تکنیک سایه یا شادوینگ در یادگیری زبان انگلیسی

    مهارت اسپیکینگ و مکالمه از دشوارترین مهارت‌های زبان است که برای تسلط به آن، باید بسیار تلاش کنید و روش‌های مختلف را امتحان کنید. شادوینگ یکی از همین تکنیک‌ها برای یادگیری زبان انگلیسی است. اما آیا تا کنون از تکنیک شادوینگ یا سایه در یادگیری زبان انگلیسی استفاده کرده‌اید؟ اصلاً نام این تکنیک را شنیده‌اید؟ برای تقویت مهارت اسپکینگ انگلیسی، می‌توانید روزی 15 دقیقه از این تکنیک استفاده کنید. در این مطلب، هر آنچه باید در مورد تکنیک شادوینگ یا سایه در یادگیری زبان بدانید برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید!


    تکنیک سایه چیست و چه مزایایی دارد؟

    تکنیک سایه یکی از روش‌های تقویت مهارت‌های صحبت کردن و گوش دادن است، اما بسیاری افراد هنوز با این تکنیک آشنا نیستند. در این روش، شما به یک فایل صوتی گوش می‌دهید و آنچه را می‌شنوید بلافاصله تکرار می‌کنید، درست مانند یک سایه. این تکنیک دارای فواید بسیاری است که در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت:

    فواید تکنیک شادوینگ

    • برای تمرین نیازی به حضور فرد دیگری ندارید.
    • روزانه 15 دقیقه تمرین کافی است.
    • این روش بسیار مؤثر است.
    • برای استفاده از این روش نیازی به پرداخت هزینه ندارید.

    چگونه تکنیک سایه را انجام دهیم؟

    به یاد داشته باشید، تکنیک سایه به این معنا نیست که چیزی را می‌شنوید، آن را متوقف می‌کنید، سپس تکرار می‌کنید. بلکه باید همزمان با شنیدن، آن را تکرار کنید.

    راهنمای اجرای تکنیک شادوینگ

    انجام تکنیک سایه می‌تواند در تقویت مهارت‌های صحبت کردن و گوش دادن به شما کمک کند. اما چگونه؟ در ادامه، مراحل مختلف اجرای این تکنیک را توضیح می‌دهیم.

    1. انتخاب فایل صوتی مناسب

    در اولین مرحله، باید یک فایل صوتی مناسب انتخاب کنید. به عنوان مثال، می‌توانید یک پادکست یا کتاب صوتی انتخاب کنید.

    2. گوش دادن به فایل صوتی

    در این مرحله، باید فایل صوتی را با دقت گوش دهید. در این مرحله نیازی به تکرار نیست. فقط با تمرکز گوش دهید و سعی کنید محتوای آن را درک کنید.

    3. استفاده از نسخه نوشتاری

    نسخه نوشتاری فایل صوتی را جلوی خود قرار دهید. در هنگام گوش دادن به فایل صوتی، به نسخه نوشتاری نگاه کنید و همزمان آنچه را می‌شنوید تکرار کنید.

    4. کنار گذاشتن نسخه نوشتاری

    هنگامی که به مراحل پیشرفته‌تر می‌روید، تکنیک سایه را بدون استفاده از نسخه نوشتاری انجام دهید. در این مرحله، فقط بر روی گوش دادن تمرکز کنید و هر آنچه را می‌شنوید دقیقاً تکرار کنید.

    نکات کلیدی برای اجرای بهتر تکنیک سایه

    اگر قصد دارید از تکنیک سایه بهره ببرید، بهتر است با چند نکته مهم آشنا شوید تا بتوانید به بهترین شکل از این روش استفاده کنید.

    نکات مهم در اجرای تکنیک شادوینگ

    • یادگیری باید فعالانه باشد
    • این تمرین را در بازه‌های زمانی کوتاه انجام دهید
    • هر فایل را چندین بار گوش داده و تکرار کنید
    • فایل صوتی مورد علاقه‌تان را انتخاب کنید
    • صدای خود را ضبط کنید و به آن گوش دهید

    تکنیک شادوینگ چگونه به شما کمک می‌کند؟

    تکنیک سایه یکی از بهترین روش‌ها برای یادگیری زبان انگلیسی است. این تکنیک به شما کمک می‌کند تا مهارت‌های مختلف را در خود تقویت کنید. مثلاً با تلفظ صحیح واژگان آشنا می‌شوید و مهارت‌های صحبت کردن و گوش دادن خود را بهبود می‌بخشید.

    فواید تکنیک شادوینگ در یادگیری زبان

    • تقویت مهارت گوش دادن
    • تقویت مهارت صحبت کردن
    • یادگیری واژگان و اصطلاحات جدید
    • یادگیری تلفظ واژگان جدید

    نتیجه‌گیری

    همان‌طور که مشاهده کردید، تکنیک سایه در یادگیری زبان انگلیسی بسیار مؤثر است. از همان ابتدا، یک فایل صوتی جذاب انتخاب کنید. برای مثال، داستانی از نویسنده مورد علاقه‌تان انتخاب کنید یا پادکستی در مورد موضوع‌های جذاب پیدا کنید. تلاش کنید این تکنیک را به صورت مکرر و در بازه‌های زمانی کوتاه انجام دهید. به این ترتیب، نه خسته می‌شوید و نه از اثربخشی تکنیک کاسته خواهد شد. این روش به شما کمک می‌کند تا به راحتی در مسیر یادگیری پیش بروید.

  • اسلنگ چیست؟ ۱۰۰ اسلنگ رایج در زبان انگلیسی

    اسلنگ چیست؟ ۱۰۰ اسلنگ رایج در زبان انگلیسی

    زبان انگلیسی پر از اسلنگ است، واژه‌ها و عبارت‌های کاربردی در مکالمه‌های روزمره که فقط گویش‌ور بومی متوجه آن می‌شود. هر چه تعداد اسلنگ‌هایی که یاد می‌گیرید بیشتر باشد، انگلیسی را بهتر صحبت خواهید کرد. در این مطلب، 100 اسلنگ رایج در زبان انگلیسی را معرفی خواهیم کرد. با ما همراه باشید!

    صد اسلنگ رایج در زبان انگلیسی

    در زبان انگلیسی، اسلنگ‌های بسیار زیادی وجود دارد. اگر آن‌ها را یاد بگیرید و در مکالمه‌های‌تان به کار بگیرید، می‌توانید مانند یک گویش‌ور انگلیسی زبان صحبت کنید. در ادامه، صد اسلنگ را به همراه مثال برای‌تان خواهیم گفت.


    Airhead: احمق
    My aunt is such an airhead; she forgot to turn the oven on and cook dinner.
    Antsy: بی‌طاقت
    The students were antsy before the math test.
    Babe: زن زیبا و جوان
    The convertible driven by the babe was headed to the beach.
    ‍Beat: خسته
    It was a busy week and the employees were beat.
    ‍Blab: پرحرفی
    The salesclerk liked to blab to her customers and she didn’t get too much work done.
    Blast: یک تجربۀ عالی، اوقاتی لذت‌بخش
    My family’s trip to Disney World was a blast!
    ‍Bling: جواهر آلات پر زرق و بر
    The lady loved to show off her bling at the dance.
    Bloody: خیلی، واقعاً، کاملاً
    Everyone said he party was a bloody good time.
    ‍Blow: هدر دادن پول یا فرصت
    I hope he doesn’t blow his chances to get that job.
    Cabbie: راننده تاکسی
    The cabbie was familiar with the city.
    Cheesy: بی‌کیفیت
    The restaurant was quite cheesy; they had paper napkins and plastic plates.
    Chicken (out): بزدلانه
    The skier chickened out of the slalom event.
    ‍Cold fish: شخص غیراجتماعی و سرد
    Mrs. Jones was such a cold fish that she never joined in any of the neighborhood gatherings.
    Con: گول زدن
    The con artist talked the people into investing into some property overseas that really did not exist.
    Cop: پلیس
    The cop pulled over the speeding truck driver and gave him a ticket.
    Cop out: انجام ندادن کاری به دلیل ترس از شکست
    It was a cop out for John to change his mind about the parachute jump.
    Couch potato: کسی که تلویزیون زیاد تماشا می‌کند.
    It seems that there are more and more young people who choose to be couch potatoes today rather than to get fresh air and exercise.
    Cranky: تندخو، کج‌خلق
    My mother is very cranky in the mornings and she is just not a positive person.
    Crash: خوابیدن
    After working the night shift, the nurse just needed to crash.
    Da bomb: عالی
    The new Chinese restaurant is da bomb; you should taste their rice dishes.
    Dicey: خطرناک
    It was dicey to walk by yourself through the park late at night.
    Diss: بی‌احترامی کردن
    It is never a kind thing to diss your parents.
    Ditch: تمام کردن رابطه
    My aunt’s boyfriend ditched her right before the important social event.
    Dope: احمق
    It was obvious to most people that _ was a dope when it came to calculus.
    Downer: عامل استرس‌زا
    It was a downer to have to have my wisdom teeth pulled on my birthday.
    Eye-popping: حیرت‌انگیز
    The New York Times had an eye-popping article this morning.
    Bazillion: بی‌شمار
    We gets a bazillion followers everyday on Facebook fan page.
    Croak: مردن
    She married a millionaire just about to croak.
    Neat: عالی
    Your house is always so neat – how do you manage it with three children?
    Bitch: شایعه
    Whenever the girls get together, they always find something to bitch about.
    Bonkers: دیوانه
    The man must be bonkers to take such a risk.
    Bummed: غمگین یا ناامید
    I was really bummed out that there were no tickets left.
    Deep pockets: پول داشتن
    They’re looking for someone with deep pockets to pay for the research.
    Eyeball: نگاه کردن به
    Challenge him, eyeball him, intimidate him.
    Idiot box
    Phil has been staring at the idiot box all afternoon.
    Icky: ناخوشایند و آزاردهنده
    What is this icky old stuff?
    Jam: مشکل
    How are we going to get ourselves out of this jam?
    Ditch: ترک کردن، رها کردن
    Let’s ditch school today.
    Flicks: فیلم
    What’s on at the flicks this week?
    Freebie: رایگان
    All the journalists were given a freebie lunch.
    Gig: شغل
    I had got totally pissed and had to do a gig that night.
    Guts: شجاعت
    Barbara hasn’t got the guts to leave her mother.

    Grand: هزار دلار
    He lives in a grand house.
    Glitch: نقص یا مشکل
    This minor glitch has turned into a big problem for the airline.
    Junkie: معتاد
    His son was a junkie, the kid OD’d a year ago.
    Peanuts: پول ناچیز
    He gets paid peanuts for doing that job.
    Rocking: عالی
    He had a rocking performance!
    Shades: عینک دودی
    She was dressed in muted shades of blue.
    Oddball: شخص عجیب و غریب
    The new boss is a bit of an oddball.
    Zero: شخص بی‌ارزش و بی‌اهمیت
    He is a zero in his family.
    Beemer: خودروی بی ام دبلیو
    He’s got a new beemer, what a rich man!
    Raw: خام و بی‌تجربه
    Raw meat must be kept separate from cooked meat.
    Whiz: استعداد چیزی را داشتن
    Apparently, he is a whiz at thank – you notes!
    Wheels: اتومبیل
    I’ve got a new wheels on my birthday.
    ‍In: شیک، طبق مد روز
    The models knew all of the “in” fashions.
    Icky: بدرنگ یا بدمزه
    We went to a new seafood restaurant and the meal was icky. It must have been the fish I ordered.
    ‍Hyper: بیش‌فعال
    The young child seemed hyper on his birthday when he saw all of the wrapped presents.
    ‍Hunky-dory: خوب
    The English class was hunky-dory. The teacher was great. The lessons were fun. And I was learning a lot!
    Hunk: مردی جذاب با بدنی قوی
    The lifeguard was such a hunk and all of the girls liked to stand around him by the beach.
    ‍Hoops: بازی بسکتبال
    The Company organized a basketball team and at lunch time, some of the workers played a short game of hoops.

    Hassle: آزار دادن
    It was such a hassle to get everyone’s signature on the card when many of them were out of town.
    Hare-brained: احمق
    It was a hare-brained idea to play soccer before running the marathon. Running the marathon would have been enough.
    ‍Hairy: خطرناک
    The airplane trip during the turbulent weather was very hairy for the pilot and crew. And it was hairy for the passengers, too.
    ‍Gutted: خیلی عصبانی
    The houses on the street were gutted from the tornado.
    Grub: غذا
    The campers wanted to know what grub would be served around the campfire.
    ‍Goose: شخص احمق
    I couldn’t believe that she wore two different colored socks to school; what a goose!
    Goofy: احمق
    The clown acted so goofy around the children at the parade.
    ‍Geezer: شخص مُسن
    The geezer still would not give up his job and spent every day at the garage fixing cars.
    Gear: تجهیزات، پوشاک
    The scuba diver packed his gear for the diving trip.
    Garbage: بی‌کیفیت
    The items in the discount furniture store looked like garbage so the lady went to a more up-scale store.
    ‍Flick: فیلم
    There was a popular flick playing at the cinema this weekend.
    ‍Flab: چربی بدن
    The nurse measure the body fat of all of the patients and then worked to outline a special healthy diet.
    Fib: دروغ کوچک و بی‌اهمیت
    Even though a fib is a lie, many people choose to tell fibs to get out of trouble.
    ‍El cheapo: بسیار ارزان
    The hotel looked el cheapo with its run-down carpeting and worn-out bedding.
    Eating: آزاردهنده
    The relationship was eating away at mother so she decided to go to counseling.
    Easy street: امنیت مالی
    Mr. Jones was the President of the company so his sons had it on easy street.
    ‍Diss: بی‌احترامی
    It is never a kind thing to diss your parents.
    ‍Da bomb: عالی
    The new Chinese restaurant is da bomb; you should taste their rice dishes.
    Lemon: خرید بد
    That phone case was a lemon.
    Bail: ترک ناگهانی
    I’m sorry I had to bail last night.
    Pig out: زیاد خوردن
    I pigged out last night at McDonald’s.
    Hang out: وقت گذراندن با دیگران
    Want to hang out with us?
    Getting hitched: ازدواج کردن
    Tom and Sally are getting hitched.
    Whiz: شخص باهوش
    Sally is a whiz at math.
    Party animal: دوستدار مهمانی
    One who loves parties. Eg. “Jerry is a party animal.
    : Dump: تمام کردن رابطه عاطفی
    She dumped him last May.
    Shotgun: صندلی جلوی خودرو
    Can I sit shotgun?
    In no time: خیلی زود
    We’ll have our homework done in no time.
    Buck: یک دلار
    It only costs a buck.
    Cram: مطالعۀ سخت قبل از امتحان
    Sorry I can’t go out. I have to cram tonight.
    Screw up: اشتباه کردن
    Sorry I screwed up and forgot our plans.
    Score: به دست آوردن چیز مطلوب
    I scored the best seats in the stadium!
    Booze: الکل
    Will they have booze at the party?
    A blast: اوقات خوش
    Last night was a blast!
    Brick: خیلی سرد
    Wait, don’t forget to take your coat! It’s brick outside.
    Break a Leg: آرزوی خوب برای دیگران
    Today’s my first time performing in front of a live audience!
    My Bad: عبارتی برای ابراز تأسف
    Oh, my bad. Here, take my napkin.
    To Wrap Up: تمام کردن چیزی
    Okay. We’re going to wrap up our study session in a few minutes.
    To Hang On: یک لحظه صبر کن
    Hang on, I just need to save my game!
    Epic fail: شکست
    “Wow, the school basketball team lost the game by 30 points.”
    “Yeah, epic fail!”


    سخن آخر
    تا به این‌جا، صد اسلنگ انگلیسی را به همراه معنا یاد گرفتید و کاربردشان را نیز در جمله مشاهده کردید. با یادگیری اسلنگ‌ها، می‌توانید مثل یک انگلیسی زبان صحبت کنید.

  • آزمون BEC چیست؟

    آزمون BEC چیست؟

    برای کار یا اقامت در کشورهای انگلیسی‌زبان باید مهارت زبانی شما سنجیده شود. یکی از بهترین و معتبرترین راه‌های سنجش مهارت‌های زبانی هم آزمون BEC است. در ادامه، هرآنچه باید درباره این آزمون زبان و شرایط شرکت در آن بدانید را توضیح می‌دهیم.

    آزمون BEC چیست؟

    اصطلاح BEC مخفف «Business English Certificates» به معنای گواهی‌نامه زبان انگلیسی تجاری است. این گواهی‌نامه از ۳ مدرک یا سطح زبان انگلیسی برای تجارت بین‌المللی تشکیل می‌شود که عبارت‌اند از:

    • مدرک سطح مقدماتی (BEC Preliminary) یا همان سطح B1؛
    • مدرک سطح خوب یا متوسط (BEC Vantage) که تا سطح B2 است؛
    • مدرک سطح پیشرفته (BEC Higher) که در سطح C1 خواهد بود.

    این مدارک به شما کمک می‌کنند تا به این اهداف برسید:

    • کار در خارج از کشور؛
    • اشتغال در شعب سازمان‌های بین‌المللی در کشور شما؛
    • تحصیل در رشته‌های مرتبط با تجارت در کشورهای انگلیسی‌زبان.

    این مدرک و مدارج مختلف آن نشان می‌دهند که شما صلاحیت و مهارت زبانی لازم برای فعالیت در محیط‌های تجاری بین‌المللی را دارید.

    محتوای آزمون BEC

    در این آزمون همانند سایر آزمون‌های زبان، مهارت‌های شما در ۴ بخش یعنی خواندن، نوشتن، مهارت‌های شنیداری و مکالمه سنجیده می‌شود. البته، در این آزمون انگلیسی‌زبان ۲ مهارت اول یا همان مهارت‌های خواندن و نوشتن در کنار یکدیگر سنجیده خواهند شد. در هر صورت، امتیازات و محتوای هر بخش به این ترتیب است:

    بخش مهارت‌های خواندن و نوشتن

    ۷ سؤال برای سنجش مهارت‌های خواندن و ۲ سؤال برای ارزیابی مهارت‌های نوشتاری که در مجموع ۵۰ امتیاز را به خود اختصاص می‌دهند. در این بخش، باید بتوانید نکات اصلی نمودار‌ها، پیام‌ها و ایمیل‌ها را بخوانید و درک کنید. همچنین، باید نشان بدهید که می‌توانید از واژگان و ساختار جملات به‌درستی استفاده کنید. در ادامه، از شما خواسته می‌شود تا ۲ متن کوتاه بنویسید. موضوع متن اول به ارتباطات داخلی در شرکت یا سازمان تجاری مربوط می‌شود مانند یادداشت یا پیام برای مدیر شرکت. در بخش دوم هم باید بتوانید یک ایمیل را نامه اداری با موضوع مکاتبات تجاری بنویسید. برای پاسخ به سؤالات بخش نوشتاری و خواندن ۹۰ دقیقه زمان خواهید داشت.

    بخش مهارت شنیداری

    در این بخش، ۴۰ دقیقه مهلت دارید تا به ۴ سؤال که در مجموع ۲۵ امتیاز دارند، پاسخ بدهید. گذراندن این بخش از آزمون مستلزم این است که بتوانید مفهوم گفت‌وگوهایی مانند مصاحبه‌ها و مباحث مربوط به وظایف شغلی روزمره را به‌راحتی درک کنید.

    • بخش مکالمه

    در این بخش به هر داوطلب ۱۲ دقیقه فرصت داده می‌شود تا به ۳ سؤال پاسخ بدهد. این بخش در مجموع ۲۵ امتیاز دارد و نشان می‌دهد که شما توانایی پاسخ دادن به سؤالات یا سؤال کردن را دارید و می‌توانید با انگلیسی‌زبان‌ها مکالمه برقرار کنید. معمولا در بخش مکالمه شما به همراه دواطلبی دیگر و ۲ فرد برگزارکننده آزمون مکالمه می‌کنید. یکی از برگزارکنندگان آزمون به شکل آنلاین یا حضوری با شما صحبت می‌کند و دیگری گوش می‌دهد. از این راه، آزمون شما واقعی‌تر و معتبرتر خواهد بود.

    زمان برگزاری آزمون

    زمان برگزاری این آزمون بسته به سطح مدرکی که می‌خواهید، متفاوت است اما معمولا در هر ماه ۱ تا ۲ مرتبه برگزار می‌شود. برای اطلاع از تاریخ دقیق آزمون‌های هر ماه باید به وب‌سایت برگزارکننده این آزمون به نشانی: https://www.cambridgeenglish.org/exams-and-tests/business-preliminary/exam-dates/ مراجعه کنید.

    نتایج آزمون BEC

    نتایج اولیه این آزمون را برگزارکننده آن یعنی دانشگاه کمبریج اعلام می‌کند. در کارنامه این آزمون می‌توانید نتایج هر بخش را به تفکیک امتیاز آن بخش ببینید. با این روش، شما کاملا متوجه نقاط قوت و ضعف خود در هر بخش خواهید شد. امتیازات این بخش‌ها در کنار امتیاز کلی شما از آزمون و سطح شما در «چارچوب اروپایی مشترک مرجع برای زبان‌ها» (Common European Framework of Reference for Languages) که به اختصار CEFR نوشته می‌شود، قابل مشاهده خواهد بود.

    ممکن است مدت زمان اعلام نتایج هر آزمون متفاوت باشد. در هر صورت، زمان اعلام نتایج در برگه تأییدیه شرکت شما در آزمون درج خواهد شد.

    چگونه برای شرکت در آزمون بی‌ای‌سی ثبت‌نام کنیم؟

    برای ثبت‌نام در این آزمون باید ابتدا به وب‌سایت برگزارکننده آن به نشانی: https://www.cambridgeenglish.org/exams-and-tests/business-preliminary/  مراجعه کنید. در پایین این صفحه گزینه «Find a center» را بیابید.

    در صفحه جدید، باید محل برگزاری آزمون خود را انتخاب کنید. متأسفانه این آزمون در کشور ما برگزار نمی‌شود. بنابراین، برای شرکت در آزمون BEC به کشورهای همسایه مانند ترکیه، ارمنستان یا آذربایجان سفر کنید. با انتخاب شهر برگزاری آزمون، مراکز آن نمایش داده می‌شوند. با انتخاب هر یک از این مراکز می‌توانید اطلاعات مربوط به آن شامل نشانی و شماره تماس، آدرس وب‌سایت آن مرکز و آزمون‌هایی که در آنجا برگزار می‌شوند را ببینید.

    در ادامه، آزمون مورد نظر خود و نوع آن (کتبی یا رایانه‌ای) را مشاهده می‌کنید. با انتخاب آزمون مورد نظر، تاریخ برگزاری، چگونگی برگزاری آن و دوره‌های آمادگی برای این آزمون برای شما به نمایش درمی‌آیند تا مناسب‌ترین آنها را انتخاب کنید.

    کلام آخر

    آزمون BEC یکی از آزمون‌های معتبر بین‌المللی برای سنجش مهارت‌های زبانی تجاری است. کسانی که می‌خواهند در سازمان‌های بین‌المللی یا کشورهای انگلیسی‌زبان مشغول به کار شوند، باید این آزمون را با موفقیت بگذرانند.

  • اشتباهات رایج انگلیسی

    اشتباهات رایج انگلیسی

    یکی از سریع‌ترین روش‌ها برای صحبت کردن به زبان انگلیسی و تقویت این مهارت در خودتان این است که مرتکب اشتباه شوید. هیچ اشکالی ندارد! برخی اشتباهات بسیار رایج و پرتکرار هستند و آشنایی با اشتباهات رایج زبان انگلیسی می‌تواند بسیار کمک‌تان کند. در ادامه، از اشتباهات رایج در زبان انگلیسی برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید!

    عبارت A While و Awhile

    عبارت A while یک عبارت اسمی و متشکل از دو بخش است: a و while. اما awhile یک قید است، به معنای for a while.   معمولاً عبارت اسمی  A while بعد از حروف اضافه for یا in  قرار می‌گیرد، اما اگر نتوانید for a while را در جمله‌تان قرار دهید، باید از a while استفاده کنید.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    He went to the store for a while.

    You should sleep awhile.

    در جملۀ بالا، می‌توانید for a while را جایگزین awhile کنید.

    کلمۀ Among و Between

    واژۀ  among برای ارتباط بین چند چیز استفاده می‌شود و واژۀ between ارتباط بین دو چیز را نشان می‌دهد.

    I found a pen hidden among the papers on the desk.

    I found a pen hidden between two sheets of paper on the desk.

    کلمۀ effect و affect

     واژۀ effect اسم است، اما واژۀ affect فعل است.

    کلمۀ emigrate و  immigrate

    کلمۀ emigrate به معنای مهاجرت از یک شهر یا یک کشور است، اما واژۀ immigrate به معنای مهاجرت از یک محل به یک کشور است.  

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    My father emigrated from Venezuela.

    My mother immigrated to the United States.

    واژۀ Historic و Historical

    واژۀ historic به معنای «مشهور» است، اما واژۀ historical یعنی «مربوط به تاریخ». به مثال‌های زیر توجه کنید:

    What a historic snowstorm!

    She decided to wear a historical costume for the Renaissance fair.

    عبارت i.e. و e.g.

    عبارت‌های i.e. و e.g. مخفف دو عبارت لاتین است.

    عبارت e.g. یعنی «برای مثال»

    عبارت i.e. یعنی «به عبارت دیگر»

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    After work, I’d like to check out the new supermarket, i.e., Key Food.

    After work, I’d like to go to a supermarket, e.g., Key Food or Waldbaum’s.

    واژۀ Loose و Lose

    واژۀ loose صفت است، اما واژۀ    lose فعل است.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    This shirt is too loose on me.

    How did you lose your phone?!

    واژۀ  who و whom

    واژۀ who به فاعل جمله اشاره دارد، اما واژۀ whom به مفعول فعل اشاره دارد.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    Who wants the last piece of pie?

    Whom do you trust more?

    واژۀ Borrow و Lend

    در زبان انگلیسی، borrow به معنای «قرض گرفتن چیزی با کسی» و lend به معنای «دادن چیزی به کسی برای مدت کوتاه» است.

    عبارت me too و me either

    عبارت me too مثبت است و me either منفی است. اما منظور از این مثبت و منفی چیست؟ به مثال‌های زیر توجه کنید:

    I like traveling.

    Me too.

    مثال دوم برای me either:

    I don’t like extreme sports.

    me either.

    واژه‌های watch،  see و look

    سه واژۀ see، look و watch هم‌معنا به نظر می‌رسند، اما واقعیت غیر از این است. این سه واژه کاربرد و معنایی کاملاً متفاوت دارند. به معنای این سه واژه توجه کنید:

    واژۀ look: نگاه مستقیم به چیزی

    Stop looking at my private journal.                          

    واژۀ see: دیدن چیزی که از نگاه‌مان می‌گذرد و خودمان به دنبال آن نیستیم.

    I don’t play tennis, but I see them playing every day.

    واژۀ watch: با دقت به چیزی نگاه کردن، معمولاً چیزی که در حال حرکت است.

    I watch the snow falling.

    واژۀ everyday و every day

    واژۀ everyday یک صفت تک کلمه‌ای است و هیچ فاصله‌ای بین واژۀ every و day قرار نمی‌گیرد. این واژه برای توصیف رویدادی بسیار شایع به کار می‌رود. به مثال زیر توجه کنید:

    He starts work every day at 8 a.m.

    در جملۀ بالا، نمی‌توانید از واژۀ every day استفاده کنید.

    واژۀ every day یک عبارت قیدی است. این عبارت قیدی به معنای each day است. به مثال زیر توجه کنید:

    Every day I turn off the lights before I leave the house.

    واژۀ Peek و Peak

    واژۀ peek به معنای نگاه کردن به چیزی است. اما واژۀ  peak به سر یا قلۀ چیزی اشاره دارد.

    به مثال‌های زیر توجه کنید:

    Can I take a peek of the scenery?

    Sure, but I heard the view’s better from the peak.

    عبارت Piece of Mind و Peace of Mind

    عبارت Piece of Mind به معنای دیدگاه یا نظر شخص است:

    My neighbor’s truck is so loud, it’s about time I gave him a piece of my mind!

    اما عبارت Peace of Mind به معنای آسودگی خاطر است.

    Give me peace of mind to know that my home is secure.

    واژۀ Number و Amount

    واژۀ Amount را باید برای موارد غیر قابل شمارش استفاده کنید. به مثال زیر توجه کنید:

    a large amount of dirt

    واژۀ Number  را برای چیزهای که کمیت‌شان قابل تشخیص است استفاده کنید. به مثال زیر توجه کند:

    a large number of people

    سخن آخر

    آشنایی با اشتباهات رایج زبان انگلیسی در یادگیری بهتر زبان انگلیسی و کاربرد صحیح عبارت‌ها و اصطلاحات کمک می‌کند. در این مقاله، برخی از این اشتباهات رایج زبان انگلیسی را برای‌تان گفتیم. با یادگیری این نکته‌ها و مواردی از این دست می‌توانید پشرفت‌تان را سرعت ببخشید.

  • جعبه لایتنر زبان: چگونه از جعبه لایتنر برای یادگیری زبان استفاده کنیم

    جعبه لایتنر زبان: چگونه از جعبه لایتنر برای یادگیری زبان استفاده کنیم

    آیا شما هم به یادگیری زبان با فلش کارت عادت دارید؟ یادگیری زبان با جعبه لایتنر یا فلش کارت از روش‌های یادگیری زبان است که طرفداران بسیاری نیز دارد. روش تکرار فاصله دار همان چیزی است که طی یادگیری با جعبه لایتنر انجام می‌شود.  اما چگونه زبان را با جعبه لایتتر یاد بگیریم؟ در این مطلب، از جعبه لایتنر زبان برای‌تان خواهیم گفت. با ما همراه باشید!

    جعبه لایتنر چیست؟

    سباستین لایتنر (Sebastian Leitner) روزنامه‌نگاری آلمانی است که این روش را ابداع کرد. استفاده از این روش نوآورانه بسیار آسان است. استفاده از جعبه لایتنر زبان یکی از بهترین ابزارها برای گسترش دایره واژگان است. با استفاده از این روش، می‌توانید روند یادگیری را مدیریت کنید و سرعت ببخشید.

    روند استفاده از جعبه لایتنر می‌تواند برای هر کسی متفاوت باشد. برای مثال، ممکن است بخواهید هر روز به سراغ کارت‌ها بروید، سه شنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها را انتخاب کنید یا این‌که فقط جمعه‌ها از این روش استفاده کنید.

    استفادۀ قدم به قدم از جعبه لایتنر

    تا به اینجا، با جعبه لایتنر آشنا شدید. در ادامه، از روند استفاده از جعبه لایتنر برای‌تان خواهیم گفت.

    قدم اول استفاده از جعبه لایتنر: شنبه

    در گام اول، باید کارت‌های‌تان را آماده کنید و روند تکرار را نیز مشخص کنید. کارت‌ها را می‌توانید خودتان بنویسید و تهیه کنید، همچنین می‌توانید اپلیکیشن‌های مخصوص این کار را تهیه کنید و از آن استفاده کنید.

    قدم دوم استفاده از جعبه لایتنر: یکشنبه

    اکنون نوبت به اجرای برنامه می‌رسد. به سراغ کارت‌ها بروید و آن‌ها را مرور کنید. یادتان باشد که کارت‌ها باید طبقه‌بندی شوند و طبق این طبقه بندی مرور شوند. ترتیب طبقه‌بندی کارت‌ها در جعبه لایتنر زبان و روند مرورشان می‌تواند به شرح زیر باشد:

    • اگر محتوای کارت را کاملاً می‌دانید و بدون مکث و فکر کردن، می‌توانید جواب را بدهید، می‌توانید آن‌ها را هفته‌ای دو بار مرور کنید. برای مثال، سه شنبه‌ها و پنجشنبه‌ها این کارت‌ها را مرور کنید.
    • اگر محتوای کارت‌ها را اصلاً نمی‌دانید و به تازگی شروع به یادگیری آن‌ها کرده‌اید، باید هر روز کارت‌ها را بخوانید.
    • همچنین اگر باید کمی فکر کنید تا محتوا را به خاطر بیاورید، باید کارت‌ها را هر روز بخوانید و مرور کنید.

    یادتان باشد که آنچه در بالا گفتیم، یک نمونه و پیشنهاد است و شما باید آن‌ها را طبق الگوی ذهنی‌تان بچینید و مرورشان کنید.

    قدم سوم استفاده از جعبه لایتنر: دوشنبه

    در مرحله سوم، کارت‌ها را هر روز یا هفته‌ای دو بار مرور می‌کنید. وقتی کاملاً به کارت‌های‌تان مسلط شدید و احساس کردید دیگر نیازی به مرور ندارید، می‌توانید کارت‌ها را هفته‌ای یک بار مرور کنید تا در حافظه بلندمدت‌تان جای بگیرید و تا همیشه در ذهن‌تان باقی بماند.

    یادتان باشد در این روند، ممکن است اتفاقات برعکس پیش برود. برای مثال، ممکن است متوجه شوید محتوای کارت‌های هفته‌ای دوبار تقریباً در ذهن‌تان کمرنگ شده‌اند و برای یادآوری‌شان باید فکر کنید. در چنین حالتی، باید کارت‌ها را به جای هفته‌ای دو بار، هر روز مرور کنید. پس از تسلط مجدد، روند هفته‌ای دو بار و در نهایت، هفته‌ای یک بار را ادامه دهید.

    مزایای استفاده از جعبه لایتنر

    استفاده از جعبه لایتنر باعث تحریک ذهن‌تان می‌شود. اگر می‌خواهید دایره واژگان‌تان را گسترش دهید، جعبه لایتنر را فراموش نکنید. جعبه لایتنر زبان باعث می‌شود واژگان در فواصل معین برای‌تان تکرار شود و در نهایت، در ذهن‌تان جای بگیرد.

    طبقه‌بندی واژگان در جعبه لایتنر باعث صرفه‌جویی در زمان نیز می‌شود. اما چگونه؟ وقتی از جعبه لایتنر زبان برای یادگیری واژگان استفاده می‌کنید، واژگانی را که بلد هستید هر روز تکرار نمی‌کنید، بلکه به سراغ واژگان جدید می‌روید. بدین ترتیب، زمان‌تان هدر نمی‌رود و هر روز واژگان جدید را تکرار نمی‌کنید. به علاوه، در این روش، واژه‌های دشوار بیشتر تکرار می‌شوند و زودتر در ذهن‌تان جای می‌گیرند.

    جعبه لایتنر زبان سبب افزایش سرعت یادگیری‌تان می‌شود. کافی است شروع به استفاده از این روش کنید تا متوجه شوید هر روز، به تعداد واژگانی که یاد می‌گیرید اضافه می‌شود.

    سخن آخر

    اگر به فکر یادگیری زبان جدیدی هستید، حتما به سراغ جعبه لایتنر زبان و فلش کارت بروید و این روش را امتحان کنید. جعبه لایتنر زبان فقط مختص به یک زبان نیست، بلکه می‌توانید برای یادگیری همه زبان‎‌ها به سراغ آن بروید. برای یادگیری واژگان بیشتر، از این روش استفاده کنید تا بتوانید دایره واژگان‌تان را روز به روز بیشتر کنید. از یاد نبرید که استفاده از جعبه لایتنر باید طبق روند مشخصی پیش برود. در قدم اول، واژگان را هر روز مرور کنید، پس از تسلط نسبی به واژگان، آن‌ها را هفته‌ای دو روز مرور کنید و پس از تسلط کامل، واژگان را هر روز مرور کنید. اگر طی این روند، واژگانی از ذهن‌تان پاک شد، شروع به مرور روزانه کنید و آن‌ها را در دسته مرور هر روز قرار دهید. بدین ترتیب، رفته رفته، واژگان به حافظه بلندمدت‌تان منتقل خواهند شد.

  • اصطلاحات عاشقانه انگلیسی

    اصطلاحات عاشقانه انگلیسی

    عشق مضمونی جهانی است و در تاریخ، همواره به هر زبانی از آن صحبت کرده‌اند. در زبان انگلیسی، جمله‌ها و اصطلاحات بسیاری برای ابراز عشق وجود دارد. در این مطلب، چند اصطلاحات عاشقانه انگلیسی را به معرفی خواهیم کرد. با ما همراه باشید!

    28 جمله و اصطلاح عاشقانه انگلیسی برای ابراز عشق

    اگر می‌خواهید عشق‌تان را به زبان انگلیسی وصف یا ابراز کنید، باید یک سری اصطلاحات را بشناسید. در ادامه، 28

    اصطلاح را به همراه مثال برای‌تان آورده‌ایم.

    The Love Of My Life

    • معنی: مهم‌ترین شخص زندگی‌تان که بسیار دوستش دارید
    • مثال: It was obvious that Anne was the love of his life.

    Love Is Blind

    • معنی: وقتی شخص یا اشخاصی عاشق می‌شوند ضعف‌ها و نقاط منفی معشوق‌شان را نمی‌بینند.
    • مثال: I don’t understand why she likes him so much? He is so selfish and doesn’t treat her well. Well, love is really blind.

    All Is Fair In Love And War

    • معنی: در مورد عشق و جنگ، هر اقدامی قابل قبول است.
    • مثال: He refused to give me my seat, stating that he was there first and that all was fair in love and war.

    A Face Only A Mother Could Love

    • معنی: معمولاً برای مسخره کردن کسی که چهرۀ جذابی ندارد استفاده می‌شود.
    • مثال: Although he had a face that only a mother could love, and he snorted and snored, Penny adored him.

    A Love/Hate Relationship

    • معنی: وقتی شخصی یک نفر را خیلی دوست دارد، اما طرف مقابل او را چندان دوست ندارد، از این عبارت استفاده می‌کنند.
    • مثال: They had a love/hate relationship for 5 years. However, deep down they really did care about each other.

    To Find Mr Or Mrs Right

    • معنی: یافتن کسی که مناسب ما است، کسی که مدت‌ها به دنبالش بودیم.
    • مثال: Jim is not married. He is always in search for his Mrs. Right wherever he goes.

    Love At First Sight

    • معنی: عاشق شدن در نگاه اول
    • مثال: He saw that girl and he couldn’t take his eyes off her, it was love at first sight.

    To Love With All Your Heart And Soul

    • معنی: عاشق کسی شدن
    • مثال: I love you with my heart and soul.

    Falling Head Over Heels In Love

    • معنی: تجربۀ عشقی عمیق، خالصانه و ناگهانی
    • مثال: They have fallen head over heels in love.

    Match Made In Heaven

    • معنی: دو شخصی که به هم می‌آیند.
    • مثال: Everyone thinks they’re a match made in heaven. They complement each other so well.

    Apple of [Someone’s] Eye

    • معنی: کسی که خیلی دوستش دارید.
    • مثال: His daughter is the apple of his eye.

    Ask [Someone] Out

    • معنی: پیشنهاد قرار ملاقات دادن
    • مثال: A few boys asked her out, but she rejected all of them.

    Take My Breath Away

    • معنی: عاشق کسی بودن
    • مثال: The beautiful actress took my breath away.

    Tie The Knot

    • معنی: ازدواج کردن
    • مثال: I’m not ready to tie the knot yet, but my mom keeps pressuring me!

    Only Have Eyes For [Someone]

    • معنی: جذب یک شخص شدن
    • مثال: My father has only had eyes for my mother since they started dating.

    A Face Only A Mother Could Love

    • معنی: کسی زیبا نیست
    • مثال: Despite the fact that she has a face only a mother could love, she is the best girl for me.

    Love Makes The World Go Round

    • معنی: عشق برای زندگی ضروری است
    • مثال: I wish the nations would stop fighting: it’s love that makes the world go round.

    Love Will Find A Way

    • معنی: اگر دو نفر یکدیگر را دوست داشته باشند، راهی را خواهند یافت، حتی اگر راه دشوار باشد.
    • مثال: Vivian and Steve got married after not seeing each other for six years. Someone said: love will find a way.

    Absence Makes The Heart Grow Fonder

    • معنی: دوری باعث افزایش علاقه می‌شود
    • مثال: To calm me down, he told me that absence makes the heart grow fonder. It’s hard to believe! That’s all.

    Catch Someone’s Eye

    • معنی: جذابیت داشتن برای کسی
    • مثال: The shy man at the back of the class caught my eye.

    To Have A Crush On Someone

    • معنی: فکر کردن به کسی
    • مثال: When I was at school, I had a crush on a film star.

    To Have The Hots For Someone

    • معنی: جذاب دیدن کسی
    • مثال: They’ve been going out together for years!

    To Fall For Someone

    • معنی: عاشق کسی شدن
    • مثال: He always falls for the wrong types!

    To Be Lovey-Dovey

    • معنی: عشق میان دو نفر
    • مثال: They’re so lovey-dovey, always whispering to each other and looking into each other’s eyes.

    To Be Smitten By Someone

    • معنی: عاشق کسی شدن
    • مثال: I first met him at a party and from that evening on, I was smitten.

    A Love-Nest

    • معنی: جایی که دو عاشق در آن زندگی می‌کنند
    • مثال: They made a love-nest in the old basement flat.

    Puppy Love

    • معنی: عشق میان دو نوجوان
    • مثال: It’s just puppy love – you’ll grow out of it!

    To Be Loved-Up

    • معنی: در عشقی سوزان بودن
    • مثال: They are one loved-up couple!

    سخن آخر در مورد اصطلاحات عاشقانه انگلیسی

    تا به این‌جا با اصطلاحات عاشقانه انگلیسی آشنا شدید. این اصطلاحات را در جمله‌ها و مکالمه‌های روزمره‌تان به کار بگیرید تا بتوانید مثل یک انگلیسی زبان صحبت کنید. بسیاری از جمله‌ها و عبارت‌های عاشقانه معنای مشابهی دارند، اما هرچه دانش‌تان بیشتر باشد، متن یا مکالمه‌تان جذاب‌تر خواهد شد.

  • اپلیکیشن دولینگو (Duolingo)

    اپلیکیشن دولینگو (Duolingo)

    در دنیای مدرن، کلاس درس یگانه راه یادگیری زبان جدید نیست. اپلیکیشن‌های متعددی برای یادگیری و تمرین زبان وجود دارد که دولینگو یکی از بهترین آن‌ها است. اگر به تازگی شروع به یادگیری زبان کرده باشید، حتما اسم دولینگو به گوش‌تان خورده است. یادگیری زبان با اپلیکیشن دولینگو بسیار مفرح است، به طوری که حتی متوجه گذر زمان نخواهید شد. فرقی نمی‌کند می‌خواهید چه زبانی را یاد بگیرید، چینی یا فرانسوی، اسپانیایی یا کره‌ای، در هر صورت، می‌توانید از این اپلیکیشن برای یادگیری زبان مورد نظرتان استفاده کنید. با این اپلیکیشن رایگان می‌توانید چهار مهارت خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن را در خودتان تقویت کنید. اما معرفی اپلیکیشن Duolingo فقط محدود به همین موارد نیست. در این مطلب، اپلیکیشن دولینگو را به طور مفصل به شما معرفی خواهیم کرد. با ما همراه باشید!

    اپلیکیشن دولینگو چیست؟

    دولینگو ابزار یادگیری زبان با بازی است. در هر سن و سطحی که باشید، می‌توانید از این اپلیکیشن برای یادگیری زبان مورد نظرتان استفاده کنید. الگوریتم هوشمند این اپلیکیشن آنقدر جالب است که می‌توانید با استفاده از آن، هر مهارتی را که لازم می‌دانید در خودتان تقویت کنید. اپلیکیشن دولینگو برای سیستم عامل‌های اندروید و iOS قابل اجرا است.

    تاریخچه پیدایش دولینگو چیست؟

    دولینگو ابتدا یک پروژه دانشگاهی در دانشگاه کارنگی ملون بود. دکتر لوئیس ون آن و یکی از دانشجویانش این پروژه را طراحی کردند. در سراسر جهان، تقاضا برای ابزارهای یادگیری زبان بسیار زیاد بود و این استاد و دانشجو شروع به طراحی این اپلیکیشن کردند. در نهایت، در سال 2009، دولینگو روانه بازار شد. پس از آن، اشخاص دیگری نیز در در توسعه این اپلیکیشن نقش داشتند. در حال حاضر، دولینگو بیش از 500 میلیون کاربر در سراسر جهان دارد و در حال حاضر، محبوب‌ترین اپلیکیشن آموزش زبان در سراسر جهان است. طی هفت سال گذشته، این اپلیکیشن پیشرفت چشم‌گیری داشته است. جالب است بدانید که پیش از پاندمی کرونا، تعداد کاربران این اپلیکیشن 300 میلیون نفر بود.

    چگونه به دولینگو دسترسی داشته باشیم؟

    اگر می‌خواهید از دولینگو برای یادگیری و تقویت زبان استفاده کنید، می‌توانید از دو طریق اقدام کنید:

    • وارد وبسایت Duolingo شوید
    • اپلیکیشن Duolingo را دانلود کنید.

    بنابراین، دسترسی به آن بسیار آسان است. جالب است که می‌توانید آواتار خودتان را نیز در این اپلیکیشن بسازید. این شخصی‌سازی کار با این اپلیکیشن را برای‌تان جذاب‌تر می‌کند.

    دولینگو چه کمکی به ما می‌کند؟

    اپلیکیشن دولینگو به شیوه‌های زیر به شما کمک می‌کند:

    • یادگیری واژگان
    • یادگیری دستور زبان
    • تقویت مهارت شنیداری
    • تقویت مهارت خواندن
    • تقویت مهارت نوشتن
    • تقویت مهارت گوش کردن

    چگونه با دولینگو کار کنیم؟

    اپلیکیشن دولینگو رایگان است و لازم نیست برای دسترسی به آن، پولی را بپردازید. ابتدا اپلیکیشن دولینگو را دانلود کنید، سپس ثبت نام کنید و شروع به کار کنید.

    بهترین ویژگی‌های اپلیکیشن دولینگو چیست؟

    • اپلیکیشن دولینگو اشتباهات شما را تصحیح می‌کند و شما در همان لحظه، می‌توانید پاسخ درست را ببینید.
    • کار با اپلیکیشن دولینگو بسیار آسان است، از این رو، برای کار با آن اصلاً لازم نیست آموزش ببینید.
    • با اپلیکیشن دولینگو، می‌توانید هر چهار مهارت‌تان را تقویت کنید.
    • واژگان و دستور زبان را نیز می‌توانید با دولینگو بیاموزید.
    • می‌توانید مکالمه را نیز با دولینگو بیاموزید.
    • نقاط قوت و نقاط ضعف‌تان را به شما می‌گوید و در تقویت آن‌ها نیز به شما کمک می‌کند.
    • در اپلیکیشن دولینگو، زبان را با گیمیفیکیشن یاد می‌گیرید و همین لذت بردن از مسیر باعث می‌شود از اپلیکیشن بیرون نیایید یا این‌که دل‌تان بخواهد سریعاً به آن برگردید.
    • از همان ابتدا، جمله‌های کوتاه و ساده را به شما یاد می‌دهد.
    • فایل صوتی و پادکست دولینگو نیز به شما کمک می‌کند.
    • در دولینگو تمرین جمله‌سازی نیز وجود دارد.
    • دولینگو میزان پیشرفت روزانه‌تان را نیز به شما می‌گوید و بدین ترتیب، انگیزه‌تان را برای یادگیری زبان افزایش می‌دهد.

    معایب اپلیکیشن دولینگو چیست؟

    • دولینگو زبان جدید را با بازی به کاربرانش یاد می‌دهد. بازی کردن برای برخی از کاربران پراسترس است.
    • حق انتخابی در مورد دسته‎بندی واژگان جدید ندارید.
    • تمرین تلفظ وجود دارد، اما تلفظ را ماشین انجام می‌دهد.
    • در نسخه رایگان دولینگو، تعداد تبلیغات بسیار زیاد است و کاربر، حین حل تمرینات، باید این تبلیغات را مشاهده کند.
    • هنگام یادگیری زبان با دولینگو، زبان آموز هیچ تعاملی با انسان‌ها ندارد، بلکه فقط با اپلیکیشن و ماشین تعامل دارد.
    • اگر پاسخ سوالی را اشتباه بدهید، جریمه خواهید شد. این مسئله سبب دلسرد شدن زبان‌آموز می‌شود.

    سخن آخر

    هر زبان‌آموزی می‌تواند به دولینگو دسترسی داشته باشد، از طریق اپلیکیشن و وب‌سایت. این اپلیکیشن توانسته است یادگیری زبان را برای همۀ اشخاص امکان‌پذیر کرده است. دولینگو زبان را از طریق تفریح و بازی به شما یاد می‌دهد، از این رو، یادگیری زبان با دولینگو آسان و مفرح است. از همان روز اول یادگیری زبان، می‌توانید از این اپلیکیشن استفاده کنید. این اپلیکیشن ظاهر جذابی دارد و شما از تمام زمان حضور در آن لذت می‌برید. پس از معرفی اپلیکیشن دولینگو، باید به شما بگوییم که دولینگو برای یادگیری زبان جدید کافی نیست، بلکه صرفاً ابزاری کمکی در کنار آموزش است. از این رو، نباید دولینگو را ابزاری کامل و کافی برای تسلط بر زبان مورد نظرتان بدانید.  

  • چند ساعت زبان بخوانیم در روز؟

    چند ساعت زبان بخوانیم در روز؟

    یادگیری زبان جدید چالش‌برانگیز و زمان‌بر است. اگر می‌خواهید زبان دوم را خیلی سریع یاد بگیرید، باید روزانه زمان کافی را صرف مطالعه آن کنید. اما  منظور از زمان کافی چیست؟ در کل، باید چقدر برای زمان بگذاریم؟ روزانه چند ساعت زبان بخوانیم؟ اگر پاسخ این سوالات را بدانید و برنامه‌ریزی دقیق و واقع‌بینانه‌ای را انجام دهید، می‌توانید زبان دوم را خیلی سریع بیاموزید.

    در این مطلب، برای‌تان خواهیم گفت باید روزی چند ساعت زبان بخوانیم. با ما همراه باشید!

    چقدر طول می‌کشد زبانی را یاد بگیریم؟

    یادگیری زبان به سه عامل بستگی دارد:

    • مدت زمانی که زبان‌آموز صرف یادگیری زبان می‌کند.
    • نگرش زبان‌آموز در مورد یادگیری زبان
    • دقت زبان‌آموز هنگام یادگیری زبان

    اکنون اگر زبان‌آموز دقت بالایی در یادگیری زبان داشته باشد، باید روزانه چند ساعت را به یادگیری زبان اختصاص دهد؟ پاسخ به این سوال کار ساده‌ای نیست و برای پاسخ به آن، باید عوامل متعددی را در نظر بگیریم:

    • روش تدریس یا یادگیری
    • اعتماد به نفس زبان‌آموز
    • اعتماد زبان‌آموز به روش تدریس

    اما یادتان باشد که به طور کلی، باید روزانه، حداقل بیست دقیقه را صرف یادگیری زبان خارجی کنید. اما این زمان ایده‌آل نیست، بلکه حداقل زمان است.

    علم یادگیری زبان جدید

    پیش از هر چیزی، باید نگاهی علمی به روند یادگیری زبان و روانشناسی مربوط به آن داشته باشیم. بر اساس روانشناسی شناختی، روند یادگیری زبان جدید دو روند شناختی دارد:

    • حافظه آشکار
    • حافظی روندی

    حافظه آشکار توانایی ما برای به یاد آوردن واقعیت‌ها، مانند واژگان و قواعد دستوری، است. این نوع اطلاعات در حافظه بلندمدت ما ذخیره می‌شوند، از این رو، می‌توانیم در صورت لزوم، آن‌ها را به یاد آوریم.

    حافظه روندی توانایی ما برای انجام خودکار کارها است. این نوع حافظه مسئول تلفظ و صحبت کردن ما است.

    هنگام یادگیری زبان جدید، ابتدا حافظه آشکارمان را، با یادگیری واژگان و گرامر، می‌سازیم، سپس با تمرین و تکرار، حافظه روندی‌مان را می‌سازیم که به ما اجازه می‌دهد از زبان جدیدی که یاد گرفته‌ایم استفاده کنیم و واژگانش را به درستی به زبان بیاوریم.

    اما برای تقویت این دو حافظه، باید روزانه چند ساعت زمان بگذاریم؟

    قانون 10000 ساعت برای یادگیری زبان جدید

    حتما قانون 10000 ساعت به گوش‌تان خورده است. طبق این قانون، اگر بخواهید در هر رشته ماهر شوید، باید 10000 ساعت زمان مفید را صرف یادگیری و تمرین آن کند. این قانون در مورد یادگیری زبان نیز صدق می‌کند. مالکوم گلدول این قانون را مطرح کرد.

    بنابراین اگر بخواهید به زبانی کاملا مسلط شوید، نباید از این قانون غافل شوید. البته موارد دیگری نیز در این میان دخیل هستند. برای مثال، میزان پیچیدگی زبان مورد نظر در این میان نقش دارد.

    مدت زمان ایده‌آل برای مطالعه روزانه زبان

    پژوهش‌ها حاکی از آن است که زمان ایده‌آل برای مطالعه زبان تقریباً روزانه 1 تا 2 ساعت است. شاید این زمان به نظرتان ناکافی برسد، اما یادتان باشد که کیفیت مطالعه مهم است، نه کمیت آن. طی این دوره، باید بتوانید زمان کافی را برای تقویت مهارت‌های مختلف‌تان بگذارید.

    چگونه روزانه ده ساعت زبان بخوانیم؟

    اگر به هر دلیلی، مانند مهاجرت به کشور دیگر، می‌خواهید زبان جدیدی را خیلی زود یاد بگیرید، باید بیش از روزی یک تا دو ساعت را به مطالعه زبان جدید اختصاص دهید. در واقع، زبان جدید باید بخش زیادی از اوقات بیداری‌تان را به خودش اختصاص دهد. برای مثال، باید روزانه ده ساعت مطالعه کنید و روی مهارت‌های مختلف زبان کار کنید. اگر می‌خواهید روزانه ده ساعت زبان بخوانید، باید برنامه فشرده و منظمی داشته باشید. در ادامه، نمونه‌ای را برای‌تان آورده‌ایم.

    کی چند ساعت زبان بخوانیم ؟

    ساعت 8 تا 12 صبح

    مهارت‌های خواندن (Reading) و گوش دادن (Listening) را تمرین کنید.

    واژگان جدید را بیاموزید.

    ساعت 12 تا 14

    استراحت  کنید.

    ناهار بخورید.

    ورزش کنید.

    طی اجرای این برنامه‌ها، به آهنگ یا پادکستی به زبانی که در حال یادگیری‌اش هستید گوش دهید.

    ساعت 14 تا 15

    دستور زبان بخوانید.

    ساعت 15 تا 16

    مهارت نوشتن (Writing) را تمرین کنید.

    ساعت 16 تا 17

    در کلاس خصوصی شرکت کنید.

    ساعت 17 تا 19

    استراحت کنید.

    ساعت 19 تا 22

    فیلم زبان اصلی ببینید، به موسیقی کشور مورد نظرتان گوش دهید.

    سعی کنید شب زودتر بخوابید تا بتوانید صبح‌ها، با انرژی کامل شروع به مطالعه کنید و مطالب را نیز زودتر یاد بگیرید.

    سخن آخر

    تا به این‌جا، حتما به جواب سوال روزی چند ساعت زبان بخوانیم رسیده‌اید. همانطور که مشاهده کردید، برای پیشرفت در یک زبان، باید روزانه یک تا دو ساعت را به مطالعه زبان مورد نظرتان اختصاص دهید. اگر می‌خواهید خیلی سریع پیشرفت کنید، باید زمان بیشتری را به این کار اختصاص دهید. یادتان باشد که فقط گذر زمان نیست که اهمیت دارد، بلکه باید این مدت را با تمرکز کامل مطالعه کنید. بدین ترتیب، می‌توانید در مدت زمان کوتاه، پیشرفت کنید. بنابراین اگر می‌خواهید زبان جدیدی را یاد بگیرید، آگاه باشید که باید روزانه حداقل یک تا دو ساعت را برای مطالعه زبان جدید خالی کنید.